printlogo


پناهی مشترک
 پناه،واژه‌‌ای است که ناخودآگاه انسان بادیدن یاشنیدنش،روحش نوازش می‌شود،یحتمل هرکسی پناه را دریک یاچندچیز برای خود به مصداق درمی‌آورد؛ اما من گمان می‌کنم موسیقی همان پناه مشترک ماانسان‌هاست،نیازی که همگی به نوعی آن را احساس می‌کنیم.

 آنچه از کنار هم چیدن شعر شاعران، نوای تار، کمانچه، گیتار و...لرزش حنجره‌ خوانندگان به زیباترین شکل،به وجود می‌آید، عناصری که یک هنر چندگانه را متولد می‌کنند.موسیقی‌ای که تبلور احساسات گوناگون غم و شادی است، گاهی باعث وحدت و رفع دغدغه‌های جمعی می‌شود و به آنها می‌پردازد و گاهی  هم معلمی خوش‌ذوق می‌شود و هم‌صدای یک ملت یا گروهی از مردم و خود را به جهان می‌رساند.اگر موسیقی را پناهی تلقی کنیم، هدفن، گرامافون، کاست و ضبط‌ها پناهگاه می‌شوند که هرازگاهی ذهنی یا جسمی خسته، غمگین، تنها، شاد یا نیازمند انگیزه و آرامش به آن پناهنده می‌شود و موسیقی و نواها چه دلدار خوبی هستند!
کلافگی مکان‌های شلوغ و خیلی ساکت و آرام که گاهی اذیت‌کننده است و شنیدن هم که امری غیرارادی اما گوش دادن امری ارادی است؛ خوشبختانه! پس می‌توانیم خودمان را به دست موسیقی بسپاریم و در آن همهمه‌ها سکوت آزاردهنده یک فضای خصوصی منطبق با درون‌مان فراهم کنیم.گمان کنم در این‌که موسیقی پناهی مشترک است، با من هم نظر شوید!
پس رواست اگر کمی به این نیاز توجه کنیم و آنچه آراسته است را به روح‌مان برسانیم.

ریحانه امین‌زاده - دزفول