printlogo


درباره خانواده و خطرهایی که آن را تهدید می‌کند
خونه، اون خونه‌ قدیمی نیست
خانواده از آن دست مسائلی است که تا دلتان بخواهد،حرف و بحث درباره‌اش بسیار است. ازنوع تعریف این کلمه گرفته تا چگونگی شکل‌گیری‌اش درقرون گذشته و دنیای مدرن کنونی.

از آن دست مفاهیم که در دل هر فرهنگی به طور ویژه‌ای تعریف می‌شود و همواره خطرهایی آن را تهدید می‌کند یا عواملی هست که به دوام آن استحکام می‌بخشد. بعضی خانواده را پیوند خونی می‌دانند و بعضی، زندگی کردن زیر یک سقف را خانواده معنا می‌کنند. اما آن چیزی که به زعم من در همه‌ این اما و اگر‌ها ثابت است، مهم و اثرگذار بودن خانواده در زندگی فرد است و کسی نیست که این مهم را نادیده بگیرد. به قولی «خانواده چیز مهمی نیست،همه چیز است.» در این دو صفحه از نوجوانه می‌خواهیم از خانواده بگوییم و بخشی از آنچه که ممکن است به این مهم، ضربه بزند.

سبک زندگی مدرن
به نظر می‌رسد در سبک زندگی مدرن خانواده جایی ندارد. دراین سبک زندگی، فرد‌گرایی، مصرف‌گرایی و نسبیت‌گرایی دائما تقویت می‌شود. اما در این موضوع خاص، یعنی خانواده من می‌خواهم درباره فرد‌گرایی این سبک در زندگی صحبت کنم، همین‌ که انسان خودش را در اولویت قرار می‌دهد و هر آنچه غیر خودش را در مرتبه‌های دوم. حال شاید بپرسید که این فرد‌گرایی چه ارتباطی با خانواده دارد؟ نمی‌شود که هم به خود توجه کرد و هم به خانواده؟
جواب اما این است که فردگرایی در چنین موضوعی، یعنی اولویت قرار دادن خود نسبت به هر چیز و هر کس دیگری. بحث نه توجه است و نه بی‌توجهی. از بحث تاثیر فردگرایی در جامعه می‌گذرم و به خانواده می‌پردازم. مثلا شما فکر کنید که فرزندی خودش را از والدینش مهم‌تر و واجب‌تر بداند. آن وقت چه می‌شود؟ این‌طور می‌شود که فرزند بسیاری از فعالیت‌ها و دلسوزی‌هایی که لازمه‌ دوام ارتباط آن خانواده است را در حق پدر و مادر به جا نمی‌آورد و صرفا خواسته‌های خودش است که اهمیت دارد و لا ‌غیر. از طرفی، همان فرد در سنین جوانی به سمت فرزندآوری به ویژه در تعداد بالا، نمی‌رود زیرا لازمه‌ پدر و مادر شدن نوعی از خودگذشتگی است که نگاه فرد‌گرا آن را نمی‌پذیرد. نگاه فردگرا نمی‌پذیرد که مادری از خواب و خوراک خود بزند و به اصطلاح ریتم طبیعی زندگی و جسمانی خودش را به هم بزند برای این‌که فرزندی پا در این دنیا بگذارد یا پدری، بیشتر از قبل برای پول در آوردن و کار کردن وقت بگذارد و از تفریحش بزند برای این‌که فرزندش بهتر زندگی کند. فردگرایی سبک زندگی مدرن، این فرآیند را سخت‌تر می‌کند و احتمالا بارها شنیده‌اید که کسانی از فرزندآوری سرباز می‌زنند صرفا به همان دلایلی که قبل‌تر عرض کردم.
در ثانی، نه‌فقط در بحث فرزندآوری، بلکه در امر مهم و پیچیده‌ای مثل ازدواج هم فردگرایی چندان راهگشا نیست. ازدواج که لازمه‌اش صبر و تحمل و به قول قدیمی‌‌ترها «مدارا» کردن است، با این مسأله جور درنمی‌آید. شما نمی‌توانید هم خودتان را در اولویت قرار بدهید و هم در عین‌حال، از خودتان برای پایداری یک رابطه بگذرید. 
این سبک زندگی تمرکز چندانی روی خانواده ندارد و آنچه در رسانه‌ها مدام دیده می‌شود، مجموعه‌ای از موفقیت‌های فردی، چالش‌های فردی و تنهایی است. فرد خودش به موفقیت می‌رسد و نهایتا با چند دوست نزدیک آن را جشن می‌گیرد، به چالش‌هایی می‌خورد که خودش باید آنها را حل کند. ابزارآلات دنیای مدرن او را به سمت دوستی‌های مجازی و غیرحقیقی می‌برد و به ظاهر دایره ارتباطی او را گسترده می‌کند، ولی در باطن، تنهایی و دوری از خانواده را برایش رقم می‌زند و احتمالا در آینده‌ای نه‌چندان دور، گسترده‌شدن دنیای متاورس با تمام فوایدش، این وضعیت را بغرنج‌تر کند.
لازم است بگویم در سبک زندگی مدرن که هر روزه بیشتر و بیشتر با آن مواجه می‌شویم، لذت‌جویی هم مورد توجه است. یعنی فرد درصدد اقداماتی باشد که صرفا به او لذت ببخشد و نیازهایش را بر طرف بکند، پس همین نگاه در زندگی مدرن می‌تواند جلوی بسیاری از مسئولیت‌پذیری‌ها را بگیرد و انواع ازدواج‌های بدون تعهد را ایجاد کند. همان‌طوری که طی این سال‌ها شاهد انواع روابط دوستانه، جنسی و اجتماعی بوده‌ایم که با عناوین روشنفکرانه و مدرن، از هرگونه تعهد، وفاداری و فداکاری دوری می‌کنند.
همچنین در سال‌های اخیر، وزارتخانه تنهایی در انگلیس تاسیس شده است و همین خبر، تمام آنچه درباره سبک زندگی مدرن گفته‌ام و خواهم گفت را در خود جای داده است.

چه چیزی ارزشمند است؟
بحث تفاوت میان سلبریتی‌های ایرانی و خارجی انتها ندارد. از هزار و یک وجه می‌شود نگاهش کرد و مهم است که قصدت تخریب باشد یا تشویق. من اما قصدم هیچ‌کدام نیست. نه آن‌قدر دلم برای سلبریتی‌های غربی می‌تپد که چشم روی بسیاری از چیزها ببندم و نه عاشق سینه‌چاک سلبریتی‌های ایرانی هستم که انگشت انتقادم را به سمت‌شان نگیرم.
چه بخواهیم و چه نخواهیم، افراد مشهور روی جوان و نوجوان تاثیر دارند و هر تاثیری، یک مسئولیتی ایجاد می‌کند‌. البته که باید به نوجوان و جوان درباره چگونگی الگوپذیری و تقلید نکردن صرف، آموزش داد و در تربیت آنها این مهم را به‌کار برد اما به‌هرحال، این مسأله وجود دارد. 
این‌طور که در میان بعضی از سلبریتی‌های خارجی دیده می‌شود، فرزندآوری پدیده‌ مهم و دلچسبی برای آنهاست. تعداد بالای فرزندان و فعالیت اجتماعی زنان مشهور در عین بارداری از‌جمله مواردی است که در سلبریتی‌های پرطرفدار غربی دیده‌ایم؛ هرچند که تفاوت عرف ما با آنها بسیار است و مفهوم «خانواده» در اینجا و آنجا متفاوت است اما این مهم در مقایسه با سلبریتی‌های ایرانی بیشتر به چشم می‌خورد. البته از حق نگذریم آنچه در سلبریتی‌های ایرانی بسیار دیده می‌شود و قابل تحسین است، احترام به پدر و مادر و توجه به والدین است و از جمله معیارهایی است که روی محبوبیت یک سلبریتی در جامعه‌ ایرانی تاثیر مستقیم دارد.
هرچند که آمار ازدواج پایین و فرزندآوری نزولی در ایران، ارتباط مستقیم با وضعیت اقتصادی این سال‌های کشورمان دارد اما مطمئنا این تنها دلیل نیست. عوامل فرهنگی هم در این آمارها سهیم است. به‌نظر می‌آید در یکی دو دهه گذشته و برای نسل جدید، دیگر تعداد بالای فرزند پسندیده نیست. حتی کسانی که وضعیت مالی خوبی دارند، مثل بعضی از سلبریتی‌های ایرانی، از این مسأله 
سر باز می‌زنند. 
دیدن سلبریتی ایرانی با سه فرزند و بیشتر، تعجب‌برانگیز است و از طرفی، روی آوردن قشری از مردم به پرورش حیوانات به جای انسان در این مهم بی‌اثر نبوده است. به‌زعم بنده آنچه در نسل جدید نسبت به قبل متفاوت است، میزان ارزشمندی فرزندآوری و مسئولیت مقدس مادر و پدری است. به‌نظر می‌آید نسل‌های قبل، مادر و پدر شدن را بسیار با‌ارزش و مهم می‌دانستند و آن را دستاوردی بزرگ می‌دیدند درحالی‌که امروزه دستاورد در چیزهای دیگری معنا می‌شود.

نه این است و نه آن؟
در متن قبلی، چند خطی درباره سوشال مدیا گفتیم ‌و لازم است تکمله‌ای به آن اضافه کنم. فضای مجازی از چند جهت روی خانواده اثر می‌گذارد. اول این‌که ارتباطات گسترده در آن فضا، ما را از دایره‌ محدود اطرافیان‌مان دور می‌کند. در ظاهر دوستی‌های نزدیکی را برای ما رقم می‌زند اما در باطن، دور از دسترس است‌. از طرفی همین ارتباطات گسترده و اغلب سطحی، افراد یک خانواده را از رابطه‌ عمیقی که می‌توانند بین خود ایجاد کنند، دور می‌کند. افراد بیشتر با دوستان خود ارتباط برقرار می‌کنند تا اعضای خانواده. از طرفی، سرگرمی‌های فضای مجازی و وابستگی عمیق زندگی ما به این‌طور موارد هم به آسیب‌هایی جدی منجر می‌شود. همان‌طور که بارها از بی‌توجهی والدین به فرزندان و بالعکس دیده‌ایم و شنیده‌ایم. در ثانی، فضای مجازی در عرصه تولیدمحتوا هم چندان به خانواده اهمیت نمی‌دهد. البته این ممکن است در بعضی موارد از فرهنگی به فرهنگ دیگر متفاوت باشد اما آنچه دیده می‌شود، همان‌طور که قبل‌تر عرض کردم موفقیت‌های فردی، چالش‌های فردی و تنهایی است. در فضای مجازی معمولا تعداد بالای فرزندان یک خانواده تبلیغ نمی‌شود، فرزندآوری دستاورد مهمی نیست آن‌طور که به‌دست‌آوردن ماشین و شغل خوب دستاورد مهمی به‌شمار می‌رود. به‌طورکلی، هرچند که شبکه‌های اجتماعی متنوع است اما تفکرات و سلیقه‌های ما را درباره مسائل مختلف تغییر می‌دهد. با آموزش‌های نادرست و غیرعلمی درمسائل تربیتی، پدر و مادرها را به یک سمت می‌کشاند و جوان‌تر‌ها را به سمت دیگر. 
گاه مشاوره‌های اشتباه و روان‌شناسی‌های زرد شبکه‌های اجتماعی، شکاف بین اعضای خانواده را بیشتر و فردگرایی را تقویت می‌کند و گاه عناصر فرهنگی غربی که در بطن جامعه ایرانی جوابگو و پسندیده نیست به تفکرات ما راه می‌یابد. 
آنچه در این بحث بسیار اهمیت دارد، همین نکته‌ای است که عرض کردم. بسیاری از هنجارهای دیگر فرهنگ‌ها به‌خصوص فرهنگ غرب که بیشتر با آن مواجه می‌شویم، همچنین بسیاری از عادت‌های رفتاری، طرز تفکر، سنت‌ها و خرده‌فرهنگ‌های غربی، با فرهنگ ایرانی ــ اسلامی ما تناسب ندارد و پذیرفتن آنها به صرف این‌که محصول غرب است، مثل این می‌ماند که سعی کنید روی قرمه‌سبزی سس آلفردو بریزید! مفهوم «خانواده» در غرب یک‌جور است و در شرق، جور دیگر. هرچند که صاحب‌نظران به دهکده جهانی معتقدند اما ریشه‌ها و عناصر فرهنگی و تفکرات به‌جامانده از قبل و به عبارت بهتر، فرهنگ یک کشور تا یک جایی با حفظ اصالت تغییر می‌کند و اگر از حدی فراتر رود به خودباختگی فرهنگی منجر می‌شود و آن‌وقت ما می‌مانیم و یک فرهنگ بلاتکلیف که نه این است و نه آن!
همچنین طی سال‌های اخیر، اتفاقاتی در جهان غرب افتاده است و انواعی از روابط به رسمیت شناخته شده که به‌تدریج مفهوم و بنیاد خانواده را از بین می‌برد. مواردی مثل ازدواج با حیوانات که در آمریکا به رسمیت شناخته می‌شود، مواردی از روابط جنسی ناهنجار، پرورش حیوانات به‌جای انسان و... که فضای مجازی نقش زیادی در تبلیغ و تشویق آن دارد. افزوده شدن همین تکه‌پازل‌های ناجور که هر کار کنی با پازل فرهنگی ایرانی _ اسلامی چفت نمی‌شود، خانواده را زیر سؤال می‌برد.

سرگرمی منهای خانواده
قدیم‌تر‌ها زمانی که دستگاه وی‌اچ‌اس یا همان دستگاه ویدئو در دهه 60 وجود داشت، مادر و پدرهایمان از ترس این‌که نکند یک وقت در نبود آنها فرزند دلبندشان به فیلم‌های خارجی کرایه‌ای دسترسی پیدا کند؛ آن را معمولا در عجیب‌ترین مکان‌های خانه حتی بین آجرها مخفی می‌کردند تا دسترسی برای محتوایی که مناسب فرزندشان نیست، فراهم نباشد.
حالا دیگر باید اعتراف کنیم که امروزه شرایط به صورتی پیش رفته که متاسفانه پدر و مادرها از فرزندشان نسخه سانسور شده یک فیلم را تحویل می‌گیرند و این در حالی است که شاید خودشان هم خبر نداشته باشند فرزند ارشد خانواده با هزار روش و فیلترشکن به نسخه کامل و غیرکنترل‌شده آن فیلم سینمایی فرنگی دسترسی پیدا می‌کند.
دنیای بازی‌های کنسولی و رایانه‌ای نیز متاسفانه در رصد‌ها به یک بازی به نسبت محبوب خارجی‌ای رسیده‌ایم که در نسخه جدید آن همه چی آزادتر به نظر می‌‌رسد و این بازی آنلاین می‌تواند حداقل به تنهایی تمام زحمات تربیت پدر و مادر آن بچه را به باد بدهد.
بازی‌هایی که معمولا کار شبیه‌سازی یک دنیایی شبیه زندگی امروز را بر عهده دارد، امروزه بیش از پیش برای تمامی نوجوانان اهل دنیای بازی، مورد حمایت قرار گرفته که یکی از همان مواردی که نباید سمت آن حرکت و آن را وارد کنسول کرد؛ بازی سیمز یا به عبارتی پرفروش‌ترین بازی سبک استراتژی شبیه‌سازی زندگی است.
این بازی شاید با توجه به دارا بودن سیستم هوش مصنوعی می‌تواند جذاب باشد اما در حقیقت از یک فضا و یک زمانی دیگر، شخص بازی‌کننده ناخودآگاه وارد داستان‌هایی می‌شود که دانستن آن برای مخاطب نوجوان خیلی زود است.
یکی از مواردی که در پی رصد‌های ممکن به آن دست یافته‌ایم این است که این بازی در یکی از پلتفرم‌های فیلتر شده یک گروه بزرگ تقریبا 1000 نفری دارد که البته باید گفت دایره مخاطبان این بازی بیشتر از این حرف‌هاست.
خلاصه مطلب این‌که هم در امر بازی‌سازی برای نوجوان‌ها و هم در امر قطع دسترسی آنها به همچین مواردی خیلی عقب هستیم.

مریم شاه‌پسندی - دبیر تحریریه