printlogo


دختری که پس از 16سال پدر خود را پیدا کرده بود،اثاثه خود را به سرقت برد!
در این بخش حوادث قدیمی را دوباره بازخوانی می‌کنیم. حوادثی بسیار‌قدیمی که فقط برخی افراد سن و سال‌دار آن را به یاد دارند و بازخوانی آن با همان ادبیات، نثر و نگارش قدیمی، برای ما و نسل قدیم بسیار جذاب و یادآور خاطرات آن زمان خواهد بود. در این شماره، اخبار جنایی‌ای که درسال‌های ۱۳۴۵تا ۱۳۵۵در روزنامه‌های کیهان و اطلاعات منتشرشده را با منبع دیده‌بان تاریخ مرور می‌کنیم:

دختر جوانی که پس از 16 سال دوری از پدر، او را بازیافته بود، با همکاری مادر خود، اثاثه پدرش را به سرقت برد.خبرنگار ما در تبریز می‌نویسد‌‌‌؛ محمد 16سال پیش بدنبال اختلافات خانوادگی با همسرش متارکه کرد و دخترش را که آن زمان دختر بچه یی خردسال بود به همسر مطلقه خود سپرد. از آن پس محمد دیگر دختر خود را ندید و همه جستجوهایش برای آن که بار دیگر فرزند خود را پیدا کند بی‌نتیجه ماند، تا اینکه پس از 16سال دوری، دختر و پدر در محله وزیرآباد یکدیگر را دیدند و شناختند. محمد با خوشحالی دخترش رابه خانه خود برد و از او خواست که دیگر برای همیشه در خانه پدر بماند. دختر جوان نیز پیشنهاد پدر را ظاهرا پذیرفت اما وقتی پدرش خانه را ترک کرد، دختر که خانه را خالی یافته بود بسراغ مادرش رفت و با همکاری او خانه پدر را خالی کرد و اسباب و اثاثه‌‌اش را بسرقت برد. محمد پس از بازگشت از محل کارش از جریان آگاه شد و موضوع را با مأموران انتظامی در میان گذاشت. مأموران نیز با شکایت او، دختروهمسر مطلقه او را دستگیر و زندانی کردند. 
​​​​​​​اطلاعات 14 مهر 1353

مرد مشکوک می‌خواست زنش را زنده‌به‌گور کند

​​​​​​​چند روز قبل هنگامی‌که بچه‌ها در بیابان‌های اطراف شهر‌ری مشغول بازی بودند صدای داد و فریاد مرد و زنی را از داخل چاهی شنیدند. بچه‌ها وقتی سر چاه که هفت متر عمق داشت، رفتند، مشاهده کردند مردی با چاقویی در ‌دست مرتب آن را به بدن زنی که در ته چاه ناله می‌کند و کمک می‌طلبد فرو می‌کند. بچه‌ها فورا به یک مرغداری و کارخانه موزاییک‌سازی که در حول و حوش محل حادثه قرار دارد رفتند و جریان را به کارکنان این مراکز اطلاع دادند.کارکنان این مؤسسات فورا به محل آمدند و مشاهده کردند جسد غرقه به خون زنی در ته چاه افتاده و مرد متواری شده است‌. مردم بدن زن را به طناب بستند و از چاه بیرون بیرون کشیدند و به بیمارستان منتقل کردند و جریان را به ماموران انتظامی اطلاع دادند. زن اکنون در بیمارستان فیروزآبادی شهرری بستری است. در مرحله بعد ماموران انتظامی موفق شدند خیرا... را نیز دستگیر کنند و به دادسرای تهران بفرستند. خیرا... به بازپرس گفت: شش ماه قبل با رعنا ازدواج کردم و او چند شب قبل مرتب از خواب بلند می‌شد و مرا بیدار می‌کرد و می‌گفت که دزد به خانه‌مان آمده... و من به او مشکوک شدم و تصمیم گرفتم او را بکشم و به همین جهت وی را به بیابان‌های اطراف شهرری آوردم و خواستم که او را داخل چاه بیندازم و آن‌قدر خاک رویش بریزم تا زنده به‌گور شود اما وقتی او را به‌داخل چاه انداختم و خاک رویش می‌ریختم از زیر خاک بیرون می‌آمد و می‌خواست که از چاه خارج شود. 
خیرا...افزود: چون دیدم این کار بی‌فایده است، خودم را داخل چاه انداختم و با چاقو به جانش افتادم و چند ضربه به او زدم‌... وقتی از حال رفت، از چاه بیرون آمده و فرار کردم. 
بازپرس دادسرای تهران خیرا... را با قرار بازداشت زندانی کرد.
کیهان مهر 1354