printlogo


در این کتاب رمان می‌خوانیم
جنگ ۳۳روزه در سال ۲۰۰۶اتفاق افتاده است. اگر سال چاپ کتاب را 2024 در نظر بگیریم، ۱۸سال گذشته و در این ۱۸سال این همه نویسنده ایرانی داشتیم که مسأله دفاع و مقاومت برای‌شان مهم بوده ولی خوب به آن نپرداختند.

حالا بعد از این همه مدت نویسنده‌ای پیدا شده و در مورد این اتفاق رمان نوشته است. این به خودی خود خیلی ارزشمند است. چون نشان می‌دهد که ما چه مسأله مهمی را داشتیم ولی تا الان در موردش رمانی را نخواندیم.
در این کتاب ما تاریخ‌شفاهی نمی‌خوانیم، ما رمان می‌خوانیم. چون در رمان فرصت‌هایی داریم که می‌توانیم واقعیت را برای مخاطب ملموس‌تر کنیم و رسوبش در ذهن مخاطب خیلی پررنگ‌تر شود. درواقع چرا رمان برای ما مهم است؟ چون رمان می‌آید آن اطلاعاتی را که به‌صورت فشرده، تاریخی و گزارشی است چنان برای ما روایت می‌کند که ما خودمان را درصحنه حاضر می‌بینیم. تصاویرش در ذهن ما حک می‌شود و ما دیگر از این به بعد آن واقعه را از زاویه‌دید خودمان می‌بینیم. از این جهت خب نکته مهمی است، ولی زاویه‌دید در داستان خیلی مهم است، چرا؟ ببینید، همان‌طور که عنوان کتاب سی‌و3، داستان جنگ ۳۳روزه است این اتفاق در رمان خیلی پررنگ است. پس داستان ماجرامحور است. ما باید تمام ابعاد ماجرا رابه مخاطب نشان دهیم. وقتی ما اول‌شخص می‌نویسیم خواه‌ناخواه خودمان را محدود می‌کنیم، چون قاعده اول‌شخص بودن همین است.ما درواقع وارد ذهنیات‌ و درونیات می‌شویم. گرچه که از جهتی مشخص است که نویسنده آمده با تمرکز کردن روی زاویه‌دید اول‌شخص خواسته صرفا یک ماجرای جنگی خالی روایت نکند، بلکه آن را همراه با ابعاد انسانی و اجتماعیش بررسی کند. ولی بازهم همچنان محدود است. درواقع نویسنده مجبور بوده شخصیتش راهمه‌جا ببرد؛اما حضور امید یک جاهایی منطق داستانی ندارد.مثلا در ماجرای حمله موشکی حزب‌الله حضورش منطقی است. ولی درجنگ زمینی منطق حضورش در نیامده است. نه این‌که نشود، نویسنده باید بیشتر سعی می‌کرده تا منطق حضور راوی و قهرمانش را در داستان دربیاورد. با این‌همه حضور شخصیت امید فرصت خوبی بوده که ما درواقع ترس‌ها ونگرانی‌های دیگران را هم ببینیم. اشارات مختلفی در طول داستان دارد. مثلا حاج‌عماد می‌ترسد، سید نگران می‌شود، حاج‌قاسم دچار تردید  می‌شودو...

مسعود آذرباد - نویسنده و ویراستار داستانی