printlogo


آیا زندگی ارزش خطر کردن را دارد؟
آیا ارزشش را دارد؟ این سوالی است که هرروز و هرروز از خود می‌پرسم. نکند بازهم در حال حرکت در مسیری اشتباه باشم؟ لعنت بر تک‌به‌تک مسیرهای اشتباهی که قدم در آنها می‌گذارم و رفته‌رفته مرا تبدیل به کابوس خود می‌سازد.

هرچه می‌گذرد بیشتر شبیه آن‌چه می‌شوم که هرگز نمی‌خواستم روزی شبیه به آن باشم؛ همانی که با دیدنش چیزی جز انزجار در وجودم نقش نمی‌بست. همان کابوس شبانه که از ترسش خواب بر چشمانم نمی‌آمد.راستش را بگویم؟ از هروجهی که به ماجرا می‌نگرم باردیگر به خود می‌گویم ارزشش را ندارد. هیچ چیز ارزش آن را ندارد که یک عمر را صرفش کنی اگر که مایه‌ رنج و عذابت باشد؛ اگر تو را به آن درجه از خرسندی و رضایت که خودت و خدایت از خود می‌خواهید نرساند. آخر آنچه برازنده‌ منش و کردار تو نیست چه ارزشی خواهد ‌داشت؟ در همان جاده آشنا قدم بگذار که می‌دانی اعماق قلبت را گرم می‌کند و تمام خطر‌هایش را به‌جان خواهی‌خرید و نه آنچه که با «اما و اگر» پذیرفتی. همان‌گونه که حضرت علی(ع) فرموده ‌است: « فرصت‌ها چون ابر می‌گذرند، پس فرصت‌های کار خوب را غنیمت شمارید.» لحظه‌ها درگذرند و مبادا لحظه‌هایت را از دست دهی که زمان ارزشمندترین دارایی وجود تو است. دم را غنیمت شمار که مولوی نیز دراین خصوص گفته‌است: « صوفی ابن‌‌الوقت باشد ای‌رفیق / نیست فردا گفتن از شرط طریق » 
 اگر پرداختن به آنچه که برایش زاده شده‌ام بزرگ‌ترین قمار بر سر زندگیم باشد هزاران بار خود را در دام آن می‌اندازم به جای آن‌که هزاران خطر مختلف را در مسیر‌های متعدد برای جست‌وجوی مقصودی دیگر طی کنم و سرانجام هم ندانم کیستم و از چیستم.

آروشا شیرزاد - اندیمشک