همدستی با پسرعمه برای قتل شوهر
زن جوان که با همدستی پسر‌عمه‌اش، نقشه قتل شوهرش را اجرا کرده بود، قبل از محاکمه توانست رضایت بگیرد. متهمان از جنبه عمومی جرم محاکمه و در مجموع به سه سال و نیم زندان محکوم شدند.
به گزارش خبرنگار جام‌جم، در آخرین روزهای سال گذشته زنی هراسان وارد بیمارستانی در ملارد شد و برای نجات جان همسرش کمک خواست. پزشکان سریع مرد ۳۵ ساله به نام میثم را به اتاق احیا بردند اما زمان زیادی از مرگ او گذشته بود و تلاش‌ها بی‌نتیجه‌ماند.ساحل مدعی بود شوهرش در خواب سکته کرده اما وقتی جسد با دستور قضایی به پزشکی‌قانونی منتقل شد، پزشکان خفگی را علت مرگ اعلام کردند و گفتند؛ فشار بر گردن این مرد باعث مرگ او شده است.
پس از این گزارش، پرونده در اختیار کارآگاهان جنایی قرار گرفت و ساحل به‌عنوان مظنون تحت بازجویی قرار گرفت. او در تحقیقات، ادعای قبلی خود را مطرح کرد اما در ادامه دچار تناقض‌گویی شد. تیم جنایی به بازجویی از زن ۳۰ ساله ادامه دادند تا این‌که لب به اعتراف گشود و گفت: میثم معتاد بود و من را اذیت می‌کرد. چند‌بار خواستم از او جدا شوم اما طلاقم نمی‌داد. یک‌بار درباره زندگی‌ام با مانی، پسر‌عمه‌ام درددل کردم. او قول داد کمکم کند. چند بار تصمیم به قتل گرفتیم اما نشد. آخرین بار وقتی مانی به خانه‌مان آمده بود، شوهرم را کشتیم . پس از این اعتراف، ماموران مانی را دستگیر کردند و او هم به قتل میثم اعتراف کرد.
با تکمیل تحقیقات برای مانی به اتهام مباشرت در قتل و برای ساحل به اتهام معاونت در قتل، کیفرخواست صادر و پرونده به شعبه دوازدهم دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد. قبل از جلسه دادگاه، متهمان موفق به جلب رضایت اولیای‌دم شدند و به این ترتیب از جنبه عمومی جرم پای میز محاکمه ایستادند.
در دادگاه چه گذشت؟
در این جلسه مانی در دفاع از خود گفت: سال‌ها قبل به ساحل علاقه‌مند بودم و قصد ازدواج داشتیم اما خانواده‌مان مخالفت کردند. ساحل و میثم با هم ازدواج کرده و صاحب فرزند شدند. من هم دیگر با او ارتباط نداشتم تا این‌که یک‌بار اتفاقی صحبت کردیم و او از بدرفتاری‌های شوهرش گلایه داشت. میثم معتاد بود و ساحل و فرزندشان را اذیت می‌کرد. قول دادم کمکش کنم. روز حادثه به‌عنوان مهمان به خانه‌شان رفتم. ساعت یک بامداد، ساحل شالی به من داد وگفت نقشه را اجرا کنیم. پاهای شوهرش را گرفت و من خفه‌اش کردم. کمی صبر کردیم و بعد ساحل با اورژانس تماس گرفت و گفت شوهرش ایست‌قلبی کرده است. اورژانس نیامد و با ماشین من، میثم را به بیمارستان بردیم .
متهم به قتل ادامه داد: من و ساحل ارتباط پنهانی نداشتیم و دلم به حالش سوخت و کمکش کردم. الان هم پشیمانم و درخواست بخشش دارم.
سپس ساحل در جایگاه ایستاد و گفت: اتهام معاونت در قتل را قبول دارم و از کاری که کردم پشیمانم. میثم من و فرزندمان را اذیت می‌کرد و به همین خاطر نقشه قتل او را کشیدم و از پسر‌عمه‌ام کمک خواستم.
پس از آخرین دفاع متهمان، قضات وارد شور شده و مانی را از جنبه عمومی جرم به سه سال زندان محکوم کردند. ساحل هم به شش ماه زندان محکوم شد.
پس از این گزارش، پرونده در اختیار کارآگاهان جنایی قرار گرفت و ساحل به‌عنوان مظنون تحت بازجویی قرار گرفت. او در تحقیقات، ادعای قبلی خود را مطرح کرد اما در ادامه دچار تناقض‌گویی شد. تیم جنایی به بازجویی از زن ۳۰ ساله ادامه دادند تا این‌که لب به اعتراف گشود و گفت: میثم معتاد بود و من را اذیت می‌کرد. چند‌بار خواستم از او جدا شوم اما طلاقم نمی‌داد. یک‌بار درباره زندگی‌ام با مانی، پسر‌عمه‌ام درددل کردم. او قول داد کمکم کند. چند بار تصمیم به قتل گرفتیم اما نشد. آخرین بار وقتی مانی به خانه‌مان آمده بود، شوهرم را کشتیم . پس از این اعتراف، ماموران مانی را دستگیر کردند و او هم به قتل میثم اعتراف کرد.
با تکمیل تحقیقات برای مانی به اتهام مباشرت در قتل و برای ساحل به اتهام معاونت در قتل، کیفرخواست صادر و پرونده به شعبه دوازدهم دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد. قبل از جلسه دادگاه، متهمان موفق به جلب رضایت اولیای‌دم شدند و به این ترتیب از جنبه عمومی جرم پای میز محاکمه ایستادند.
در دادگاه چه گذشت؟
در این جلسه مانی در دفاع از خود گفت: سال‌ها قبل به ساحل علاقه‌مند بودم و قصد ازدواج داشتیم اما خانواده‌مان مخالفت کردند. ساحل و میثم با هم ازدواج کرده و صاحب فرزند شدند. من هم دیگر با او ارتباط نداشتم تا این‌که یک‌بار اتفاقی صحبت کردیم و او از بدرفتاری‌های شوهرش گلایه داشت. میثم معتاد بود و ساحل و فرزندشان را اذیت می‌کرد. قول دادم کمکش کنم. روز حادثه به‌عنوان مهمان به خانه‌شان رفتم. ساعت یک بامداد، ساحل شالی به من داد وگفت نقشه را اجرا کنیم. پاهای شوهرش را گرفت و من خفه‌اش کردم. کمی صبر کردیم و بعد ساحل با اورژانس تماس گرفت و گفت شوهرش ایست‌قلبی کرده است. اورژانس نیامد و با ماشین من، میثم را به بیمارستان بردیم .
متهم به قتل ادامه داد: من و ساحل ارتباط پنهانی نداشتیم و دلم به حالش سوخت و کمکش کردم. الان هم پشیمانم و درخواست بخشش دارم.
سپس ساحل در جایگاه ایستاد و گفت: اتهام معاونت در قتل را قبول دارم و از کاری که کردم پشیمانم. میثم من و فرزندمان را اذیت می‌کرد و به همین خاطر نقشه قتل او را کشیدم و از پسر‌عمه‌ام کمک خواستم.
پس از آخرین دفاع متهمان، قضات وارد شور شده و مانی را از جنبه عمومی جرم به سه سال زندان محکوم کردند. ساحل هم به شش ماه زندان محکوم شد.