زندگی پس از زندگی؛ بازگشت به فطرت بشر
برنامه پرطرفدار «زندگی پس از زندگی» در شبهای پاییز روی آنتن شبکه قرآن و معارف سیما رفته است. این شبکه برنامه مزبور را بهصورت کامل برای علاقهمندان هر شب ساعت 23:15 پخش میکند.
زندگی پس از زندگی روایت کسانی است که در تجربهای نزدیک به مرگ از کالبد جسم خارج شده و عالم برزخ را درک کرده و بازگشتند. هر فصل از این برنامه در 30 الی 33 قسمت 90 دقیقهای به تهیهکنندگی و اجرای عباس موزون تولید و تاکنون پنج فصل از آن در سالهای 1399 تا 1403 در روزهای ماه مبارک رمضان پخش شده است. به این بهانه نگاهی به مفهوم زندگی پس از زندگی و تصویر این موضوع در تلویزیون داشتیم.
مرگ پیش از مرگ
از بنیادیترین موضوعات ادبیات، هنر، فلسفه و دین ما مرگ، جهان پس از مرگ، رویارویی با آن و آرامش پس از مرگ در زندگانی بعدی است. احساسات و نگرشهای ما نسبت به مرگ و فانیبودن و زندگیهای نیکوبد پس از مرگ، از روزهای آغاز هبوط بشر بر زمین شکل گرفته و تکامل یافته و محور مهم زیست ما بوده و هست. چگونگی درک مرگ و کنار آمدن انسان با پایان زندگی از مهمترین روشنگریهای پیامبران است که برای زندگانی سعادتبخش و رستگاری جاودانه انسان به ارائه برنامههای آسمانی با سفارش آفریننده ما پرداختهاند که از دیرباز در فرهنگ خداپرستانه ما ایرانیان فرزانه و نیکنهاد، مرگ پیش از مرگ(در ادبیات اسلامی: مرگ اختیاری) از نشانگان روشن کمال و فرهمندی انسان برشمرده شده.در جهان مدرن دکتر ریموند مودی به ارائه تعریفی آکادمیک و منطقپسند از تجربه خروج روان از کالبد پرداخت. او با دستهبندی این تجربهها و روشنگری علمی دربارهشان توانست مکتبی شفاف و رسا دراینباره پایهگذاری کند وبا نگاهی کوتاه به فضای آن روزگار جهان مدرن میتوانی بهسادگی دریابی که چقدر همسو با کوششهای عمیق متالهان وخداباوران غربی بوده و در تقویت باورهای بنیادین یگانهپرستی و خداباوری موثر بوده است.این مهم درکشورمامثل بسیاری ازرشتههای علمی نوین(که اصطلاحا میانرشتهای خوانده میشوند) مهجور و دور از دروس دانشگاه و حوزه است و تنها با کوششهای فردی توانسته جایگاهی علمی و دانشگاهیپسند برای خوددستوپا کند وتایید بزرگان حوزهها و متالهان معاصر را در بسیاری موارد برانگیزد.
بازگشت به فطرت اصیل
زندگی پس از زندگی یعنی بازگشت به بنیادهای خداپرستی ما ایرانیان، یعنی بازگشت به فطرت اصیل بشر، یعنی بازگشت به بنیانهای سخنان راست و درست پیامبران و بهویژه اهلبیت(ع). مثلا امام ما کاظم آلمحمد(ع) در حدیثی از برونرفت روان از بدن سخن میفرمایند که به هنگام خواب (فرمایش قرآن: روحتان را هنگام خواب قبض میکنیم) با رشتهای طلایی به کالبد متصل است که این مهم را تجربهگران بسیاری مشاهده وگزارش کردهاند.همین منطقی و خردمندانهبودن اسلام ناب محمدی است که تنها اهلبیت پیامبر(ص) منادیان و مبلغان آن هستند وباعث فراگیری هرچه بیشتر مکتب ناب و الهی اهلبیت(ع) شده، وگرنه در طول تاریخ اسلام و تمدن اسلامی ــ ایرانی همواره خاندان پیامبر و پیروان برجستهشان راشهید و منزوی کرده و برانداختهاند و کوشیدهاند نسخه اموی اسلام را غالب کنند که بامجاهدتهای خردپسند ومنطق دقیق و انسانی و فطری اهلبیت(ع) و پیروان راستینشان هیچگاه دشمنان دین خدا نتوانستهاند پیشتاز باشند.
نسیمی از حقیقت
برگردیم به زندگی پس اززندگی که مدتی است شبانگاهان شبکه قرآن راسرشار ازتجربیات تکاندهنده والهامبخش ومعنوی ساخته و بینندگان علاقهمند بسیاری را پای گیرندههای خانگی نشانده و دربحثهای روزانه خانوادهها برای خود در این روزها جایگاهی ویژه باز کرده است.سیما پیش از اینها به پخش سریالی 15بخشی به نام «نسیمی ازحقیقت» پرداخت که بارها بهخاطر اقبال مخاطبان پخش و بازپخش شد. دراین سریال چکیده با چهرههایی ازسراسر جهان آشنا میشویم که به بیان تجربیاتشان هنگام تجربه برونرفت از کالبد میپردازند. ودرپایان هربخش که چونان یک فصل است ولایه مهمی ازتجربه ومعناهای ملکوتی را بازمیگشاید، خود پروفسور ریموند مودی به توضیح روشنگرانه این تجربهها میپرداخت.[گفتنی است عنوان زندگی پس از زندگی را دکتر مودی بر نخستین کتابش دراینباره نهاده که سال 1975 منتشر شده، کتابی بس تاثیرگذار و جریانساز].
در این برنامه، کسانی که بهشتی شده و کسانی که دوزخ را از سر گذرانده بودند در بخشهای جداگانه از تحول روحیشان سخن میراندند و کودکان در 3 ــ 2 بخش آخر این سریال از گذرگاه پل رنگینکمان وجهانی آرمانی درآنسوی قالب تن حرف میزدند.
هر چه کنی به خود کنی
این که جهان ما و زیست ما را میتوان در ضربالمثلهای کهن ایرانیان فرزانه جا داد و تفسیر کرد از شگفتیهای فرهنگ ماست؛ از هر دستی بدهی از همان دست میگیری، یا هرچه کنی به خود کنی گر همه نیک و بد کنی... تنها اشارهای به بسیاری ازاین ضربالمثلهاست که بادادههای بنیادین ادیان الهی هماهنگ است.اشاره کنم که دادههای استواراین رشته از فراروانشناسی بهقدری فراوان وغیرقابلانکار است که دیگر جای شک وگمان برای انسان خردمند نمیماند که بهراستی ما هدفمند آفریده شدهایم و فراتر از این جهان بهراستی حسابوکتاب وحکمت متعالی ویژهای درجریان و درکار است و به فرمایش متون مقدس، خداوند برنامهای بزرگ و مرموز را پیش میبرد و خودش همهکاره جهان است و بس!
از ویژگیهای باورافزای اینگونه تجربهها میتوان به این چند فراز اشاره کرد: مرگآگاهی در زمان تجربه و تحول معنوی پس از آن که در ساختار تجربهای مشترک و فراملی و فرافرهنگی رخ میدهد؛ تجربهای که چارچوبی مشابه دارد و به فرهنگ و ذهنیت و نژاد وابسته نیست. دیدار بارفتگان و بستگان پیشین و رویارویی با بازخورد رفتارها بهویژه حقالناس که جز به گذشت صاحب حق بههیچروی نمیتوان رفع و رجوعش کرد.
روایتهایی بیتکرار
این اشاره را جدی بگیریم که برخی منتقدان میگویند کسانی که تجربه نزدیک به مرگ داشتهاند، جزئیات این تجربه را قبلا از دیگران شنیدهاند، بهنوعی تحت تاثیر محیط بودهاند.جفری لانگ، چهره سرشناس این فضا دراینباره نکتهای روشنگر دارد که با همه اشتراک مؤلفههای بنیادین در تجربهها همچنان که دربرنامه زندگی پس از زندگی نیز گواهیم، هیچ روایت مکرر یا مشابهی وجود ندارد. به گفته لانگ، درگفتوگویی بسیارپرخواننده با 22 ژانویه 2010 مجله تایم 2010: ما روایتهایی را که درموردتجربه نزدیک به مرگ دریافت میکنیم،به وبسایتمان میفرستیم که ماهانه ۳۰۰هزارصفحه توسط ۴۰هزار بازدیدکننده ازسراسردنیا خواندهمیشودوتاکنون هیچکسی موفق نشده روایتی تکراری شناسایی کندکه همین نشانگراصالت این گزارشهاست. این فراز را در آینده نزدیک در گفتوگویی کوتاه و متفاوت با عباس موزون پی میگیریم.
علی مظاهری - روزنامهنگار