printlogo


بررسی 2 فیلم و 2 کتاب که برای ما یادآور نقطه پایان هستند
به خط پایان نزدیک می‌شوید
این باور من است که همیشه شروع هر کار سخت‌ترین قسمت و بخش از یک فرآیند است. شروع‌ها می‌توانند سخت، مبهم و اذیت‌کننده باشند. شما نمی‌دانید چه کنید. نمی‌دانید باید یک پروژه را از کدام بخش آغاز کنید. منتظر می‌مانید به شما الهام شود که داستانتان را چطور شروع کنید.

اما واقعیت این است وقتی به برنامه و نقشه‌ راهی دست پیدا کنید، ادامه مسیر دیگر آن‌قدرها آزاردهنده نخواهد بود. پیش خواهید رفت. معمولا به پایان‌ها زیاد فکر نمی‌کنیم. می‌رویم جلو ببینیم چه می‌شود! امیدواریم ختم به خیر شود. نمی‌دانیم اگر نشد و همه چیز آن‌طور که می‌خواستیم پیش نرفت چه کنیم. کمتر به پایان‌ها فکر می‌‌کنیم. پایان را بیشتر می‌سپاریم به دست تقدیر تا خودش کاری کند. اما چیزی که از آن باخبر نیستیم این که پایان‌ها را خودمان رقم می‌زنیم. اراده‌مان را دست‌کم می‌گیریم، در حالی که باید برای پایان هم نقشه‌ای داشت. برای آن زمانی که چالشی پیش پای ما قرار می‌گیرد. زمانی که پایان قرار است شروع داستان جدیدی باشد. شاید بهتر باشد کمی دقیق‌تر به اطرافمان نگاه کنیم. به دل قصه‌ها و روایت‌ها کوچ کنیم و ببینیم در دنیای تصور و خیالی که رسانه و ادبیات برای ما می‌سازد چه پایان‌هایی ترسیم شده است. پایان‌هایی که گاهی خوش، غمگین و گاهی باز هستند. پایان‌هایی که شروعی هستند بر اصل ماجرا... با من همراه ابشید تا با برخی از این پایان‌ها آشنایتان کنم. 

پایانی بر رنج
ادبیات روسیه برای من بسیار ارزشمند است. احساس می‌کنم نویسندگان روس همیشه فراتر اززمان و مکان زندگی‌شان سیر می‌کردند. دقت این نویسندگان درتوصیف، شخصیت‌پردازی وجزئی‌نگری خاصی که دارند، تقریبا آنها رادرسطح ادبیات داستانی جهان دست‌نیافتنی می‌کند. یکی از پرچم‌داران به نام ادبیات روسیه، فئودور داستایفسکی است.قلم درخشان او رنگ تازه‌ای به ادبیات قرن نوزدهم روسیه زده و تأثیر انکارناپذیری بر نویسندگان پس ازخود داشته است.ویژگی منحصر به فرد آثار او، روانکاوی و بررسی زوایای روانی شخصیت‌های داستان است.چیزی که می‌توان به خوبی درداستانک خیال‌انگیز نازنین به خوبی مشاهده کرد. روایتی با طعم فروپاشی یک رابطه عاطفی. داستایفسکی این کتاب را در 45 سالگی نوشت. زمانی که دیگر نویسنده‌ای پخته و کاربلد به حساب می‌آمد. بر خلاف سایر آثارش، برای این کتاب مقدمه نوشت. زیرا برای اولین بار از شیوه سیال ذهن کمک گرفت و احساس می‌کرد تک‌گویی‌های راوی داستان ممکن است برای خواننده مبهم یاگنگ به نظر برسد.داستان حول محورعشقی نافرجام است. عشقی میان دختری 16ساله با شخصیتی پیچیده که شاید تا آخر این روایت هم خوب نتوانید او را بشناسید و فروشنده‌ای که عادت دارد با خودش صحبت کند و ذاتا پریشان و عصبی به حساب می‌آید. مسیر عاشقی این دو به بن‌بست تلخی می‌انجامد که فروشنده‌ دلگیر قصد دارد از دل گفت‌وگوهایی که با خود و مخاطب دارد، پرده از اسرار بردارد.

خداحافظ بیماری
سال 1398 هیچ وقت از حافظه‌ جهان پاک نخواهد شد. سال سخت و پرفشار شیوع ویروسی ناشناخته‌ به نام کرونا. زندگی‌مان را زیر و رو کرد. دیگر نتوانستیم عزیزان‌مان را از نزدیک ببینیم. خیلی از آنها را از دست دادیم. همه‌گیری کرونا و شرایطی که برای هر کدام از ما رقم زد، شبیه فیلم‌ها و آثار ادبی است که حال و هوایی آخرالزمانی دارند. به وحشت افتادیم. تقلا کردیم که زنده بمانیم. با تزریق واکسن پایانی بر این درد متصور شد.دیگر شبیه به یک سرماخوردگی ساده شد. بماند که چه داغ‌ها و معضلاتی به ارث گذاشت. خیلی از نویسندگان از ایده‌ شیوع یک بیماری یا ویروس‌ناشناخته استفاده کرده و در فضایی تخیلی یا پیش‌گویانه، قصه‌ای خواندنی نقل کردند. جک لندن، نویسنده نام‌آشنای آمریکایی که بیشتر او را با کتاب‌های آوای وحش و سپیددندان می‌شناسند و نگاه تازه‌اش به طبیعت و حیات وحش، از پیشگامان نوشتن داستان درباره‌ شیوع یک بیماری خطرناک است.او در داستان بلندش با نام «طاعون سرخ» از بیماری مرگباری با منشأ ویروسی ناشناخته سخن می‌گوید که میلیون‌‌ها انسان و تمام دستاوردهای تمدن چندهزارساله‌ بشر را یکسره نیست و نابود می‌کند. پروفسور اسمیت سال 2073 در سرزمینی خالی از سکنه پرسه می‌زند و از 60 سال پیش روایت می‌کند. پیرمردی بازمانده از یک بیماری هولناک برای نوه‌هایش از روزگار قبل از طاعون سخن گفته و آنها را ترغیب می‌کند حالا و بعد از پایان و عبور از این بیماری، باید تمدن جدیدی را پایه‌ریزی کنند و امیدشان را برای بقا از دست ندهند.

صلح ژاپنی
عذاب وجدان یقه شخصیت اصلی داستان را رها نمی‌کند. یک نظامی پیروز در نبرد با سرخپوستان بی‌دفاع آمریکا که حالا باید برای آموزش نظامی سربازان ژاپنی به آنجا برود. آموزش جهت درگیری با یک سری یاغی محلی. این مبارزان یاغی چه کسانی هستند؟ سامورایی‌ها! مردانی مقید به آداب و رسوم اصیل ژاپنی که ورود عناصر و پیمان با خارجی‌ها را ننگ می‌دانند. سردسته‌ آنها مردی است به نام کاتسوموتو. او مجبور می‌شود برای دفاع از آرمان‌ها به مقابله با پادشاه و ارتش نه چندان قدرتمندش به پا خیزد. حالا ناتان آلگرن، همان نظامی پیروز به سربازان ژاپنی آموزش لازم جهت نبرد با سامورایی‌ها را می‌دهد. در اولین نبرد پابه‌پای سربازان ژاپنی می‌جنگد و رهبر سامورایی‌ها را شیفته‌ شجاعت خود می‌کند. سامورایی‌ها او را در حالی که زخمی است به اسارت گرفته و به روستای کوهستانی و آرام خود می‌برند. او چند ماه در آنجا ساکن می‌شود و با سنت‌های تقریبا فراموش شده این قوم آشنا می‌گردد. ناتان شمشیرزنی یاد می‌گیرد و حامی سامورایی‌ها می‌شود. او نمی‌تواند ظلم، بکارگیری سلاح‌های پیشرفته و جنگ علیه سامورایی‌ها را ببیند و سکوت کند. کاری که روزی در آمریکا و در قبال سرخپوستان انجام داده بود. جنگ سامورایی‌ها که حالا ناتان هم جزئی از آنها شده با ارتش ژاپن، شاید آخرین نبرد برای رسیدن به صلح پایدار باشد. آخرین گریز از دنیای سیاه و آلوده به رنج انسان‌های ضغیف. جنگ با موسیقی غم‌انگیز و بی‌نظیر هانس زیمر به پایان می‎‌رسد. صلح با به خاک افتادن مردانی شریف رقم می‌خورد...

رومی در کار نیست
ضرب‌المثلی هست که همه‌ ما احتمالا شنیده‌ایم: همه راه‌ها به رم ختم می‌شود. این را زمانی به‌کار می‌برند که در یک موقعیت حساس یا هنگام بروز یک مشکل، فرد یا افراد قدرتمندی هستند که می‎‌توان با مراجعه به آنها چالش پیش آمده را برطرف کرد. در واقع آنها به خوبی از قدرت لازم جهت حل کردن مسائل برخوردارند. شهر رم زمانی جزئی از قلمرو یکی از بزرگ‌ترین و قدرتمندترین امپراتوری‌های جهان یعنی امپراتوری روم بود. اما آیا بواسطه قدرت، سیاست و نفوذ وسیع مقامات، هنوز هم تمامی راه‌ها به رم ختم می‌شود؟ گویا بنا بر آنچه مشاهده می‌شود و در کتاب‌های تاریخ دبیرستان هم خوانده‌ایم، دیگر خبری از امپراتوری شکوهمند روم نیست. بدون شک یکی از بهترین فیلم‌ها در مورد این حکمرانی و دلایل سقوط آن، گلادیاتور ساخته ریدلی اسکات است. با بازی درخشان راسل کرو که جایزه اسکار بهترین بازیگر مرد را برای او به ارمغان آورد. توطئه، خیانت و حسادت درباریان منجر به قتل اعضای خانواده ژنرال ماکسیموس (راسل کرو) شده و فرمانده پیروز ارتش روم باید درپی انتقام از پسر جنایتکار پادشاه مرده امپراتوری باشد. از چه راهی؟ نبرد خونین و ظالمانه گلادیاتورها. رقابت‌هایی که بی‌گناهان باید در آن برای حفظ جان خود و عزیزانشان و برای لذت پادشاه و درباریان مستبد، دست به شمشیر ببرند و یکی از آنها دیگری را بکشد. بی‌کفایتی پادشاهان، ناپایداری اقتصادی،جنگ‌های بی‌شمار وبی‌حاصل وکشمکش‌های داخلی برسر تصاحب قدرت، از دلایل فروپاشی روم بزرگ به شمار می‌روند.

محمد پارسا اشرفی - نوجوانه