برای رمان «ترز راکن» نوشته «امیل زولا» و ترجمه محمد نجابتی
نمونه بارزی از مکتب «ناتورالیسم»
جان هلپرین، منتقد و تاریخنگار ادبی میگوید که ادبیات قادر است اخلاق انسان را بهتر کند اما برای این منظور لازم است که ابتدا او را متقاعد سازد که دنیای خلقشده در رمانی که میخواند، بیربط با دنیای واقعی نیست.
درواقع این دیدگاه که هنرخصیصه بازآفرینی دارد و تقلیدی است از دنیای واقعی،بااهمیتترین نظریه هنری از زمان ارسطو تا نیمه قرن هجدهم است. از بدو دورانی «رئالیسم» در ادبیات باب شد، این اصطلاح در مفهوم تخصصی آن برای اشاره به دقت و وضوح در بازآفرینی جزئیات زندگی درهنر بهکاررفته است.رئالیستها موضوعات عادی وواقعیت روزمره ومعاصر راهمراه باجنبههای ناخوشایند و آشکار و کثیف زندگی مورد توجه قرار میدهند. بهاین ترتیب از همان ابتدا رئالیسم نوعی شورش علیه جهانبینی بورژوایی بهحساب میآمد و شاید بتوان گفت بعد از مدتی یک نشانه ترقیخواهانه و انقلابی بهحساب آمد.
«ناتورالیسم» هم سرگذشت مشابهی دارد. ابتدا این اصطلاح برای توصیف اسلوب هنری معینی به کار میرفت اما رفتهرفته معانی آن گسترش یافت و واقعیتهای عادی و روزمره را دربرگرفت تا جایی که در اوایل قرن نوزدهم توسط امیل زولا، نویسنده فرانسوی، تبدیل به یک مکتب انقلابی شد و راهی برای اعتراض. البته از پایان قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم این دو مکتب کاملا از هم جدا شدند. به این صورت که نظریهپردازان اصطلاح ناتورالیسم را درهنرصرفا به مفهوم تخصصی آن بهکار بردند، درحالی که رئالیسم ــ بهرغم حفظ عناصری از این جنبه تخصصی ــ بهمنظورتوصیف موضوعات آثار هنری ونگرش هنرمند درباره آن موضوعات به کار برده شد.رمان «ترز راکن» نمونه بارزی از مکتب ناتورالیسم است.در این رمان، زولا شخصیت و حالتهای درونی و بیرونی زنی را با همین عنوان به تصویر میکشد. زنی که بهواسطه خیانت و درگیری با امیال و غرایزش دچار فروپاشی درونی و درنهایت ویرانی و سقوط میشود. در این رمان مواجهه آدمها با وجدان و درونیات خودشان است.خبری از قاضی و دادگاه نیست و آنها سخت در برابر احساس گناه کیفر میشوند.زولا با واقعیتی سیاه وچرک شرایط تباهی «ترز» رافراهم میکند تا جایی که هیچ امید وروزنهای برای نجات وی باقی نمیماند. درنهایت خطای بزرگتر آشکار وقدرت برای انجام عمل وحشتناکی چون قتل پدیدارمیشود. بعد از آن است که تحمل شکنجهها و عذاب وجدان، شخصیتها را به سمت جنون و کنش نهایی داستان میکشاند. شاید هدف زولا نشاندادن همان صفات مشترک حیوانی باشد که نتیجه پیروی از آنها چیزی جز عذاب در پیشگاه وجدان نیست.
سعیده اسداللهی - منتقد ادبی