نگاهی به سهجلدی «مرد ابدی»، به بهانه عملیات وعده صادق۲
تاریخی که پر از افتخار است
شهید طهرانی مقدم، فراتر از یک فرد و حتی یک فرمانده و مدیر لایق بود. او صنعتی از صنایع نظامی و دفاعی کشور ما را نمایندگی میکرد و زندگیاش را پای آن گذاشته بود. از این رو، چنان که سپهری در «مرد ابدی» نشانمان میدهد، مرور کوششها و مجاهدتهای شهید طهرانی مقدم و همکارانش، بهنوعی بازخوانی تاریخچه موشکی جمهوری اسلامی ایران نیز محسوب میشود.
سرویس مقاومت خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا): انقلاب اسلامی درذات خود دو ویژگی دارد که آن راازسایر انقلابها ممتاز میسازد. یکی از این دو، خاصیت و خصوصیت «پیشروندگی» است. حرکت انقلاب اسلامی با وجود همه موانع، همواره حرکتی روبهجلو بوده و بهدرستی میتوان ادعا کرد در برابر ناهمواریها، توطئهها، محدودیتآفرینیها، تحریمها و تهدیدها هرگز متوقف نشده است.روزهایی بر این انقلاب گذشته که اگر حوادثی که در آن روزها اتفاق افتاد، در هر کشور دیگری اتفاق میافتاد، قطعا موجب سقوط نظام سیاسی در آن کشور میشد، ولی انقلاب اسلامی توانست با اقتدار و صلابت بینظیر، آنها را هضم و با افتخار و سربلندی از آنها عبور کند و به حرکت در مسیر خود ادامه دهد.
خصوصیت دیگر انقلاب اسلامی به خاصیت «زایشگری» آن است. بهطور معمول، نسلی که انقلاب میکند، پس از سپریشدن مدتی، در سراشیبی دستشستن ایدهها و آرمانهای انقلابی قرار میگیرد و انقلاب خاصیت حامیپروری خود را از دست میدهد و بهاصطلاح، عادی میشود. ولی انقلاب اسلامی، با اینکه در قالب یک نظام سیاسی متجلی شد، آن نظام را از جوشش انقلابی تهی نساخت و نشان داد پیشرفتها و پیشروندگیها تنها در پایبندی به «انقلابیگری» و وفاداری به ارزشهای انقلاب ممکن است، نه در عبور از ارزشهای انقلابی و فراموششدن شعارهای اساسی انقلاب.
وجود و شهادت افرادی همچون شهید بهشتی، شهید مطهری، شهید همت، شهید چمران، شهید خرازی، شهید احمد کاظمی، شهید حاج قاسم سلیمانی و شهدای عزیز دیگر باعث قوام این انقلاب شد. دراین میان، نمیتوان و نباید از نقش شهید بزرگواری که بحق قهرمان ملی حوزه اقتدارآفرینی و بازدارندگی دفاعی و امنیتی است، غفلت کرد.
شهیدی که در سراسر خطوط کتاب مرد ابدی نوشته معصومه سپهری که بهتازگی و در کمتر از چهار ماه با همکاری خبرگزاری تسنیم و نشر شهید کاظمی به چاپ سوم رسیده است، با روحیه و تلاش خود، حماسهها میآفریند و باعث رویش جوانههای تازهای در بدنه نظام جمهوری اسلامی ایران میشود؛ شهید حسن طهرانیمقدم.
مرد ابدی، روایتی است مستند از زندگی سردار شهید حسن طهرانیمقدم که نویسنده اثر توانسته با لحنی دلنشین و صمیمانه در لابهلای سطور کتاب، روح لطیف و انسانی و حال خوش معنوی این شهید عزیز را به کمک واژهها به تصویر بکشد و خواننده را همپا و همگام با شهید تا لحظه شهادت به پیش ببرد. بهطوری که خواننده ناخودآگاه خود را در غم و شادی «حسن» شریک میداند و با دلتنگیها و غم خانواده در تحمل دوری «حسن»همراه میشود وچهبسا در لحظاتی دست به دعا برمیدارد که ای کاش «حسن» میآمد، یا کمی بیشتر در کنار خانواده میماند.
معصومه سپهری در تلاشی 12ساله که به این اثر منجر شده، تمام ابعاد شهید حسن طهرانیمقدم را به مخاطب نشان میدهد. نگاه جامع نویسنده به بخشهای مختلف زندگی شهید طهرانیمقدم باعث شده تا مرد ابدی از ابعاد مختلف نظامی، اجتماعی و فرهنگی برای مخاطب و بهویژه نسل جوان، اثری خواندنی و کاربردی باشد.
شهید طهرانیمقدم، فراتر از یک فرد و حتی یک فرمانده و مدیر لایق بود. او صنعتی از صنایع نظامی و دفاعی کشور ما را نمایندگی میکرد و زندگیاش را پای آن گذاشته بود. از این رو، چنان که سپهری در مرد ابدی نشانمان میدهد، مرور کوششها و مجاهدتهای شهید طهرانیمقدم و همکارانش، بهنوعی بازخوانی تاریخچه موشکی جمهوری اسلامی ایران نیز محسوب میشود. در این تاریخچه، هم مشکلات را میبینیم و هم از موفقیتها میخوانیم. هم با لحظات سختی و تنگنا مواجه میشویم و هم تدابیر و ابتکاراتی را که برای عبور از این سختیها و تنگناها به کار بسته میشد، میشناسیم.
در بخشی از این کتاب آمده است: یکبار در مدرس تستی داشتند که جواب نداد و شکست خورد. فردای آن روز، ناصر میرزایی، صنعتگری که بهصورت پیمانی برای حاجحسن کارهای بزرگی میکرد و به اقتضای کارش در مدرس حضور داشت، از شدت ناراحتی سر کار نیامد. نزدیک ظهر سلگی به او زنگ زد و گفت: «آقا ناصر! حاجآقا با شما کار داره.»
کجایی ناصر؟!
حاج آقا امروز سرکار نیومدم!
برای چی نیومدی؟!
ناصر سکوت کرد و حاجحسن شدت ناراحتی را از این سکوت فهمید.
ناصر! به خاطر کاری که این همه وقت گذاشتیم و این همه هزینه کردیم، اما جواب نداد، اینقدر ناراحتی که نیومدی؟! ناصر! ما اینقدر باید از این تستها بزنیم تا جواب بگیریم! سریع بیا، گروهت را هم بیار، این کاری که بهت میگم انجام بده!
ناصر رفت و تیمش را هم فراخواند و تا 20 روز بعد، قطعه دوم را آماده، پای کار بردند و این بار جواب گرفتند. امیدی که حاجحسن به آدمها میداد، هیچکس دیگر بلد نبود یا نمیتوانست بدهد! برای دمیدن در کوره امید و انگیزه یارانش باید ابتدا در خودش این حرارت را زنده نگه میداشت! حرارتی که به او میگفت: «حسن! اگر میخواهی برای امام زمانت، رهبرت، کشورت، مردمت، و همۀ مظلومان تاریخ، کاری کنی، همین کار است! پس بِدَم و برو!»