جایگاه زنان در پـهنه ادبیات ایران
ادیبان و شاعران و صاحبنظران در طول تاریخ ادبیات ایران در وصف جایگاه زن و ستایش تواناییها و زیباییهایش سخنان بلندی گفتهاند. به طوریکه سراسر پهنه ادبیات ایران سرشار از اشعار و داستانهایی است که در وصف حسن زنان گفته شده.
زن در ادبیات ایران مظهر عشق و فداکاری است. فرقی هم نمیکند در چه جایگاهی باشد؛ چه مادر چه همسر و چه دختر.با نگاهی به گذشتههای دور وبررسی آثارادبی چون «شاهنامه» فردوسی درمییابیم که به وفور از تأثیری که زنان روی همسر و فرزندانشان دارند سخن گفته شده است.آنها زمانی چون «گردآفرید» در میدان نبرد نقشآفرینی میکردند یا مانند «فرانک» مادر فریدون پسران دلیری تربیت میکردند که پرچمدار مبارزه با ظلم و ستم باشند.
سعدی هم از نویسندگان برجسته نثر کلاسیک است که همواره سخن گفتن از زنان را در اولویت قرار داده. در آثار منثور، منظوم و
حتی تعلیمی، شخصیتهای کلی زن در تمام نقشها مثل مادر، همسر، دختر و خواهر مطرح میشود. حتی سعدی در بوستان اشعاری در بیان مشخصات زن خوب و زن بد هم دارد.
از منظر سعدی زن خوب ویژگیهایی چون؛ پارسایی، عفیف، پاکدامن، غمگسار، یکدل، خوشسخن، امانتدار و آبادکننده خانه دارد. کمااینکه سعدی بر این باور بود که زن خوب و شایسته میتواند یک درویش را هم توانمند کند. او در این باره در بوستان میگوید؛ «برو پنج نوبت بزن بر درت / چو یاری موافق بود در بر»
در نگاهی به متون کلاسیک میتوان گفت نویسندگان آنها به هیچوجه منکر نقش زن در خانواده نمیشدند.
ادبیات معاصر هم دست کمی از آثار ادبی گذشته ندارد و حتی محسوستر به جایگاه زنان در جامعه پرداختهاند. بهعنوان مثال به «سووشون» سیمین دانشور و «جای خالی سلوچ» محمود دولتآبادی نگاهی بیندازید. در هریک از این آثار زنان کنشگری را میبینیم که از پس نقشهای مختلف خود در زندگی برمیآیند و اوضاع پرآشوب زندگی و حتی جامعه اطرافشان را آرام میکنند.
از سوی دیگر در شعر معاصر هم ارزشهای زنان در نظر گرفته میشود. جایگاه زنان در اشعار امروز ایران جایگاهی فراتر از ویژگیهای ظاهری، لطافت، نجابت و آزادگی است. بهطور کلی در ادبیات داستانی ایرانزمین زن، نماد دگرگونی است؛ بیآنکه اسباب مشاطهگری در دست داشته باشد.
باران حیدری - نویسنده