printlogo


نگاهی به مستند «لعبت‌باز» ساخته پوریا نوری 
واقع‌گرایی به سبک لعبت‌باز عاشق 
«لعبت‌باز» بیش از آن‌که اثری مستند و روایتگر، درباره به فراموشی سپرده شدن تدریجی یک هنر سنتی قدیمی و ارزشمند ایرانی و تلنگری به نهادهای تصمیم‌گیرنده برای ترویج دوباره آن باشد،اثری تغزلی درباره دلبستگی‌های یک استادخبره هنر خیمه‌شب‌بازی به این هنر نمایشی ونفوذ آن به تاروپود زندگی شخصی و شغلی اوست.

پوریا نوری به عنوان کارگردان این اثر مستند، سعی می‌کند با انتخاب یک خط روایی کمرنگ در پس‌زمینه آنچه که به عنوان تصاویر مستند در مقابل نگاه مخاطبانش قرار می‌دهد، نقبی بزند به دنیای ذهنی هنرمندی که در آستانه مهاجرت فرزند - شاگردش که سال‌ها برای آموختن فنون هنر خیمه‌شب‌بازی به او تلاش کرده، گویی در سفری کوتاه به گذشته و آینده با تلفیق کلام و تصویر به جای نشستن و افسوس خوردن، حرکت و تلاش برای یافتن مخاطبانی در سراسر ایران را آغاز می‌کند.سیاوش ستاری از نگاه مستندساز، هنرمندی است که از دل گفت‌وگوهای درونی‌اش با مبارک به عنوان شخصیت اصلی صحنه نمایش خیمه‌شب‌بازی - که حالا به نوعی قرار است جای خالی دخترش را هم برایش پر کند - حضور در میان مخاطبان را به جای تمرکز بر کلاس درس انتخاب می‌کند. پوریا نوری هم با درک درستی که از ماهیت نمایشی هنر خیمه‌شب‌بازی دارد، به جای رفتن سراغ مستندی گفت‌وگومحور که تولید آن طبعا با دشواری‌های کمتری همراه می‌شد، دوربینش را به میدانی می‌آورد که لعبت‌باز عاشق در آن حضور دارد. درجاهایی از اثر، نام و تصویر استادان و شاگردانی که خیمه‌شب‌بازی را با سنت استاد - شاگردی به نسل امروز منتقل کرده‌اند، می‌بینیم و با برخی از بازماندگانش هم آشنا می‌شویم ولی باز هم فیلم آگاهانه از نزدیک شدن به یک پرتره صرف درباره هنر خیمه‌شب‌بازی فاصله می‌گیرد و همراه با دل‌مشغولی‌های ستاری، او را در دو فضای متفاوت به تصویر می‌کشد. یکی حضور در میان بچه‌های محروم ولی باهوش و علاقه ‌مند روستاهای سیستان و بلوچستان و تلاش او برای آموزش کاربردی این هنر به همان شیوه استاد - شاگردی ودیگری همراه شدن با تنهایی‌ها و مونولوگ‌های آخرین استاد فعال هنر خیمه‌شب‌بازی و شخصیت سیاه خیمه‌شب‌بازی یا همان مبارک. این بخش از اثر که آشکارا حضور کارگردان در آن چشمگیرتر و موثرتر است، در کنار نماهای حضور پردامنه ستاری در مناطق مختلف سیستان و بلوچستان با مناظری از طبیعت زیبا و منحصربه‌فرد آن، فیلم رابه لحاظ مضمونی وبصری درمسیری خلاقانه وتاثیرگذارقرار می‌دهد.دوربین سیال نوری در جاهایی که بچه‌های سیستانی شاد و پر تحرک به استقبال خیمه ستاری می‌آیند و به‌رغم ناهمگونی ویژگی‌های فولکلوریک منطقه و آنچه که خیمه‌شب‌باز عاشق ارائه می‌کند، ارتباط زنده ای با آن برقرار می‌کنند، ابزاری مناسب برای به تصویر کشیدن جهانی است که هنر سنتی در آن همچنان زنده است. نگاه مستندساز به وجوه گوناگون رفتار استاد خیمه‌شب‌بازی، بدون هرگونه موضع‌گیری مزاحم واقعیت، نوعی واقع‌گرایی به سبک لعبت‌باز عاشقی است که می‌داند فرصت زیادی ندارد و باید تا دیر نشده، برای زنده نگه داشتن شمایلی دوست‌داشتنی از سنتی قدیمی، پا در جاده‌هایی دور و دراز بگذارد.

سید محمد سلیمانی | منتقد