printlogo


آمدنی و رفتنی
سالی که گذشت سال از دست دادن بود. این عبارت بسیارساده که می‌تواند نمایانگر بسیاری از پدیده‌ها باشد؛ می‌تواند معنای رها شدن بستنی خوشرنگی را روی کف زمین دهد و در بالاترین حد دردش می‌تواند معنای از دست دادن عزیزی را داشته باشد. کار من بالاترین سطح آن بود.

حکایت انسان در طول تاریخ، قصه به‌دست آوردن و فتح کردن بوده است. بر هر جنگ و نزاع تاریخی که بنگریم، نشانه‌ای از طمع پیدا می‌کنیم؛ طمعی که وحشیانه‌ترین خوی یک موجود زنده در جهان است و از اقبال ما، خوی انسان است. از طرف دیگر اما از دست دادن همان احساس اثرگذاری است که قوی‌ترین مردان و هوشمندترین زنان را هم از پای در‌می‌آورد؛ به‌طور کلی کار فقدان این است که زانوی عمل هر انسانی را از حرکت باز دارد.سالی که گذشت برایم پر بود از به‌دست آوردن اتفاقات و آدم‌هایی که برایم بسیار با‌ارزشند اما از طرفی دیگر بسیاری موارد از دست داده داشتم؛ از مهم‌ترین و عمیق‌ترین‌شان که پدرم بود تا از دست دادن دوستان صمیمی‌ام که همه‌شان برایم یادآور این موضوع هستند که جز در لحظه‌ جاری، به آن چیزهایی که دارم و به‌دست می‌آورم دل نبندم که دل‌بستن به هر چیز جز وجود خودم؛ غیر از افسوس برایم حسی نخواهد داشت و جز طمع، چیز دیگری را دروجود دلم نخواهد کاشت.در مورد«از دست دادن» بسیار سخن گفته‌ام اما این به معنای فراموشی نیست؛ زندگی یعنی به یاد آوردن و به یاد آورده شدن مانند همین کلماتی که روی صفحه نقش بسته و نشانه‌ای از پدرم است؛ نشانه‌ای از من که به یاد او هستم و خواهم بود.

فرهود عباسی‌فرد - تهران