printlogo


کِیف و کیف مدرسه
از آنجایی که ماه مهر در کمین است و باید به 7صبح بیدارشدن‌ها، چشم‌های خواب‌آلود، لقمه‌های شلخته پیچیده‌شده و کفش‌هایی که بستن بندشان چند ساعت زمان می‌خواهد، سلام کرد. گفتم شاید بد نباشد بعد از مدتی در مقام عقل کل عروج کنم و سؤالات شما را بی‌جواب نگذارم.

امیرعلی، ۱۶ساله از اراک پرسیده است: مدارس شما هم با پرینتر و دیتاشو آشنایی ندارد؟!
از آنجایی که بنده خودم هم یک محصل هستم و تصمیم دارم تا قیامت به‌دنبال علم و دانش بروم باید عرض کنم این قصه سر دراز دارد و احتمالا که نه قطعا مثل همیشه ما انتظارات اشتباه و بیجا داریم. ببین جانم چرا تا وقتی هر دانش‌آموز دو دست دارد که حداقل با یکی از آنها می‌تواند بنویسد، مدرسه از پرینتر استفاده کند؟ حالا دوتاسؤال یا 20 تا سؤال10بخشی، چه فرقی می‌کند؟ عوضش پرینتر که خاموش باشد پول برق مدرسه کمتر می‌آید و شما می‌توانید از خدمات عالی دیگراستفاده کنید.مثلا اردو به پارک سر کوچه مدرسه که نصف درخت‌هایش عمرشان را به من و شما داده‌اند و چمن زمین هم خورده شده.همان اردو که بعد از 100 سال می‌رویم و آن‌قدر آفتاب توی سرمان می‌خورد که مغزمان راازدست می‌دهیم. دیتاشو وتخته هوشمندهم همین‌طوراست.هستند که باشند. بالاخره گاه‌گداری چند نفر از اداره پایشان به مدرسه شما باز می‌شود و بد نیست یک چیزی باشد که نشان‌شان دهیم. حالا درست است کل سال یا دیتاشو‌ها خراب است یا لپ‌تاپ ندارید یا قلم تخته هوشمند گم شده و هیچ‌یک از فارغ‌التحصیلان آن مدرسه خیری از این امکانات ندیده‌اند اما مهم این است که شما این امکانات را دارید حتی به غلط! این راهم درگوشی بگویم که مورد داشتیم گفتند پایه بالاتر بروید از این امکانات استفاده می‌کنیم اما فکر کنم بازهم ما دانش‌آموزان خوبی نبودیم و به پایه بالاتر نرسیدیم. بچه‌هایی که به پایه‌های بالاتر رفته‌اند بگویند چه حسی داشت ورقه امتحانی‌های چاپ‌شده و تخته هوشمند؟ 

نازنین‌زهرا ۱۷ساله از خراسان‌جنوبی نوشته است:سهمیه‌های رنگارنگ کم بودحالا بایدشاهد مدارسی بادبیر‌های خاص هم باشیم.
آقا من نمی‌دانم چرا هرچه می‌خواهم از دست این مسائل مافیایی در بروم، نمی‌شود. آخرش در یک کوچه پس‌کوچه‌ای یکی خفتمان می‌کند و می‌گوید آقاجان این‌که نشد زندگی. به مو رسید و پاره هم شد.حداقل یک خیری پیدا شود ما را بدوزد. بی‌خیال بحث دوخت و دوز باید بگویم متاسفم. دراین یک زمینه کمکی ازعقل کل برنمی‌آید.باید به عقل کل‌های دیگر مراجعه کنیم. به همان‌ها که همیشه در قنوت دعایشان می‌کنید. بالاخره بعضی‌ها یا خون‌شان رنگین‌تر است یا پول‌شان پول‌تر وگرنه که آدم‌های معمولی را به این چیزها چه کار؟ اصلا شما معمولی‌ها چه علاقه‌ای دارید به وکیل و دکتر شدن یا مهندسی‌خواندن در یک دانشگاه خوب؟ شما همان معمولی بمانید که جامعه به آدم‌های معمولی هم نیاز دارد. تلاش خودتان را بکنید اما پا را از گلیمی که برایتان بافته‌اند فراتر نبرید. البته عدالت آموزشی هم برقرار است، فقط کمی با آن تصور آرمانی که شما از عدالت دارید فرق می‌کند.

کیوان ۱۴ساله برای ما فرستاده: سلام عقل کل. لطفا کمی هم از قیمت بالای لوازم‌تحریر بگویید.
کیوان عزیز سلام. ببین جانم، این بستگی دارد که شما چه چیزی را گران حساب کنید و چه قیمتی را قیمت بالا بگویید، وگرنه من خودم آدم‌هایی می‌شناسم که میلیارد پول خردشان است. خب، اگر این دوستان عزیز را ملاک قرار دهیم اقتصاد ما از سوئیس هم بهتر است. اصلا در این صورت گرانی وقیمت بالا می‌شودیک توهم گنگ ومبهم که فقط در ناکجا می‌شود پیدایش کرد. یک خودکار و دوتا پاک کن، یک دفترچه یادداشت و تراش سرجمع می‌شود 400هزارتومان ناقابل. قبول دارم چیزی نیست اما برای همین چیزی نیست بعضی‌ها روز و شب می‌دوند.بالاخره همه که از آن موقعیت‌های خوب وژن‌های خفن وآشنا‌های خفن‌ترندارند.البته یک راهکار دیگر هم هست، این‌که از همان وسایل پارسالی‌‌تان استفاده کنید. ببین کیوان‌جان، من در این زمینه استادم. شما اول صفحاتی، که پارسال استفاده کرده‌ای، جداکن. بعد ازآن صفحه سفید را روی هم تاکن تابه شکل مثلث در بیاید، الان شما یک دفتر جدید دارید. زیاد خوشگل نمی‌شوداماازهیچی بهتر است.اگرطرح جلدش راهم دوست نداشتی خرجش یک کاغذ کادوست که مادروپدر‌های دهه شصتی اینجا را خوب بلدند. ولی قیمت کاغذ‌های کادو هم دست‌کمی از دیگر چیز‌ها ندارد‌. حالا خودت هم بعدا می‌فهمی من چی گفتم.

سبحان از ملایر برای ما نوشته است: تا کی قرار است با 25/0‌ها قضاوت‌مان کنند؟
اینجاست که باید گفت بوی شوم امتحان آید همی.دقیقا یکی از آن دلایلی که بنده خیلی به مدرسه علاقه ندارم و اصلا برای همین عقل کل شدن را انتخاب کردم همین بود. این 0.25های لعنتی که مثل بختک حال آدم را خراب می‌کنند. البته دست خودشان هم نیست، تقصیر ساربان‌شان است که فکر می‌کند آدم‌ها با این چندصدم‌ها می‌شوند فاتحان ماه. یک فرمول کلی نانوشته است.در مرحله اول شما باید تلاش کنید 20 بگیرید اما اگر20گرفتید حق خوشحالی ندارید، چون وظیفه‌تان را انجام داده‌اید. اگر هم خدای‌نکرده 20 شما بشود19باید عذاب‌وجدان داشته باشید که چرا وظیفه‌تان را خوب انجام نداده‌اید.آخرش هم یک کاغذرنگی با چند تا عکس سه در چهار می‌زنند به دیوار راهرو و آدم‌ها را با 0.01کمتر یا بیشتردسته‌بندی می‌کنند. اما وای به حال‌تان اگراین چندصدم‌ها بشود چند نمره. آن‌موقع دیگر شما به درد هیچ‌کاری نمی‌خورید. باید بروید سرتان را در لاک خودفروکنید و با آن بچه‌درسخوان‌ها هم دوست نشوید که مبادا 20 نازک‌نارنجی‌شان آسیبی ببیند. خیلی معمولی به زندگی خود ادامه می‌دهید.

عقل کل
عارفه مهرابی