printlogo


دام امید؛ یک تاکتیک مذاکراتی
در فضای مذاکراتی میان ایران و آمریکا، گاه مهم‌تر از آنچه در میز مذاکره می‌گذرد، چگونگی طراحی فضای روانی پیرامون آن است. مرور تحولات اخیر نشان می‌دهد که طرف آمریکایی از الگوی مشخصی استفاده می‌کند: ابتدا با ارسال سیگنال‌های مثبت، فضا را در ایران خوشبینانه و آرام می‌سازد‌؛ سپس بدون دادن امتیاز واقعی، فشار را از مسیر روانی و اجتماعی تشدید می‌کند.

شواهدی که ازتحلیل‌های اندیشکده‌های مهم آمریکایی در سال جاری منتشر شده،از جمله بررسی‌های مراکزی مانند Rand، Atlantic Council، Canegie وCNAS، نشان می‌دهد که این رویکرد نه‌تنها طراحی‌شده، بلکه بخشی از یک «سیاست مرحله‌ای» در مواجهه با ایران تلقی می‌شود.آنها تأکید دارند که بهترین شیوه برای مدیریت رفتار ایران، ایجاد موج روانی مثبت بدون تعهدات عینی است‌؛ تا هم افکار عمومی ایران دلگرم باقی بماند و هم ساختار تصمیم‌گیری آن دچار تردید و فشار شود. 

گام اول: امیدآفرینی زودهنگام و القای گشایش
در اولین نشست‌ها یا پیام‌های مقدماتی، طرف آمریکایی با مواضعی به ظاهر سازنده وارد می‌شود. لحن دیپلمات‌ها نرم‌تر می‌شود، رسانه‌های غربی از احتمال پیشرفت می‌نویسند و در داخل ایران هم تحلیلگران بازار از کاهش قیمت دلار حرف می‌زنند اما این وضعیت، نه نشانه گشایش واقعی، بلکه طراحی یک فضای روانی خاص است.  در گزارش‌هایی که در هفته‌های اخیر توسط چند اندیشکده پرنفوذ آمریکایی منتشرشده، به‌صراحت آمده که یکی از مؤثرترین ابزارها در قبال ایران، مدیریت انتظارات مردم ایران ازمذاکرات است.یعنی بدون امتیاز واقعی، جامعه رادرحالت انتظار وامید نگه‌ داشت. 

گام دوم: وابسته‌سازی روانی جامعه به روند مذاکرات
در این مرحله، جامعه‌ای که به گشایش اقتصادی و توافق امیدوار شده، هرگونه تنش یا توقف مذاکرات را شکست تیم ایرانی تلقی می‌کند، نه بازی طرف آمریکایی. درواقع، افکار عمومی به تداوم «فضای مثبت» وابسته می‌شود. مذاکره‌کننده ایرانی در این وضعیت، زیر فشاری دوگانه قرار می‌گیرد: از یکسو، با طرفی مواجه است که سطح مطالباتش را به‌تدریج بالا برده و از سوی دیگر، با مردمی که مذاکره را تنها راه برون‌رفت می‌دانندوحاضر به شنیدن خبرتوقف نیستند.تحلیل‌های راهبردی مراکز مطالعاتی آمریکا بارها بر اهمیت «حفظ امیدواری عمومی» در ایران تأکید کرده‌اند. این امیدواری به عنوان یک اهرم فشار بی‌هزینه برای آمریکا عمل می‌کند و تأثیرخود رابه‌صورت داخلی وبدون نیاز به تحریم یاتهدید خارجی می‌گذارد.

گام سوم: سختگیری تدریجی و انتقال فشار به تیم ایرانی
در مرحله بعد، طرف آمریکایی مواضع خود را تقویت کرده و امتیازدهی را به پیش‌شرط‌های جدید وابسته می‌سازد. در این حین، زمان را به نفع خود مدیریت کرده ودرعین حال سعی می‌کند تاروایت عمومی رامثبت نگه دارد.رسانه‌ها از «پیشرفت کند اما پایدار» می‌نویسند و حتی برخی منابع غربی از«پیشرفت پشت پرده» خبر می‌دهند‌؛ در حالی که در عمل هیچ امتیاز ملموسی داده نمی‌شود.برخی گزارش‌های اخیر اندیشکده‌های آمریکایی این تاکتیک را «دام امید» نامیده‌اند‌؛ الگویی که مذاکره‌کننده ایرانی را به سمت امتیازدهی بیشتر می‌کشاند،چون از قطع مذاکرات هراس داردونمی‌خواهدمسئول پایان فضای مثبت تلقی شود.به نظر می‌رسد آنچه درظاهر به‌عنوان «پیشرفت مذاکرات» بین ایران و آمریکا جلوه می‌کند، درواقع ابزار فشار مرحله‌ای و روانی بر تیم ایرانی است. فهم این راهبرد برای رسانه‌ها، افکار عمومی و تصمیم‌گیران ضروری است. 
در همین راستا توجه به چند نکته جهت مدیریت رسانه‌ای مذاکرات ضروری می‌نماید:
مراقبت از مدیریت روانی جامعه در مواجهه با مذاکرات‌؛ فضای مثبت ابتدایی نباید به مطالبه غیرواقعی عمومی بدل شود. 
افشا و تحلیل هوشمندانه تاکتیک‌های طرف مقابل‌؛ شفاف‌سازی الگوی فشار مرحله‌ای می‌تواند بخشی از دفاع رسانه‌ای کشور باشد. 
پرهیز از افراط در امیدآفرینی داخلی‌؛ تیم مذاکره‌کننده باید بتواند در صورت نیاز، مذاکرات را متوقف کند، بدون آن‌که هزینه روانی آن برای کشور بالا باشد. 
در شرایطی که طرف آمریکایی همزمان با ابزار فشار نظامی بر فشار اجتماعی و روانی نیز تمرکز کرده، ما نیز باید فهم دقیقی از میدان واقعی تقابل داشته باشیم‌؛ میدانی که شاید از میز مذاکرات به ذهن‌ها و افکار عمومی منتقل شده است. 

عابد اکبری | کارشناس مسائل بین‌الملل