نهضت حسینی، عامل شخصیت یافتن جامعه اسلامی
این مطلب را مکرر بر زبان میآوریم که حسینبن علی(ع) با آن جانبازی که کرد اسلام را تجدید حیات و درخت اسلام را با ریختن خون خود آبیاری نمود: «اشهَدُ انَّک قَدْ اقَمْتَ الصَّلوةَ وَ اتَیتَ الزَّکوةَ وَ امَرْتَ بِالْمَعْروفِ وَ نَهَیتَ عَنِ الْمُنْکرِ وَ جاهَدْتَ فِیا... حَقَّ جِهادِهِ»
شهادت میدهم که تو اقامه نماز کردی و زکات دادی و امر به معروف و نهی از منکر کردی و در راه خدا جهاد نمودی و حق جهاد را بهجا آوردی.
لازم است ما از خود سؤال کنیم که میان شهادت حسینبن علی و نیرو گرفتن اسلام و زندهشدن اصول و فروع دین وجود دارد؟ زیرا میدانیم صرف اینکه خونی ریخته بشود منشأ این امور نمیشود؛ بنابراین میان قیام و نهضت و شهادت حسینبن علی و آثاری که ما میگوییم و مدعی آن هستیم و واقعا تاریخ هم نشان میدهد که حقیقت دارد، چه رابطهای وجود دارد؟ این رابطه را ما وقتی میتوانیم درک بکنیم که موضوع گفتهشده در دو گفتار پیشین را کاملا درنظر بگیریم.اگر شهادت حسینبن علی صرفا یک جریان حزنآور میبود، اگر صرفا یک مصیبت میبود، اگر صرفا این میبود که خونی بهناحق ریخته شده است و به تعبیر دیگر صرفا نفلهشدن یک شخصیت میبود ولو شخصیت بسیار بزرگی، هرگز چنین آثاری را بهدنبال خود نمیآورد. شهادت حسینبن علی از آن جهت این آثار را بهدنبال خود آورد که ــ به تعبیری که عرض کردیم ــ نهضت او یک حماسه بزرگ اسلامی و الهی بود؛ از این جهت که این داستان و تاریخچه، تنها یک مصیبت و یک جنایت و ستمگری از طرف عدهای جنایتگر وستمگر نبود، بلکه یک قهرمانی بسیاربسیار بزرگ از طرف همان کسی بود که جنایتها را بر او وارد کردند.
شهادت حسینبن علی حیات تازهای در عالم اسلام دمید و ــ همانطور که در گفتار اول گفتیم ــ اثر و خاصیت یک سخن یا تاریخچه یا شخصیت حماسی این است که در روح موج به وجود میآورد، حمیت وغیرت به وجودمیآورد، شجاعت و صلابت به وجود میآورد؛ در بدنها، خونها را به حرکت و جوشش درمیآورد و تنها را ازرخوت و سستی خارج میکند و چابک و چالاک مینماید. چه بسیار خونها در محیطهایی ریخته میشود که چون فقط جنبه خونریزی دارد، اثرش مرعوبیت مردم است، اثرش این است که از نیروی مردم و ملت میکاهد و نفسها بیشتر در سینهها حبس میشود. اما شهادتهایی در دنیا هست که بهدنبال خودش روشنایی و صفا برای اجتماع میآورد. شما در حالت فرد امتحان کرده و دیدهاید که بعضی از اعمال است که قلب انسان را مکدر میکند، ولی بعضی دیگر از اعمال است که قلب انسان را روشن میکند، صفا و جلا میدهد.این حالت عینا دراجتماع هم هست.بعضی از پدیدههای اجتماعی، روح اجتماع را تاریک و کدر میکند، ترس ورعب دراجتماع بهوجود میآورد، به اجتماع حالت بردگی و اسارت میدهد، ولی یک سلسله پدیدههای اجتماعی است که به اجتماع صفا و نورانیت میدهد، ترس اجتماع را میریزد، احساس بردگی و اسارت را از او میگیرد، جرأت و شهامت به او میدهد.بعد از شهادت امام حسین یک چنین حالتی به وجود آمد، یک رونقی در اسلام پیدا شد. این اثر در اجتماع از آن جهت بود که امام حسین(ع)با حرکات قهرمانانه خود روح مردم مسلمان را زنده کرد، احساسات بردگی و اسارتی را که از اواخر زمان عثمان و تمام دوره معاویه بر روح جامعه اسلامی حکمفرما بود، تضعیف کرد و ترس را ریخت، احساس عبودیت را زایل کرد و به عبارت دیگر به اجتماع اسلامی شخصیت داد.او برروی نقطهای در اجتماع انگشت گذاشت که بعدا اجتماع در خودش احساس شخصیت کرد. / برگرفته از کتاب حماسه حسینی / استاد شهید مرتضی مطهری