گذری بر رمان «خار و میخک» نوشته شهید یحیی سنوار
حماسه بزرگ زنان غزه
کتاب «خار و میخک» نوشته شهید عزیز «یحیی سنوار» است. تجدید چاپ ترجمه این کتاب برای چندمین بار در مدت کوتاه، نشاندهنده عطش مخاطبان ایرانی به کتابهایی با محور مقاومت است.شاید با شنیدن نام نویسنده، مخاطب این پیشزمینه فکری را در سر داشته باشد که این کتاب فقط قصه عذاب و شکنجه اسارت است.
تصور خود من هم قبل از مطالعه این بود که زود از کتاب خسته میشوم و قصه برایم جذابیتی نخواهد داشت اما ترجمه درست و اصولی کتاب به کوشش دکتر کریم شنی و همچنین قلم توانای یحیی سنوار، شما را با خود همراه خواهد کرد.یحیی سنوار، شخصی است که سالهای زیادی در اسارت به سر برده و از او جز این نمیتوان انتظار داشت که درد و رنج و شکنجه در اثرش به تصویر کشیده شود ولی این کتاب،تلفیقی ازشادی وغم است.عروسی خاله وخواستگاری وعروسی برادران احمد، دست وصورت بوسیدنهای مادر احمد با خواهران و برادرانش و... همه شادیهای شیرین و دلچسبی است که در تمام داستان دیده میشود.
مردمی که با جنگ و سختیهایش بزرگ شدهاند
مردم فلسطین از دیرباز باجنگ و آوارگی آشنا بوده و هستند و اگر اکنون یک دنیا شاهد مقاومت عجیب و مثال زدنی این مردم است، صد البته به خاطر این است که این مردم با جنگ و سختیهایش بزرگ شدهاند. یحیی سنوار میخواهد تاریخ آوارگیها و مظلومیت فلسطین را از زبان کودکی به نام احمد روایت کند، احمد در یک اردوگاه پناهندگان در نوار غزه زندگی میکند و با جنگ و مقاومت کمکم بزرگ میشود. فلسطینیهای زیادی به دلیل آوارگی در اردوگاههای کرانه باختری، اُردن و غزه به سر میبرند. پناهنده شدن و آوارگی تنها یک روی سکه است، روی دیگر آن فقر، گرسنگی و محرومیت است. اردوگاهها مشرف به دریا بود و در زمستانهای سرد و سخت وقتی موجهای سنگین دریا به خانههای اردوگاه سرازیر میشد، مادر و پدر احمد نمیدانستند اول کدام یک از پنج فرزندشان را از خفهشدن در آب دریا نجات دهند.
جنگیدن با سلاح کلمات
گرچه یحیی سنوار در ابتدای کتاب، این نکته را یادآور میشود که این قصه، قصه زندگی او نیست ولی با خواندن بخشی از کتاب به راحتی میتوان احساس کرد اکثر اتفاقات این کتاب، مقابل دیدگان نویسنده یک بار اتفاق افتاده است. تمام دردها و رنجها... تمام شادیها و خوشیها... تمام چشمانتظاری مادران و اسارت جوانان... تمام گرسنگیها و محرومیتها و...یا اگر این طور نبوده، یحیی سنوار این خاطرهها را از زبان کسانی شنیده که برایشان اتفاق افتاده است. یحیی در زمان و مکانی اسلحه به دست، با صهیون میجنگد و در کتابش با کلمات. او میخواهد با شخصیتپردازی و خلق یک اثر ادبی از دیدهها و شنیدههایش، یک دنیا را از اسارت و مظلومیت فلسطین آگاه کند. او میخواهد دشمن فلسطین را به یک دنیا بشناساند و آنهایی که هنوز در خواب رسانههای بیگانه و غربزده به سر میبرند را بیدار کند و بگوید دشمن فلسطین، تنها دشمن فلسطین نیست، صهیون یک خطر غیر قابل انکار برای تمام جوامع بشری است.
اشکها و لبخندها
یحیی سنوار از زبان احمد کوچک، تمام وقایع و تاریخ فلسطین را از سال 1948 در رمانش بازگو میکند. تمامی وقایعی که خانواده احمد را متاثر کرده است. از همان جنگی که ابتدای کتاب بر پا شد، عموی احمد شهید، پدرش مفقودالاثر، برادر و شوهرخالهاش هم به جنبشهای مقاومت میپیوندند و به دنبال آن به زندان و اسارت گرفتار میشوند. انتخاب یک کودک برای روایت داستان از طرف یحیی سنوار،انتخاب هوشمندانهای است که بگویدسهم کودکان ازدنیا جنگ و آوارگی نیست.دررمان خارومیخک،خواننده شاهداشکها و لبخندهاست،عزاها و عروسیهاو...و این تضادهاست که داستان را جذاب و خواندنیتر میکند. در داستان یک کاراکتر قهرمان نیست بلکه مادر احمد،حسن، محمود،ابراهیم، پدربزرگ و...هرکدام درنقش و موقعیت خود یک قهرمان مثالزدنی هستند. زنها دوشادوش مردها خالق حماسههای شگفت میشوند. پدر احمد به جنگ بااشغالگران رفته، مفقودالاثر میشود و مادر علاوه بر سرپرستی پنجفرزند خود، به امور پدربزرگ و دویتیم برادرشوهرش نیز مشغول است و این یعنی، حماسه زنان غزه از مردانشان اگر بزرگتر نباشد کوچکتر نیست.شرایط سخت روح انسانها را بزرگتر، تابآوریشان را بیشتر و در یک کلام انسانها را انسانتر میکند. مردم غزه اکنون در بدترین شرایط زندگی به سر میبرند ولی بسیار در رسانهها دیده شده که کودکی بر ویرانههای خانهاش قرآن میخواند، زنی پیکرنوزادش را خود به خاک میسپارد و دراین شرایط مردم هنوز مقاومت میکنند و در مقابله با ظلم و ستم، علمداران دیگر مردم کشورهامیشوند.هیچ کس باور نخواهد کرد که زنی محجبه، نوزادی شیرخواره و کودکی معصوم و مردی که تنها برای حفاظت از خانوادهاش سلاح برداشته، تهدیدی برای صهیونیست باشد؟
کتابی دیگر از این مترجم
کتاب «زندان خون» تألیف دکتر نضال الصالح (زاده1957 حلب) از دیگر کتابهایی است که دکتر کریم شنی آن را ترجمه کرده است. «حبس الدم» (زندان خون) نام زندان بزرگ و تاریخی حلب است؛ آبانبار بزرگ رومی (بیزانسی) که بعدها بخشی از آن در دوره عثمانی تبدیل به زندان و پس از اشغال فرانسویان قتلگاه انقلابیون و نماد اشغالگری و بیداد در تاریخ حلب و مسما به «حبس الدم» شد؛ زندانیان در این حفره رها میشدند تا از سرما، رطوبت و گرسنگی و تشنگی زجرکش شوند! دکتر نضال الصالح (197- - 2023) نویسنده (نوولیست) و منتقد ادبی مشهور سوری با مدرک دکترای نقد ادبی مدرن مدتی ریاست اتحادیه نویسندگان عرب را به عهده داشته است. ازنضال الصالح تابه حال23 عنوان کتاب پژوهشی و ادبی منتشر شده است که 10 عنوان از آن رمان و داستان کوتاه است. فضای رمان حبس الدم درواقع ادامه رمان دیگر او به نام «جمر الموتی» (سنگ مردگان) است.
الهام رضایی - مرورنویس