printlogo


درباره‌ کتاب سه‌روز برای دیدن
اگر فقط سه‌روز برای دیدن فرصت داشته باشید، چطور از بینایی خود استفاده خواهید کرد و دوست دارید چه چیزهایی را ببینید؟ این سؤالی است که هلن‌کلر، نویسنده‌ نابینا و ناشنوا، در کتاب «سه‌روز برای دیدن» می‌پرسد و به آن پاسخ می‌دهد.

این کتاب که زندگینامه‌ خودنوشت نویسنده است، شما را با ابعاد دیگری از زندگی آشنا خواهد کرد.

درباره‌‌ کتاب
هلن‌کلر، نویسنده و فعال سوسیالیست آمریکایی نامی شناخته‌شده برای بسیاری از ماست. او در دو‌سالگی بر اثر ابتلا به مننژیت نابینا و ناشنوا شد و تمام عمر در دنیایی از سکوت و تاریکی زندگی کرد؛ اما هرگز مقهور سکوت و تاریکی نشد و تمام عمر خود را صرف شکستن موانع پیش‌رو و ارتباط‌گرفتن بادنیای پیرامونش کرد.کتاب سه روزبرای دیدن(Three Days To See) زندگینامه‌ خودنوشت هل‌‌کلر(Helen Keller) است.این بیوگرافی الهام‌بخش، نشان می‌دهد که چگونه وی با امید و تلاش آوازه‌ای جهانی کسب کرد.یکی از شخصیت‌های مشهور وبرجسته‌ای که نقش مهمی درزندگی هلن‌کلر ایفا کرد الکساندر گراهام‌بل، مخترع تلفن است. هنگامی که هلن شش‌ساله بود، او را برای معاینه پیش گراهام بل بردند. گراهام بل وی را معاینه کرد و معلمی به نام آنی سالیوان را برای کمک به او فرستاد. هلن در کتاب سه روز برای دیدن درباره‌ این معلم می‌نویسد و از تاثیر معجزه‌آسای او در زندگی‌اش می‌گوید. آنی از طریق رسم علامت‌هایی، کف دست هلن با اوارتباط گرفت و با این روش، نوشتن و بسیاری از کارهای شگفت‌انگیز دیگر را به او آموخت. آنی سالیوان کمک کرد تا هلن وارد کالج شود و پس از چهار سال فارغ‌التحصیل شود. این در شرایطی بود که در آن زمان کمتر زنی به کالج می‌رفت و معمولا مردم افراد معلول و با شرایط خاص را به حاشیه می‌راندند و با احتیاط درباره‌ آنها حرف می‌زدند. دوستی آنی و هلن جاودانه بود و آنی تا پایان عمر خود همراه هلن ماند.هلن‌کلر معتقد است که افراد بینا کم می‌بینند. او در کتاب سه روز برای دیدن تجربه‌ دیدار با یکی از دوستانش را تعریف می‌کند. زمانی که دوستش در حال بازگشت از جنگل است، هلن او را ملاقات می‌کند و از اومی‌پرسد:«چه چیزی دیدی؟» و او پاسخ می‌دهد:«چیز خاصی ندیدم». هلن از خود می‌پرسد: «چطور ممکن است کسی که حدود یک‌ساعت در جنگل پیاده‌روی کرده، هیچ‌چیز ارزشمندی نبیند؟ من که قدرت بینایی ندارم، چیزهای زیادی پیدا می‌کنم که صرفا از طریق لمس‌کردن آنها را درمی‌یابم.»این همان داستان قدیمی و پرتکرار آدم‌هایی است که قدرچیزهایی را که دارند، نمی‌دانند.اما هلن‌کلر که از دوحس بینایی و شنوایی محروم بود، چیزهایی را درک می‌کرد که افراد برخوردار از تمام حواس، آنها را درنمی‌یافتند.
وی درباره‌ خودمی‌گوید:«من با گوش‌عشق، صدای جریان شیره‌‌نباتی را در عروق بلوط کهن می‌شنیدم، درخشش آفتاب را که از برگی به برگی دیگر منتقل می‌شد، می‌دیدم. من نادیدنی‌ها را می‌دیدم و ناشنیدنی‌ها را می‌شنیدم.» جالب است که روی سنگ قبر وی نوشته‌اند: «اینجا کسی خفته است که در زندگی هرچه در توان داشت، انجام داده است.»
شرایط خاصی که هلن‌کلر دارد، باعث می‌شود که زندگینامه‌ وی و دیدگاهی که در آن بازتاب می‌دهد، با سایر زندگینامه‌ها متفاوت باشد. دراصل کتاب سه روز برای دیدن فراتر از شرح رویدادها و وقایع زندگی یک انسان است. این کتاب به شما یاد می‌دهد مفاهیمی را وارد زندگی خود ‌کنید که تا پیش از این به آن نیندیشیده‌اید. این کتاب بیش از بسیاری از کتاب‌های انگیزشی می‌تواند انگیزه و اشتیاق زندگی را در شما بیدار کند. ضمنا در پایان کتاب نام اماکن و و اسامی ذکرشده در متن به همراه تصاویر آنها آمده که درک خواننده را از موضوع کتاب افزایش می‌دهد.
کتاب سه روز برای دیدن را انتشارات روانشناسی و هنر با ترجمه‌ مرضیه خوبان‌فرد منتشر کرده است.

محمد زمانی - چاردیواری