printlogo


خانه‌ ‌امن کجاست؟!
وقتی می‌خواهم ازمشکلات آموزش‌و‌پرورش صحبت کنم، اولین چیزی که نظرم را جلب می‌کند،سختگیری‌های سازمان سنجش برای کنکور و انتخاب دانشجویان تربیت‌معلم است.

دانش‌آموزان زیادی هستند که استعداد معلم‌شدن در کنار علاقه‌شان رشد پیدا کرده است اما به دلایلی که شاید اهمیت زیادی هم ندارند، رد صلاحیت می‌شوند.برخی از معلم‌هایی که چهار سال در دانشگاه درس می‌خوانند و در قبال درس‌خواندن، حقوق دریافت می‌کنند و از هزاران‌هزار امتیاز دیگر هم برخوردار هستند، انگار تنها چیزی که یاد گرفته‌اند بدخلقی با دانش‌آموزان است.
12 سال تلاش برای نمره 20 گرفتن، راس ساعت 7حضور پیداکردن، تحمل خیلی از رفتارهای کادر مدرسه، یا حتی 12 سال صف‌بستن و انجام فعالیت‌های پرورشی که برای انجام‌ندادنش با کسرشدن نمره‌ انضباط تهدید می‌شدیم، چه حاصلی داشت؟!چرا باید از هفت‌ تا 18سالگی که بهترین سال‌های عمرهر انسانی ا‌ست با حضور یافتن درکلاس‌های درسی که به آنها علاقه‌ای ندارد به فنا برود؟!چرا نباید به علائق دانش‌آموزان توجه شود؟حدود 9سال، در کتاب‌های مطالعات اجتماعی،طرز صحیح رفتار دراجتماع را به ما آموزش داده‌اند،امااین آموزش‌ها حتی درمدرسه وکلاس درس هم به عرصه‌‌عمل پانگذاشته است،چه رسدبه جامعه!سیستم آموزشی که هم‌نسلی‌های من و نسل‌های بعد انتظار دارند، باید خیلی باسیستم آموزشی الان تفاوت داشته باشد.برای مثال با سطح متوسط برگزارکردن کنکور با امکانات یکسان برای هر شهر و هر مدرسه... .
شاید هم با بهتر انتخاب‌کردن معلم‌ها و دبیرها.به‌هرحال، انتظار می‌رود با بررسی بیشتر، مدرسه خانه‌ ‌امن دانش‌آموزان شود نه خانه‌ای که از آن بیزار هستند.

مریم کارخیران - اصفهان