printlogo


ردپای نقطه در هنر!
نقطه، کوچک‌ترین نشانه‌ زبان است، اما گاهی سنگین‌ترین معنا را با خود دارد. نقطه پایان است، آغاز است، سکوت است، تصمیم است. گاهی مرزی ا‌ست میان عقل و احساس، گاهی جرقه‌ای برای انفجار معنا.

در جهانِ امروز که پیوستگی بی‌پایان واژه‌ها مجال تأمل را ربوده، نقطه دعوتی‌ است به ایستادن. به مکث. به دیدن از نو. از سینما و بازی گرفته تا پادکست و مسابقه تلویزیونی، «نقطه» دیگر فقط یک علامت نیست؛ استعاره‌ای ا‌ست از مواجهه انسان با انتخاب، با فکر، با خود.

نقطه‌ای که قانون می‌لرزد
گاهی تمام آن‌چه از آدمی باقی می‌ماند، لحظه‌ای ا‌ست که تصمیم می‌گیرد همه‌چیز را رها کند. همان نقطه‌ بی‌برگشت. Point Break، فیلمی ا‌ست درباره همین لحظه؛ لحظه‌ای که تعادل فرو می‌پاشد و آدم، نه این‌وری نه آن‌وری. کاترین بیگلو با ساخت این فیلم در سال ۱۹۹۱ دست روی تضادی گذاشت که کمتر کسی جرات نزدیک شدن به آن را داشت: پلیسی که دلش برای خلافکار می‌تپد و خلافکاری که چیزی شبیه به آزادی را می‌ستاید. داستان با مأمور اف‌بی‌آی جوانی به‌نام جانی یوتا (کیانو ریوز) شروع می‌شود که مأمور شناسایی و دستگیری گروهی از سارقان بانک می‌شود؛ گروهی که زیر ماسک رؤسای جمهور سابق، بی‌نقص و جسورانه سرقت می‌کنند. اما این سرقت‌ها، نه از جنس طمع، بلکه بخشی از فلسفه‌ای‌ است که رهبر گروه، بادی (پاتریک سوئیز) باورش دارد: عبور از مرزها، زندگی در لبه، شکستن قانون برای رسیدن به معنا. فیلم، تماشاگر را با خود به دل امواج می‌برد؛ هم در سطح و هم در عمق. موج‌سواری اینجا فقط ورزش نیست، استعاره‌ای ا‌ست از زیستن در حاشیه‌ سقوط. در هر نمای موج، صدای قلب کسی شنیده می‌شود که می‌داند دارد نزدیک می‌شود به آن نقطه‌ خاص: نقطه‌ فروپاشی. در این فیلم، خط بین قهرمان و ضدقهرمان، آن‌قدر باریک است که گاهی دیگر نمی‌دانی کدام‌شان را باید تشویق کنی. جانی و بادی، به نوعی آینه‌ هم‌ هستند. دو نفر از دو دنیای متضاد که در نقطه‌ای مشترک، یعنی رهایی به هم می‌رسند. پایان فیلم، درست در همان نقطه‌ای ا‌ست که همه‌چیز از نو تعریف می‌شود. جانی، که دیگر پلیس نیست، بادی را در موج‌های مرگبار استرالیا رها می‌کند؛ نه به‌خاطر ناتوانی در دستگیری‌اش، بلکه به‌ دلیل درک چیزی عمیق‌تر: بعضی نقطه‌ها را نمی‌شود بازداشت کرد. Point Break، فیلمی‌ است که با ظاهری اکشن، اما قلبی فلسفی از آزادی، ریسک و مرزهای انعطاف‌پذیر انسان می‌گوید. اینجا قانون، نه شکسته، که بازتعریف می‌شود. در همان نقطه‌ فروپاشی.

نقطه؛ یک بازی برای ذهن‌های سریع و چابک
در دنیایی که بازی‌های فکری هر روز جای بیشتری در میان خانواده‌ها و جمع‌های دوستانه پیدا می‌کنند، نقطه بازی یکی از آن نام‌هایی ا‌ست که با خلاقیت و سادگی خود، توجه بسیاری را به خود جلب کرده است. این بازی با طراحی هوشمندانه، همزمان مهارت‌های حل مسأله، سرعت عمل و هوش فضایی-دیداری بازیکنان را به چالش می‌کشد و تجربه‌ای متفاوت از بازی‌های رومیزی را ارائه می‌دهد. نقطه، یک بازی مناسب برای گروه‌های دو تا چهار نفره است و فقط در حدود ۲۰ دقیقه زمان می‌برد، اما در همین مدت کوتاه می‌تواند هیجان و تمرکز زیادی را برای بازیکنان به همراه داشته باشد. بازی برای افراد بالای ۱۰ سال طراحی شده و قوانین آن به گونه‌ای‌ است که یادگیری‌اش آسان اما حرفه‌ای شدن در آن نیازمند تمرین، دقت و سرعت ذهنی بالاست. محتوای جعبه بازی شامل ۶۶ کارت الگو، ۱۶ کارت شفاف در چهار رنگ متفاوت، ۴ عدد کفی مخصوص کارت‌ها و یک راهنمای بازی است. اصل ماجرا از اینجا آغاز می‌شود که هر کارت الگو به‌نوعی یک معمای تصویری ا‌ست؛ بازیکن باید با استفاده از چهار کارت شفاف و قرار دادن آنها روی هم، تصویری منطبق با کارت الگو را بسازد. به ظاهر ساده، اما وقتی سرعت نیز به عنوان یکی از عناصر اصلی بازی وارد میدان می‌شود، معماها هیجان‌انگیزتر و رقابت جدی‌تر می‌شود. از ویژگی‌های جالب نقطه، امکان بازی کردن به‌صورت انفرادی است. در واقع، اگر بازیکنی بخواهد تمرین بیشتری داشته باشد یا صرفا ذهنش را به چالش بکشد، می‌تواند بدون نیاز به رقیب نیز با کارت‌های الگو بازی کند. همچنین، بازی قابلیت اجرا به صورت دو تیم دو نفره را هم دارد که آن را برای جمع‌های خانوادگی و دوستانه به گزینه‌ای جذاب‌تر تبدیل می‌کند. نقطه تنها یک بازی نیست؛ تمرینی است برای چابک‌تر شدن ذهن، تقویت قدرت تجسم فضایی و بالا بردن دقت و تمرکز. اگر به دنبال یک سرگرمی آموزنده و چالش‌برانگیز هستید که در عین حال ساده، زیبا و جذاب باشد، نقطه می‌تواند همان بازی‌ای باشد که به دنبالش هستید.

رقابتی تازه در قلمرو واژگان
درعصری که واژه‌ها زیر فشار سرعت وساده‌نویسی شبکه‌های اجتماعی روزبه‌روز رنگ می‌بازند، رسانه ملی با برنامه‌ای متفاوت پا به میدان گذاشته است؛ مسابقه‌ای با نامی آشنا و مفهومی تازه: «دو نقطه». نشانه‌ای که در دستور زبان، پیش از آغازِ معنا می‌نشیند، این‌بار آغازگر یک رقابت فرهنگی میان نوجوانان ایران شده است.«دو نقطه» عنوان مسابقه‌ای‌ است که از نوروز ۱۴۰۴ هر شب از شبکه دوسیما پخش می‌شود؛ برنامه‌ای با طراحی نوآورانه که در دل خود رقابت، سرگرمی و آموزش زبان فارسی را در هم می‌آمیزد. مجری برنامه، نیما کرمی، با لحن صمیمی و مدیریت هوشمندانه خود، فضایی پرانرژی و مشارکتی برای نوجوانان رقم زده است.دراین مسابقه، ۳۲گروه دخترو ۳۲گروه پسر ازاستان‌های مختلف کشور به مصاف هم می‌روند؛ درچالش‌هایی که محورشان زبان فارسی است: از درست‌نویسی و املای واژگان گرفته تا بازی با ضرب‌المثل‌ها، داستان‌سازی، حافظه ادبی و شناخت شعر.برخلاف بسیاری از برنامه‌های آموزشی که زبان را به موضوعی خشک و حفظ‌کردنی تقلیل می‌دهند، «دو نقطه» زبان را در بستر هیجان، بازی و رقابت زنده می‌کند. کمی نگاه پژوهشی به این برنامه نشان می‌دهد که «دو نقطه» صرفا یک مسابقه تلویزیونی نیست؛ بلکه پروژه‌ای فرهنگی برای بازسازی پیوند نوجوانان با زبان مادری است. در دورانی که زبان معیار فارسی با چالش‌هایی چون فینگلیش‌نویسی، کوتاه‌نویسی افراطی و فاصله گرفتن از ادبیات روبه‌روست، چنین تلاشی می‌تواند مسیری تازه بگشاید.انتخاب عنوان برنامه نیزحاکی از هوشمندی سازندگان آن است. «دو نقطه»، نماد آغاز گفت‌وگویی‌ است میان نوجوان و زبان؛ نه پایان جمله‌ای فراموش‌شده. این برنامه به نوجوان امروز یادآوری می‌کند که زبان، فقط ابزار نیست؛ هویت است، فرهنگ است و آینده‌ای‌ است که باید ساخت.

«نقطه ویرگول»؛ جایی برای مکث
در جهان پرشتاب امروز که محتوا باسرعت نور در ذهن مامی‌لغزد و ناپدید می‌شود، پادکست«نقطه ویرگول» دعوتی‌ است به مکث؛ یک توقف کوتاه برای اندیشیدن، بازبینی ودوباره‌گویی. پادکستی فارسی‌زبان که با نگاهی تحلیلی و گاه طنزآلود، تلاش می‌کند موضوعات مهم، بحث‌برانگیز و گاه فراموش‌شده جامعه ایرانی را در قاب صدایی ساده و صمیمی بازگو کند.نام این پادکست به‌خوبی با فلسفه‌اش هم‌خوان است.«نقطه‌ویرگول»درزبان نوشتار، نشانه‌ای‌ است برای مکثی کوتاه پیش از ادامه جمله؛مکانی میان پایان و آغازهمین ویژگی،هسته محتوایی این پادکست راشکل می‌دهد:گفت‌وگوهایی که نه عجولانه تمام می‌شوند و نه بی‌هدف ادامه می‌یابند، بلکه با مکث و تأمل پیش می‌روند.هر اپیزود به موضوعی خاص می‌پردازد؛ از مسائلی چون ازدواج، کنکور و سبک زندگی تا پرداختن به شخصیت‌های شاهنامه و بازخوانی اسطوره‌های ایرانی. آنچه «نقطه ویرگول» را متمایز می‌کند، زاویه نگاه شخصی اما پژوهش‌محور آن است. این پادکست بیشتر از آن‌که صرفا اطلاع‌رسانی کند، می‌خواهد فکر مخاطب را قلقلک دهد؛ با روایت، تحلیل، گاهی کنایه و گاهی همدلی. در دوره‌ای که مخاطب فارسی‌زبان با حجم انبوهی از پادکست‌ها مواجه است،«نقطه ویرگول» به‌دلیل تنوع موضوعات، لحن صمیمی و تولید منظم، توانسته گوشه‌ای ثابت درذهن شنوندگان خود پیدا کند.محتوای آن درپلتفرم‌هایی چون کست‌باکس،شنوتو و اسپاتیفای دردسترس است وصفحات رسمی درشبکه‌های اجتماعی مانند اینستاگرام نیز تعامل پویایی بامخاطبان دارند. «نقطه ویرگول» نه‌ فقط یک پادکست شنیدنی که یک تجربه شنیداری اندیشمندانه است؛ سفری میان واژه‌ها،پرسش‌ها و دغدغه‌هایی که گاه در شتاب زندگی روزمره گم می‌شوند. این پادکست یادآور مکانی ا‌ست که پیش ازپایان بایدایستاد، اندیشید و شاید از نو آغاز کرد.

امیرحسین علی‌نیافرد - نوجوانه