جدال تاریخ انسان
حکایت انسان در طول تاریخ و ایجاد پدیدهای به نام تکنولوژی، گسترده است؛ آنچنان گسترده که انسان و تکاملش را باید به قبل و بعد از تکنولوژی تقسیمبندی کرد. تکنولوژی همان راه نوین و شگفتانگیزی است که انسان باتوجه به غریزه و هوشمندی ذاتیاش ایجاد کرد تا زندگی را آسانتر و سرعت انجام کارها را سریعتر کند.
تا اینجا همهچیز خوب است؛ انسان توانسته تکنولوژی را فرصتی بشمارد برای تمایزش با تمام موجودات عالم، آنچنان که توانسته با همین تکنولوژی بر بُعد زمان و مکان نیز احاطه پیدا کرده و هر ارتباطی را به هر شکلی بین آدمها برقرار کند.حکایت از یک جایی به تهدید تبدیل شد که تکنولوژی جای ابزارها و پدیدههای طبیعی را گرفت، یعنی بهجای آنکه آن پدیدهها را آسانتر و لذتبخشتر کند؛ بهطور کلی حذف و کنار گذاشت. این به خودی خودش میتواند بخشی از تکامل انسان باشد و بدون هیچگونه مشکلی اما داشتن حس، چیزی است که انسان را به آن چیزی که باید، تبدیل کرده؛ همان حسی که توانسته معجزه عشق را بیافریند و دو جنس کاملا مخالف را همدم یکدیگر کند، توانسته با برقراری ارتباط و دوستی و تعامل فیزیکی، بین دو آدم با تضادهای بسیار، همکاری و مشارکت ایجاد کند. انسانی که تا دیروز در ابعاد مختلف بیان، شنوایی، نوشتار، تبادل حس و عواطف، با یکدیگر به پیوند رسیدهاند حالا توسط تکنولوژی به حالت تکبعدی خود رسیدهاند؛ بُعدی که فقط ما را در یک پیام، تصویر یا صدا خلاصه و مهمترین دارایی ما را بهعنوان یک موجود بیاثر کرده؛ داشتن حس، حسی که ما را به جدال بین فرصتها و تهدیدها در ادامه تاریخ، همیاری میکند و...
فرهود عباسیفرد - تهران