پایتخت، نُقل دیدارهای نوروزی و محفلهای رمضانی
بر کسی پوشیده نیست که امروز برنامههای سرگرمکنندهای که وجه رسانهای عمومی و نمایشی یا درام دارند و دارای پیام خاص در جهت ارتقای کیفیت زندگی هستند، میتوانند از پرمخاطبترین آثار تلویزیونی باشند که وقتی این وجوه با درونمایه طنز و آمیخته با فرهنگ بومی و خردهفرهنگها همراه است؛ با استقبال بیش از حد معمول مواجه میشوند.
توجه به اصل و اساس زندگی واقعی خانوادهها در همه جوامع مورد توجه رسانههاست و بر همین مبنا تلاش صورت میگیرد که در کنار سایر تولیدات محتوایی به نمادسازی از بعضی از تولیدات نیز پرداخته شود تا هویت واقعی جامعه دست خوش تغییرات اقتضایی نشود.بیش از یک دهه است که رسانهملی با درک اقتضائات رسانهای و اجتماعی دست به تولیدات ماندگار میزند و با محور قرار دادن خانواده تلاش میکند تا بر تحکیم بنیان این نهاد بیشتر از هر زمان دیگر مؤثر باشد.مجموعه ملودرام و سریال جذاب پایتخت از همان شروع سری اول در اوایل دهه 90 فصل نوینی از سریالسازی را در تلویزیون ایجاد کرد که کسی فکر نمیکرد بعد از چند سال ادامه ساخت آن تبدیل به مطالبه عمومی و حتی نمادی از تلویزیون شود.در همان فصل اول، ترکیب بازیهای تیپ و فرم، دیالوگهای ماندگار، ایجاد موقعیتهای پر پیرنگ و توجه به طول متن سریال تا زمان رسیدن به نتیجه نهایی که دارای پیام برای مخاطب بود؛ چنان تغییر زنگ و رنگ سریالهای تلویزیونی را بهوجود آورد که بعد از آن به تقلید یا بدون تقلید از پایتخت دیدیم که انواع سریالها با ویژگیها و ساختار تعریفشده پایتخت روی آنتن شبکههای مختلف تلویزیونی رفت و نهفقط در داخل کشور، بلکه این ژانر و دقیقا همین سریال در سراسر جهان مورداستقبال ایرانیان قرار گرفت.قصه وخلق شخصیت و بازیهای بازیگران سهضلع مثلثگونه ساختاری پایتخت است که در هر سهضلع شاهد اجتماع خلاقیت و مهارت و ابتکار هستیم و گرچه شاید در بعضی موقعیتها حتی انتقادات محتوایی نیز با زوایای دید متفاوت وجود داشته باشد اما مجموعه پایتخت از معدودترین یا بهتر بگوییم جزو نادرترین مجموعههایی است که تقریبا همه اقشار و طیفهای فکری، قومی و جغرافیایی را همزمان به پای تلویزیون مینشاند و توانسته به تنهایی شخصیت مستقل از سایر برنامههای تلویزیونی برای خودش ایجاد کند.
توجه به فرهنگ عام و فرهنگ خاص ایران و در ذیل آن که در هر فصل نسبت به بخشی از فرهنگ جغرافیای ایران آشنازدایی صورت میگیرد، یکی دیگر از ویژگیهای شخصیتی و هویتی پایتخت است که تفکر غالب عوامل تولید را به این نحو میتوان کاملا احساس و مشاهده کرد که آنها سعی دارند فرهنگ و دغدغه «همه جای ایران سرای من است» را بهخوبی به نمایش درآورند. بازگویی مشکلات اجتماعی و اقتصادی در قالب خلق ماجراها و میانقصههای طولی از ویژگیهای همیشگی پایتخت است که به طور معمول نقیمعمولی با این ماجراها و میانقصهها خود را به بهترین شیوه ممکن همراه میکند و با حسآمیزی فوقالعاده که از درک حضور در چنین موقعیتهای به دستآورده بازی بهیاد ماندنی را مقابل دید تماشاگر قرار میدهد.
یکدست بودن، صمیمیت و نگاه حرفهای و متعهدانه به خروجی هر قسمت و هر فصل از این مجموعه، آنچنان است که به محض اتمام فصلی از فصول پایتخت مردم نگران تولید فصلهای بعدی آن میشوند و خلأ آن در جدول پخش تلویزیون خیلی زودتر از سایر برنامهها به چشم میآید و تماشاگر را در موقعیت روزشماری برای رسیدن به فصل بعد میگذارد.
از اواخر سال 1402 بود که خبرهایی برای تولید فصل هفتم سریال پایتخت به گوش رسید و همانند یک بمب خبری تمام فضای رسانهای را به خود اختصاص داد و به همین بهانه فضای مجازی نیز دوباره پر شد از صحنهها و سکانسهای خاصی که این سریال داشت و دوباره خانواده نقی معمولی بر سر زبانها افتاد.شخصیتهای مکمل نقی معمولی بهخصوص«هما» و «ارسطو» اگر گفته نشود که به اندازه نقی اما هرکدام به اندازهای در سطح نام پایتخت در هر فصل خوش میدرخشند و انسجام و استحکام کمنظیری را از خود به نمایش میگذارند.افزوده شدن بعضی کاراکترها در هر فصل یا جدایی بعضی از شخصیتها به تناسب قصههای پیشرو از هوشمندی خاصی برخوردار است که اصل اجتماع خانوادگی نقی را دچار اختلال نمیکند و هربار وجهی از امکان چگونه زیستن را در اختیار تماشاگر قرار میدهد.
پایتخت7 توانسته همنشینیهای شبانه را تحتالشعاع قرار دهد و علاوه بر فضای مجازی و صفحات شبکههای اجتماعی محفلی نیست که یادی از دیالوگهای پایتخت در آن نباشد و موجبات خنده جمعی را فراهم نکند. پایتخت چه در فصلهای قبل و چه اکنون در فصل هفتم بهطور خاص تلاش دارد تا بگوید: ای مردم! زندگی همین است؛ پر از چالش و پر از اتفاق، اما! نباید ناامید شد و نباید کم آورد و نباید از هم گسست؛ خانواده نقی معمولی و دوستانش بهکرات میکوشند تا با خلق موقعیتهای باورپذیر بر مبنای حقیقتهای موجود جامعه، این حقیقتها را معنای اصلی زندگی بازگو کنند که حتما باید با آنها مواجه شد و به اتفاق باید از آنها عبور کرد.
عزیزالله محمدی - روزنامهنگار