printlogo


درخواست طلاق بعد از عمل لاغری
زن جوان وقتی عمل زیبایی لاغری انجام داد، هرگز تصورش را هم نمی‌کرد که این کار به نابودی زندگی مشترکش منجر شود. لاله که بعد از عمل، روز به روز لاغرتر و نحیف‌تر شده بود،با شوهرش سر همین موضوع درگیر شد. امیرعلی از این وضعیت لاله راضی نبود و درنهایت دعوای این زوج، به یکی از پرونده‌های عجیب دادگاه خانواده تبدیل شد.

مرد جوان وقتی در مقابل قاضی دادگاه خانواده قرار گرفت، درباره علت درخواست طلاق خود گفت: 10سال پیش بود که با لاله ازدواج کردم. لاله از همان ابتدا تپل بود و من هم همیشه می‌گفتم هیچ مشکلی با وزنت ندارم. ما سال‌ها با هم زندگی کردیم، تا این‌که از یک‌سال پیش، لاله اصرار کرد که می‌خواهد عمل لاغری انجام دهد.مخالفت کردم وگفتم اندامت هیچ مشکلی ندارد. ولی او اصرار داشت که عمل جراحی کند. درنهایت هم با وجود مخالفت من رفت زیر تیغ جراحی وکلی هزینه کرد. بعد از جراحی، زندگی ما هم عوض شد. ما یک پسر شش‌ساله داریم و لاله بعد از جراحی هم اخلاقش وهم روحیاتش تغییر کرد. تا مدت زیادی که مرتب درد داشت و خیلی از جایش تکان نمی‌خورد. من باید هم به پسرمان می‌رسیدم و هم به لاله. بعد از آن هم روز به روز لاغرتر شد. لاله بعد از عمل غذا نمی‌خورد. بااین‌حال سعی کردم تحمل کنم و حرفی نزنم تا لاله به زندگی عادی برگردد. ولی الان یک‌سال از عمل جراحی لاله گذشته، اما زندگی او عادی نشده است. همچنان در حال وزن‌کم‌کردن است. غذا نمی‌خورد. هربار می‌خواهیم خانوادگی دورهم غذا بخوریم، لاله ذوق‌مان را کور می‌کند. فقط 3 ــ 2 قاشق غذا می‌خورد و کنار می‌رود. چون خودش میلی به هیچ خوراکی‌ای ندارد، وقتی خوردنی برای خانه می‌خرم غر می‌زند. آشپزی نمی‌کند. به رستوران نمی‌آید. نسبت به هر غذا و خوراکی بی میل است. روز به روز هم لاغرتر می‌شود. بارها سر این موضوع با او درگیر شدم. به او گفتم دیگر لاغرشدن بس است. عمل لاغری هم تا یک حدی باعث کاهش وزن می‌شود. می‌توانی آن را کنترل کنی ولی فایده‌ای ندارد. لاله به حرف من گوش نمی‌دهد و من هم دیگر از این رفتارهایش خسته شده‌ام.

در ادامه، همسر این مرد نیز به قاضی گفت: آقای قاضی، مگر می‌شود که کسی به‌خاطر لاغری تا این اندازه دعوا و درگیری راه‌ بیندازد و زندگی را برایمان جهنم کند. من همیشه دوست داشتم لاغر شوم. منتظر بودم پول‌هایم را جمع کنم که عمل جراحی انجام دهم، ولی امیرعلی از همان ابتدا شروع کرد به غر زدن. بعد از عمل با من کنار نیامد. سر هر موضوع کوچکی دعوا به‌راه‌ انداخت و مرتب غر زد. به‌جای این‌که از من مراقبت کند، مرتب غر می‌زد. وقتی درد داشتم دعوا به‌راه‌می‌انداخت. روزهای بعد از عمل را هرگز فراموش نمی‌کنم. شوهرم همراه خوبی نبود. حالا بعد از گذشت یک‌سال بازهم بی‌خیال نشده و هربار سر غذاخوردن دعوا می‌کند و انگار با من سر لج دارد. متوجه نیست که من به‌خاطر عملم نمی‌توانم غذای زیادی بخورم. ولی همیشه غر می‌زند. من هم دیگر خسته شدم و نمی‌خواهم در کنار این مرد زندگی کنم.

در پایان نیز قاضی سعی کرد این زوج را از جدایی منصرف کند ولی وقتی اصرار آنها را دید رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول کرد.

سیما فراهانی - گروه تپش