شکارچی پیرزنها بودیم
دو مرد و یک زن که سارق طلای پیرزنها در اسلامشهر و سابقهدار هستند، ۵۷ شاکی از سرقتهای قبلی خود دارند. سردسته باند مرد ۶۵ سالهای است که کلکسیونی از جرایم را در پرونده خود دارد. در ادامه روایت سرکرده باند را میخوانید.
سابقهداری؟
فکر کنم ۱۲ بار دستگیر شدم و به زندان افتادم. سارق منزل، لوازم داخل خودرو و طلای زنان. هر سرقتی فکر کنید، انجام دادم.
حالا به چه جرمی دستگیر شدی؟
سرقت طلای پیرزنها.
همدستانت را از کجا میشناسی؟
یکی از آنها همدست سالهای قبلم بود و دیگری، همسرش است.
اعتیاد داری؟
بله. مدتی شیشه میکشیدم و الان تریاکی هستم.
زنها را چطور شناسایی میکردید؟
سر ظهر در خیابانهای خلوت میچرخیدیم و اگر پیرزنی طلا داشت، به او نزدیک میشدیم. آنها را به عنوان مسافر سوار خودرو میکردیم. در طول مسیر ابتدا با حیله سعی میکردیم سرقت کنیم و اگر نمیشد، چنگ میزدیم و با کندن زنجیر و پلاک گردنش، او را از خودرو به بیرون انداخته و فرار میکردیم. گاهی هم با همسر دوستم میرفتیم و میگفتیم طلا را بدهید محک بزنیم، ببینیم چقدر عیار دارد، بعد از سرقت طلا فرار میکردیم.
خیلی راحت به شما اعتماد میکردند؟
حضور یک زن کنارمان، باعث اعتماد آنها میشد. خیلی شیک صحبت میکردیم.
از چند نفر سرقت کردید؟
۱۵ نفر.
چقدر از سرقتها به دست آوردید؟
طلاها را 1.5میلیارد تومان فروختیم.
چطور دستگیر شدید؟
پلاک خودرو لو رفت و دستگیر شدیم.
پرونده باز دارید؟
بله. یک پرونده سرقت لوازم داخل خودرو داریم که ۵۷ شاکی دارد. با تغییر شگرد سرقت، فکر کردیم دیگر دستگیر نمیشویم. حالا درگیر هر دو پرونده شدهایم.
پولهای سرقتی را چه کردید؟
بخشی از آن وجود دارد و نزدیک ۸۰۰ میلیون تومان آن را خرج کردیم. بیشترش خرج مواد و هزینه زندگی شد.