printlogo


سردرگمی بین کتابخانه و کتابخوان
یکی ازدلایل پایین‌بودن سرانه مطالعه وکم‌کتاب‌خواندن ایرانیان، بالابودن همیشگی قیمت کتاب خصوصابرای اقشار و دهک‌هایی که قدرت بالای خرید ندارند و جزو قشر ضعیف و متوسط جامعه هستند، عنوان می‌شود. این مشکل وقتی تشدید می‌شود که به نظر می‌رسد کتابخوان‌ها میل زیادی به خریدن کتاب دارند.

حال آن‌که می‌توانند به‌جای خرید کتاب موردنظر، آن را از کتابخانه‌های محلی قرض کرده و بعد از مدتی با کتاب دیگری عوض کنند. می‌شود با استفاده از امکانات کتابخانه‌ها،هزاران کتابخوان حرفه‌ای پرورش داد که هزینه زیادی هم ندارد. همچنین بسیاری از کتاب‌های مورد استفاده دانشجویان نیازی نیست که همیشه در کتابخانه‌های شخصی آنها باقی بماند، بلکه با انتقال این کتاب‌ها به کتابخانه‌های عمومی، افراد بیشتری می‌توانند از آنها بهره‌مند شوند. اما مشکل اینجاست که برای تقریبا 85میلیون ایرانی فقط 3789کتابخانه وجود دارد.یعنی هر25 هزار نفر یک کتابخانه، آن‌هم اگر مجهز و کامل و دارای کتاب‌های مورد نیاز باشد. ولی خوب است بدانیم برای رسیدن به وضع مطلوب نیازمند ۱۶هزار کتابخانه در کشور هستیم.هرگز برای یافتن میزان علاقه‌مندی به کتاب و کشف آمار کتابخوان‌ها در یک کشور نمی‌توان به تعداد کتابخانه‌ها استناد کرد. اما بی‌شک با افزایش تعداد علاقه‌مندان به کتاب، این کتابخانه‌ها هستند که شروع به رویش می‌کنند. کتابخانه‌هایی که بهترین کتاب‌ها را در دل خود جای می‌دهند تا پاسخگوی نیاز تمام سنین و مشاغل و افراد جامعه باشند.همین چند ماه پیش آماری از تعداد کتابخانه‌های کشور منتشر شد که براساس‌‌آن ۳۷۹۸ باب کتابخانه عمومی شامل ۲۷۷۸ باب کتابخانه نهادی، ۸۴۸ باب کتابخانه مشارکتی، ۳۴ باب کتابخانه مستقل و ۱۳۸ باب سالن مطالعه در سطح کشور به ارائه خدمات کتابخانه‌ای می‌پردازند.بر اساس این آمار، استان تهران با ۳۳۷ کتابخانه دارای بیشترین تعداد و استان قم با ۴۲ باب، کمترین تعداد کتابخانه عمومی را دارا هستند.وقتی قرار است در مورد موضوعی، مطلبی به نگارش دربیاید، هر آمار و ارقامی می‌تواند به آن قوت بخشیده و گزارش را قابل استناد کند، اما در مورد میزان مطالعه در ایران، پارامترهای مختلفی وجود دارد که باعث تناقض در آمار می‌شود. از دو دقیقه در سال که بسیار خنده‌دار است، تا 15دقیقه در ماه یا 8 ساعت در ماه و...همه آمارهایی با پارامترهای مختلف هستند و در مورد اقشار مختلف جامعه بیان می‌شوند.آمارهای متفاوت یکی از مهم‌ترین دردهاوعلل به‌نتیجه‌نرسیدن طرح‌ها وبرنامه‌ها درایران است.درحالی‌که اعداد متفاوتی در مورد میزان سرانه مطالعه عنوان شده است، اما یکی از مسئولان عدد 12.5دقیقه در شبانه‌روز را برای هر ایرانی اعلام کرده است.با این اوصاف اگر محاسبه سرانه مطالعه را خواندن کتاب‌های غیردرسی در نظر بگیریم و فکر کنیم تنها ۳۰ تا ۳۵ میلیون نفر از جمعیت ایران مطالعه غیردرسی دارند، آن‌وقت به این نتیجه می‌رسیم که روزی حدود 17میلیون ساعت مطالعه در کشور انجام می‌شود.
     
دسترسی به کتابخانه، سخت! 
بعد از ارقام سؤال‌برانگیز و اختلافات فاحش مسئولان و مطالعه‌ای که کمتر در خانه، محل کار، مترو و ... به چشم می‌خورد، یکی از آقایان مدعی شده که سرانه مطالعه در ایران 79 دقیقه است. با این توضیح که این‌بار خواندن قرآن و ادعیه و نشریات هم محاسبه شده است. وقتی به ریز این آمار و ارقام توجه کنیم، می‌بینیم سرانه مطالعه، 75 دقیقه و 34 ثانیه محاسبه شده که 15 دقیقه و 17ثانیه مربوط به کتاب، 21 دقیقه و31 ثانیه برای قرآن و ادعیه، 32 دقیقه و 36 ثانیه روزنامه و پنج دقیقه و 42ثانیه به نشریه‌خوانی اختصاص پیدا کرده است که هر دو فضای مجازی و فیزیکی را شامل می‌شود.این ارقام در شرایطی مطرح می‌شود که شاخص میزان دسترسی به کتابخانه‌های عمومی در کل کشور به‌ازای هر صدهزار نفر تنها چهار باب است. در این میان، استان خراسان‌جنوبی با 10.1کتابخانه برای هر صدهزار نفربیشترین دسترسی به کتابخانه‌های عمومی را دارد. استان‌های سمنان با 10 و کهگیلویه‌وبویراحمد هم با حدود 6.5کتابخانه دررتبه‌های بعدی قرارگرفته‌اند.همچنین تعداد کتابخانه‌های عمومی استان‌های البرز، تهران و سیستان‌وبلوچستان که کمتر ازسه است آنها را در کم‌برخوردارترین استان‌ها، از نظر میزان دسترسی به کتابخانه‌های عمومی اعلام می‌کند.این درحالی‌است که بدون درنظرگرفتن جمعیت، سهم استان تهران از تعداد کتابخانه‌های عمومی کشور نزدیک به 10درصد است و استان‌های اصفهان و فارس نیز به‌ترتیب با حدود 9درصد و 7درصد سهم، در رتبه‌های بعدی قرار دارند.
     
مهدهای فرهنگ بدون کتابخانه!
موضوع کتاب و کتابخوانی هرازگاهی در رسانه‌ها مطرح می‌گردد، اما این بحث بیشتر درهفته کتاب عنوان و دوباره به دست فراموشی سپرده می‌شود. در بسیاری از گزارش‌هایی که درمورد استان‌ها ومناطق مختلف ایران نوشته می‌شودحتما ازواژه «مهد علم و هنروفرهنگ»استفاده می‌شود.جالب این‌که اکثراین نقاط حتی یک کتابخانه استاندارد هم ندارند.به‌عنوان‌مثال خراسان‌جنوبی ازجمله استان‌هایی است که در حوزه فرهنگ، ادعاهای زیادی دارد اما یک کتابخانه مرکزی هم درآنجا وجود ندارد.از شهرستان زیرکوه که کتابخانه ندارد گرفته تا روستاهایی که اصلا کسی فکرنمی‌کند باید کتابخانه‌ای در آنجا ساخته شود. این وضعیت باعث شده صدای فرماندار این منطقه هم بلند شود و او خواستار بازشدن کلاف سردرگم و تکمیل بنای نیمه‌کاره کتابخانه مرکزی استان در بیرجند باشد؛ پروژه‌ای که بیش از دو دهه است دست به دست می‌چرخد و به نتیجه نرسیده.

حوریه ملکی - گروه ایران