مادرش مشغول پر کردن فرم‌های بازجویی و پدرش کمی آن طرف‌تر کنار سایر مراجعان اداره چهارم پلیس آگاهی نشسته بود.سراغ پدر خانواده رفتم و از او در مورد علت حضورش در اداره چهارم که اداره رسیدگی به پرونده فقدانی‌ها است پرسیدم؛ مرد سری تکان داد و گفت: آن دو نفر را می‌بینی همسر و دخترم هستند. البته فقط توی شناسنامه. در دنیای واقعی ما هیچ نسبتی با هم نداریم. ظاهرا زیر یک سقف زندگی می‌کنیم اما از نظر آنها من اصلا وجود ندارم.آنها مشغول خوشگذرانی و تفریح و مهمانی رفتن هستند و  شب و روز به ظاهرشان می‌رسند.جلوی چشم من با افراد مختلف در تماس هستند و من حق ندارم کنجکاوی نشان دهم. موجودیت من در حد فیش حقوقی‌ام برای آنها معنا دارد. تو را به خدا نگاه کنید این دختر هنوز باید بچگی کند اما مثل یک زن 40‌ساله به خودش می‌رسد. اگر الان گوشی تلفنم را در اختیار داشتم صفحه‌های آنها را در شبکه‌های اجتماعی به شما نشان می‌دادم که توی چه دنیایی زندگی می‌کنند. چند روز پیش ناگهان ناپدید شدند.من نگران شدم و فقدان‌شان را به پلیس اعلام کردم و پلیس بعد از تحقیقات اولیه اعلام کرد آنها چالوس هستند. بماند که معلوم نیست با چه کسانی همسفر بودند، حتی لازم ندیدند در مورد سفرشان به من چیزی بگویند. الان هم که بازگردانده شدند طلبکار به اداره چهارم آمده‌اند و می‌گویند سفر بودیم و اتفاقی نیفتاده که!

نظریه کارشناس
متاسفانه دربرخی خانواده‌های امروزی والدین به‌جای تربیت فرزندان به دنبال نیازهای برآورده نشده خودشان هستند وبه‌دنبال ارضای آنچه در جوانی و نوجوانی به آن دست نیافته‌اند می‌گردند و تبدیل به الگویی نامناسب برای فرزند خود می‌شوند. از سوی دیگر خانواده به‌عنوان کانون امنیت و آرامش در ذهن بسیاری از افراد رنگ باخته و فقط منافع شخصی باعث شده اعضای خانواده زیر یک سقف کنار هم بمانند و از احترام و اعتماد و صمیمیت خبری نیست. در چنین خانواده از هم گسسته و آشفته‌ای نوجوان نیز به سمت والدی می‌رود که کمترین سختگیری وحساسیت را نسبت به او دارد وپیروی از او والد دیگر راکاملا نادیده می‌گیرد.در صورت بروز مشکلات خانوادگی در رابطه با همسر وفرزندان، به جای پذیرش بی‌چون وچرای شرایط، از مشاوران و روا‌نشناسان توانمند کمک بگیرید‌. هیچ‌وقت برای اصلاح شرایط دیر نیست. 

سرگرد سمانه مهربانی - معاون اجتماعی پلیس آگاهی تهران بزرگ