معنای زندگی
هدفهای کوچک و بزرگ، رویاهایی زیبا، آرزوهایی هرچند محال و غیرممکن، همه و همه چیزهایی است که ما زندگی خود را بر اساس ودرجستوجوی آنها بناکردهایم.جوری که اگر رویاها و آرزوها حذف شوند، زندگی از معنا تهی میشود.
مامیخواهیم به آن اهداف برسیم تازندگی بهتری درآینده داشته باشیم.گاهی اوقات حتی هدفها و آرزوهای ما در صورت بهحقیقتپیوستن، بخشی از شخصیت و هویت ما را تشکیل خواهند داد و این یعنی اهداف ما در زندگی بسیار مهم است. آنها بخشی از جواب سؤال چیستی و کیستی در شناساندن ما به دیگران در جامعه هم خواهند بود. البته که ما به کسی جوابی بدهکار نیستیم اما من همیشه دلم میخواهد پیروز میدان و برنده ماجرا باشم، من هیچوقت با شکست رابطه خوبی نداشتهام ... .
اگر هدف خوبی درنهایت در انتظارم باشد، ترجیح میدهم تلاش کنم و به آن برسم و برای همیشه آن را داشته باشم.
ولی تلاشنکردن، راحتگذراندن و...به شکست منجر میشود. اگر غیر از این باشد، باید به فرآیند شک کرد و این بیشتر شبیه گولزدن خود آدم است. یک فرآیند خوب همراه با نتیجه بد، یک فرآیند خوب دیگر با یکنتیجه بد دیگر و... .
اگر به این فرآیندهای خوب و در ادامه به نتایج بد حاصل از آنها عادت کنیم و پس از مدتی از بالا نگاهی به زندگی خود داشته باشیم و بخواهیم آن را بررسی کنیم، میبینیم که هیچ دستاورد خاص و بزرگی در زندگی نداشتهایم و فقط یک نتیجه بد پشت یک نتیجه بد، زنجیرهای و سلسلهوار.اصلا دیگران و انتظاراتی که از ما دارند، سوالاتی که ممکن است از ما بپرسند، همه و همه به کنار. با خودمان چطور میخواهیم کنار بیاییم و این زندگی سراسر نتایج بد را بپذیریم؟!
مهشید علمشاهی - تهران