روایت متفاوت از سه پرونده جنایی
این هفته سه پرونده جنایی در دادگاه کیفری شعبه یکم استان تهران را روایت کردهایم. سه پرونده که در آن مادری قربانی اعتیاد پسرش و مرد جوانی قربانی یک زنجیر طلا و مرد دیگری هم بر سر کینه قدیمی مرتکب جنایت شد.
بررسی این سه پرونده نشان میدهد ناتوانی در کنترل خشم در وقوع آنها نقش داشته و با کاهش آستانه تحمل افراد جامعه شاهد وقوع جنایتهای مشابه خواهیم بود.یکی ازپروندهها منجربه صدورحکم قصاص شده، متهم پرونده دوم محاکمه و در انتظار حکم مجازاتش هست و متهم آخر این پرونده قرار است به زودی دربرابر قضات جنایی دادگاه کیفری از خود دفاع کند.
قتل همکار قدیمی بهخاطر یک کینه
پرونده دیگر هم مردی که همکار قدیمی خود را با ضربه چاقو به قتل رسانده بود، بهزودی در دادگاه کیفری تهران محاکمه میشود. اولیای دم برای قاتل درخواست قصاص کردند.رسیدگی به این پرونده از شامگاه بیستوهشتم مرداد سال گذشته و با انتقال پیکر مردی بهنام بهروز به بیمارستانی در غرب تهران آغاز شد. با وجود تلاش پزشکان مرد 38 ساله بر اثر شدت جراحات و خونریزی جان باخت. برادر مقتول در جریان تحقیقات گفت: ساعتی قبل یکی از دوستانم با من تماس گرفت و درحالی که هراسان بود خبر داد مردی به نام ناصر برادرم را با ضربه چاقو کشته است. بلافاصله خودم را به آنجا رساندم و با پیکر غرق در خون برادرم در گوشه خیابان روبهرو شدم. بهروز را به بیمارستان رساندم که براساس شدت خونریزی جان باخت. کارآگاهان سپس راهی محل درگیری شده و فیلم دوربینهای مداربسته را بررسی کردند. فیلم لحظه درگیری نشان داد، بهروز با چوبی که در دست داشته بهدنبال ناصر میدود، اما ناگهان ناصر چاقو را از زیر پیراهنش بیرون میآورد و به بهروز ضربه میزند. در این فیلم چهار شاهد شناسایی و به پلیس آگاهی احضار شدند که در جریان تحقیقات گفتند در این درگیری بهروز زمین خورده و ناصر همان موقع او را با ضربههای چاقو زخمی کرده. ناصر ردیابی و دستگیر شد و در تحقیقات گفت: من و بهروز کارگران یک کارخانه بودیم، اما صاحبکارمان بهروز را به خاطر بداخلاقی اخراج کرد و او من را مقصر بیکارشدنش میدانست. حتی یکبار با من درگیر شد و با چاقو به پایم ضربه زد. من هم او را کتک زده و محل را ترک کردم. روز حادثه او را در خیابان دیدم. او بهدنبالم آمد. برای اینکه از دستش خلاص شوم و در دفاع از خود با چاقو ضربهای به او زدم. من قصد کشتن او را نداشتم و در دفاع از خودم بهروز را زدم. پس از بازسازی صحنه جرم و اقرار متهم، پرونده با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد. درحالی که پرونده به شعبه یازدهم ارسال شده، اولیایدم برای متهم درخواست قصاص کردند.
قتل مادر بهخاطر پول مواد مخدر
در پرونده نخست، پسر معتاد که سر پول مواد مادرش را به قتل رسانده بود، در جلسه دادگاه ازسوی دو برادرش بخشیده شد. تحقیقات جنایی در این پرونده از آبان ۱۴۰۰و با گزارش قتل پیرزنی در جنوب تهران آغاز شد. بررسی تیم جنایی نشان داد، همسایه مقتول با پلیس تماس گرفته و از احتمال قتل پیرزن خبر داده بود. سپس ماموران کلانتری وارد خانه شده و با جسد او روبهرو شدند.مرد همسایه در جریان تحقیقات گفت: پیرزنی به نام مهری با پسر معتادش زندگی میکرد. هرازگاهی صدای درگیری آنها بهگوش میرسید. دو روز قبل هم درگیر شدند و مهری درخواست کمک کرد. از ترس پسر معتاد، مقابل خانهشان نرفتم. در این دو روز صدایی از خانه مهری نیامد و احتمال دادم بلایی سرش آمده باشد، بههمین خاطر با پلیس تماس گرفتم.بررسیهای پلیس نشان داد، پسر ۴۹ ساله مهری بعد از قتل به محلی نامعلوم رفته است. جستوجو برای دستگیری او آغاز و سرانجام دستگیر شد. نیما در تحقیقات به قتل اعتراف کرد.پرونده با تکمیل تحقیقات به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد. در جلسه رسیدگی به این پرونده برادر کوچک نیما گفت: برادرم سالها معتاد بود و به خاطر همین اعتیادش، مادرمان را کشت. او همیشه با مادرمان درگیر بود، اما راضی به مرگ او نیستم.برادر ناتنی نیما هم اظهار داشت: وقتی سه ساله بودم، مادرم من را رها کرد و با پدر نیما ازدواج کرد. من هیچ خاطرهای از مادرم ندارم و مرگ او تاثیری در زندگیام نداشت. بههمین خاطر هیچ درخواستی ندارم.بهاین ترتیب نیما از جنبه عمومی جرم، پای میز محاکمه قرار گرفت و در دفاع از خود گفت: سالها بود به مواد مخدر اعتیاد داشتم؛ وقتی مواد نمیکشیدم عصبی میشدم و وقتی هم میکشیدم بدحال میشدم. بارها خودزنی کردم و ظرفهای خانه را شکستم. مادرم را خیلی اذیت کردم. آخرینبار هم سر گرفتن پول مواد دعوا کردیم و او را هل دادم. وقتی روی زمین افتاد، حالش بد شد و برای احیای او به قفسه سینهاش فشار آوردم. باور کنید خفهاش نکردم. الان پشیمانم و درخواست بخشش دارم. پس از آخرین دفاع متهم، قضات وارد شور شدند تا حکم مجازات متهم را صادر کنند.
قتل و قصاص بهخاطر ساعت و زنجیر طلا
دردومین پرونده، پسر جوان که در درگیری دستهجمعی و بهخاطر پسگرفتن زنجیر و ساعت دوستش، دست به جنایت زده بود، به قصاص محکوم شد.تحقیقات جنایی در این پرونده از روز شنبه بیستوسوم اردیبهشت امسال و با گزارش مرگ مشکوک مرد جوانی در بیمارستان لقمان حکیم آغاز شد. تیم بررسی صحنه جرم، در سردخانه بیمارستان با جسد مرد جوانی بهنام بهروز مواجه شدند که هدف ضربه قمه قرار گرفته و به قتل رسیده بود. بررسیهای ابتدایی نیز نشان میداد مقتول روز قبل بهدلیل جراحت در یک نزاع دستهجمعی در محله بریانک توسط امدادگران اورژانس به این مرکز درمانی منتقل شده، اما اقدامات درمانی فایدهای نداشته است. در ادامه مشخص شد مقتول بههمراه برادرش با سه نفر در محله بریانک درگیر شده و در این نزاع، هدف ضربه مرگبار قمه قرار گرفته است. متهمان که دو برادر به نامهای شهرام و شاهرخ و دوستشان اکبر بودند، بازداشت شدند. شهرام درجریان تحقیقات چنین اظهار کرد که روز حادثه همراه برادرم درحال عبور از کوچهمان بودیم که متوجه دعوای بهروز و برادرش و یکی از دوستانشان با مرد همسایه شدیم. به آنها اعتراض کردم و خواستم در محله داد و فریاد نکنند. با اعتراض من، بهروز، برادرش و دوستشان به ما حملهور شده و کتکمان زدند. حتی موتور ما را روی زمین انداختند. با دخالت اهالی دعوا تمام شد و محل را ترک کردیم اما پس از چند دقیقه متوجه شدم زنجیر طلا و ساعتم در محل درگیری افتاده است. با دوستم اکبر تماس گرفتم و خواستم قمه و شمشیر بیاورد تا به محل درگیری برگردیم و ساعت و زنجیرم را بردارم. وقتی دوباره به محل درگیری رسیدیم، بهروز و دو همراهش به سمت ما شیشه نوشابه پرت کردند تا فرار کنند، اما ما با آنها درگیر شده و اکبر با قمه بهروز را زخمی کرد. اکبر هم در ابتدا شهرام را بهعنوان قاتل معرفی کرد، اما وقتی دلایل و مدارک را علیه خود دید با اعتراف به کشتن بهروز گفت: وقتی به محل درگیری رفتیم، بهروز با شیشه نوشابه ضربهای به کتفم زد و من هم در دفاع از خودم او را با قمه زدم. من قصد کشتن او را نداشتم. با تکمیل تحقیقات در دادسرا، پرونده با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد و متهمان در شعبه دوم به ریاست قاضی علی دلداری محاکمه شدند. در ابتدای این جلسه مادر مقتول درخواست قصاص متهم را مطرح کرد.
رئیس دادگاه سپس از اکبر خواست از خود دفاع کند که او در دفاعیاتش گفت: آن روز با همسرم دعوا کرده و حال خوبی نداشتم. دو ورق قرص خواب خورده بودم تا بخوابم. شهرام با من تماس گرفت و خواست برای گرفتن گردنبند و ساعتش با آنها همراه شوم. وقتی به آنجا رسیدیم با شیشه نوشابه بهسمت ما حمله کردند. من و بهروز دستبهیقه شدیم و او قمه را گرفت. شهرام قمه را روی دیوار کشید که بهروز ترسید و خودش را عقب کشید و قمه ناخواسته به بازویش برخورد کرد.
در ادامه شاهرخ و شهرام در جایگاه قرار گرفته و در دفاعیات خود گفتند: ما برای گرفتن ساعت و زنجیر طلا به محل درگیری رفته و نقشی در قتل بهروز نداشتیم. اکبر با این ادعاها میخواهد پای ما را به ماجرای قتل باز کند. پس از آخرین دفاعیات متهمان، قضات وارد شور شده و اکبر را به قصاص محکوم کردند. دو همدست وی و برادر قربانی نیز به اتهام شرکت در نزاع منجر به قتل هر کدام به سه سال زندان محکوم شدند.
امیرحسین حقیقتطلب - تپش