سامریت در آیینه آیات قرآن
یهودیت سامری در آینه قرآن، هم چراغ فروزان شناخت صهیونیسم امروزی است، هم شناخت پروتستانتیسم منبعث از یهودیت سامری و هم رفرمیسم ایرانیِ مقلد پروتستانتیسم مسیحی.
هم صهیونیسم متکی بر صورتک دین الهی و درحقیقت متکی بر تغییر و تحریف یهودیت اصیل به سود یهودیت فرعونی و سامری، باطنی شرک آلود دارد و هم رفرمیسم دینی ایرانی از زمان مشروطه که ظاهرا متکی است بر اسلام اما دراصل درمسیر نفی کلام وحی و کنارزدن آن و جانشینکردن اجتهاد رأی عقل مدرن بهجای آن گام برمیدارد؛ و از ایننظر، با تغییر پیام توحید و دین حضرت موسی با رویکرد بتپرستانه سامری همسو بهشمار میآیند و انسانمحوری و ضدیت با حقیقت خداباوری، و بیایمانی به عالم غیب و دنیاگرایی ظاهری و باطنیِ این اصلاحطلبی مدرن مسجل است. اصلاحطلبی قرآنی و اهل اصلاح بودن و صالحبودن از ویژگیهای برترین بندگان مومن است و با اصلاحطلبی مدرن که تکیهگاه آن اومانیسم و انسان خودبنیاد-محوری و تقدم «عقل» مدرن انسانِ غیرمعصوم بر وحی است، تمایز ماهوی دارد؛ عقل مدرن در شناخت یهودیت سامری ناتوانی استراتژیک دارد و بهتبع آن ناتوان است در درک مشترکات باطنی صهیونیسم و رفرمیسم که ریشه در خودبنیادانگاری یهودیت سامری دارند.
ماجرای سامری در فرهنگ قرآنی
در قرآن مجید شناخت ماجرای سامری صرفا با آیات روایتگر داستان سامری تمام نمیشود بلکه با همه آیات مربوط به بنیاسرائیل و داستانهای سرکشی، تفرعن، بیباوری، دنیاپرستی، سستایمانی، بیوفایی، عهدشکنی، پشتکردن مدام به هدایت الهی، زیادهخواهی دنیوی و خواستهای سیریناپذیر مادی و مادیاندیشی و روحیه دوراز ایمان به عالم غیب و تاریخ عمل این قوم همراه است. قومی که خداوند آنان را از ظلم فرعون نجات داد اما خود بدل به بدترین فرعونیت و کنشگر فرعونوش شدند؛ بدیهی است که مفسران و تدبیرکنندگان فقیه و عالمان ربانی، تکلیف معرفی آیات بنیاسرائیل قرآن و معارف اهلبیت وحی علیهمالسلام درباره آن آیات و شرح ظاهر و باطن و محورها و نکاتشان را بهعهده دارند. دراینجا کار ما تنها گزارش برگردان این آیات است و بس و تدبر برعهده خوانندگان عزیز است و از خود حرفی به آیات نمیافزاییم.
فرعونیت رفرمیسم مدرن
در سوره بقره آیه چهل، خداوند به دو امر پایهای در ارتباط با این قوم، خطاب به آنان تکیه دارد: «یا بنیاسرائیل اذکروا نعمتی....اوفو بعهدی اوف به عهدکم و ایای فارهبون...» اول آنکه نعمتهایی را که بهآنان ارزانی داشته، یاد کنند و دیگر آنکه بر پیمانشان با خدا و تعهدشان وفا و عمل کنند. در آیات بعد خواهیم دید که بنیاسرائیل هم مدام نعمتهای خداوند را به فراموشی میسپارد و هم مدام عهد میشکند و بیوفاست. نکته دیگر«فارهبون» است یعنی تنها از من در بیم باشید. بنی اسرائیل عذاب خداوند و عالم غیب و روز حساب را باور نداشتند و از هر قدرت مادی در هراس بودند و ترسی از شکستن پیمان خدا به خود راه نمیدادند و در عصیان و رهاکردن هدایت الهی جسور بودند. این خصوصیات دقیقا در سرکشی مدرنها و گسست و غفلتشان دیده میشود.این ویژگی قوم در ماجرای سامری به اوج رسید و تثبیت شد و یهودیت سامری پس از رحلت حضرت موسی(ع) دقیقا این نهی الهی را نپذیرفت و به ویژگی خود بدل کرد. صهیونیسم امروز بر همین ویژگی استوار است. رفرمیسم جهانی هم خواهیم دید تحت تأثیر یهودیت سامری و دستبرد گستاخانه به آیات الهی، همه شواهد علم و قدرت مطلق الهی را رها کرده و پشت گوش انداخته و درکار خدا دروغ بافته و باز همین راه سامری را پیموده است و با بت تکنولوژی با تفسیر مادی علم به جنگ و کشتی با خدا مشغول شده است. یک دانشمند مدرن بیش از هرکس شاهد عظمت آفرینش در یک اتم و یک سلول در یک قطره آب، در یک ژن، در یک گیاه، یک پرنده، یک حیوان، در یک مغز و یک انسان و در تاریخ و در یک ستاره و یک کهکشان است، اما سامریوار نشان و رد الهی را برمی دارد و از آن گوساله و بت نفس خود و قدرت و اغوا میسازد و خودپرستی میکند و خدا را فراموش مینماید.
صهیونیسم، میراثدار تورات جعلی
در آیه ۴۳بقره باز خالق متعال به ذکر نعمت خود به بنیاسرائیل و برتریدادنشان بر جهانیان آنزمان اشاره میکند. باز خواهیم دید بنی اسرائیل در پاسخ به این فضل بهجای بندگی و خاکساری و فرمانپذیری، با هوش سیاه به فساد در ارض و خونریزی و سرکشی و کفران نعمت پرداختند و از آزمایش الهی سرشکسته بیرون آمدند تا حقیقت توحید اثبات شود: این حقیقت که اگر انسان برترین هوش خداداد را صرف قدرت مادی خود کند ولی از هدایت الهی و عبودیت بگریزد، نصیبش جز تیرهروزی و سرگردانی و انزجار و جنایت و فساد نخواهد بود.در آیه ۸۳ خدای بزرگ به پشتکردن بنیاسرائیل به حق متعال و زیر پا نهادن عهدشان اشاره میکند و بنیاسرائیل را به توحید فرا میخواند، به آنکه فقط از خدا بیم داشته باشند و فقط از خدا پروا کنند اما بیتقواییشان پایان نمیگیرد و باز یهودیت سامری که تورات را بدور افکند و سپس بعد از ۱۴۴۰سال نانوشتههای مندرآوردیش را بهنام تورات شفاهی گرد آورده و بنام تلمود، متنی سرشار از جهل و خشونت ضد بشری فراهم آورد که هدفش تأمین منافع قدرت اشرافیت یهود و عالمان حریص یهود بود، و مردم جهان و پیروان ادیان دیگر و مومنان را با حیوانپنداری تئوریزه میکرد و با جادو و سحر و اطلاعات روزمره پیشپاافتاده و خرافه و احکام و فتاوی احبار و ربنها مجموعه قطوری فراهم میآورد که سند تحریف و اصلاح معکوس سیستماتیک یهودیت سامری و الگوی تحریف آینده در ادیان الهی بهوسیله منافقان و سستایمانان است. مهم نیست که در تلمود احکام نماز و روزه و شریعت یهود هم درج شده است؛ مهم آن است که این قوانین در ذیل تحریف بزرگ نفسانی قرارگرفته که دین حضرت موسی را بهباد داده و راه سامری را غالب کرده است. همانراهی که به دروغ و ظلم و ربا و تجاوز صهیونیستی ختم شده است.
جعلهای روشنفکران مدرن درباره اسلام
در قرآن کمی اصیل خداوند به حضرت موسی و میام تورات دست نخورده مندرج است. خداوند عالم و شاهد به بنی اسرائیل پیام داده بود که به او دروغ نبندند و آیات او را ارزان نفروشند: و آنچه را که فرو فرستادهایم و کتاب موجود نزد شما را راست میشمارد و حقیقت بدون تحریف را تأیید میکند دروغ معرفی نکنند و حق را با باطل نیامیزند و آگاهانه حق نپوشند و قتل و رباخواری و حرامکاری نکنند و همه این نهیهای الهی و نواهی دین موسی(ع) را برعکس انجام دادند و در تلمود رسمیت بخشیدند و تورات را اصلاح و درواقع تحریف کردند و آیات الهی و وحی بر پیامبر خاتم صلواتا...علیهوآله را دروغ شمردند.
احمد میراحسان - نویسنده و منتقد