وقتی کتاب را خواندم، فهمیدم دختر بنفش دختر قوی‌ای است و خصوصیت‌های خوب و ویژه‌ای دارد. دختر بنفش توی کتاب هم هیچ‌وقت امیدش را از دست نمی‌داد و بسیار قوی بود؛ اگر دختر بنفش پرسشی در ذهنش داشت، در مورد آن تحقیق می‌کرد و اگر هم به نتیجه‌ای نمی‌رسید از بزرگ‌ترهایش کمک می‌گرفت؛ دختر بنفش اجازه داشت روزی 20 تا پرسش بکند؛ دختر بنفش از تلاش‌هایش ناامید نمی‌شد و بسیار سختکوش بود؛ دختر بنفش به دیگران کمک می‌کرد؛ دختر بنفش همیشه خودش بود و خجالت نمی‌کشید؛ دختر بنفش همیشه شاد بود و لبخند می‌زد؛ دختر بنفش بلند صحبت می‌کرد و حرف‌هایش را می‌زد.راستی شاید شما فکرکنید چرا دختر صورتی یا دختر زرد نباشد؟  من قبلا در یادداشت کتاب «دکتر عروسک‌ها» گفته بودم که تخیل برای بچه‌ها خیلی خوب است و الان هم یک فرصت پیش آمده که شما تخیل کنید؛ تخیل کردن بچگانه نیست، اگربه رؤیاهایمان فکر کنیم، دربزرگسالی به آرزوهایمان می‌رسیم. مثلا تخیل کنید که شما هم یک دختر بنفش هستید، یا هر رنگی که دوست دارید. رنگش فرق نمی‌کند،مهم این است که ویژگی‌های رنگی خوبی داشته باشید.

آرنیکا عمادی - نوجوان کتابخوان