سیاست دورویی
یک سفر پر و پیمان رفتیم، اولین سفری بود که بدون خانواده میرفتم. هرروزش برایم یک خاطره خوش بود و یک تجربه جدید که از پس خودم باید برمیآمدم. وقتی که برگشتیم، رنگ عوض کرده بود، دیگر خود واقعیاش را نمیتوانست پشت نقاب رفیق قایم کند و سرآخر رفت، با دردسرهایی که بعدها برایم ساخت.
همه ما احتمالا از این خاطرههای دورویی توی آدمهایی که اسمشان را میگذاشتیم دوست و رفیق داشتهایم. کسانی که باعث شدند جا بخوریم و دیگر به عالم و آدم بیاعتماد شویم.اصلا دوست هم نه،هرکس که رو در رو خوبیات را میگوید و پشت سرت آه و ناله و بد میگوید یک دوزی از نفاق و دورویی را دارد حتی شما دوست عزیز اگر بعد اینکه تلفن را قطع کردی گفتی اه چقدر آدم مزخرفی به تورمان خورده، تسلیت میگویم، باید زودتر درمان یکسانسازی حرف دل و برخورد ظاهریات را درست کنی.چند روز دیگر اعضای کابینه دولت مشخص میشوند. با روند قابل نقدش کاری ندارم و میخواهم خیلی ریز از کنار حواشی انتخاب وزرا بگذرم اما داشتم فکر میکردم آسیبزنندهترین دورویی توی چه قشری نمود بیشتری دارد و بدیهی بود که رسیدم به سیاست. کجا بود خوانده بودم آدمهای جامعه شبیه سیاستمدارانشان میشوند، نمیدانم اما واقعیت این است که نبض اخلاقمداری و انسانیت و هزار و یک ویژگی دیگر مملکت دست سیاستمدار است و چشم ها به دهان و عملکرد او و حالا حسابش را بکنید اگر او غرق در دورویی شده باشد، باید فاتحه یک ملت را خواند.حالا اگر بخواهیم بگویم یکی از ویژگی های مهمی که وزیر آینده نباید داشته باشد چیست، حتما میگویم نفاق.
زهرا قربانی - دبیر نوجوانه