قربانیان دیروز متجاوزان امروز
هفته گذشته جزئیات سیاهی از آزارهای سریالی مردی 27ساله فاش شد که با توجه به کشف فیلمهایی در گوشی تلفن همراهش، بیش از 30کودک را قربانی تجاوز کرده بود. امیر با پوشیدن لباس مأموران شهرداری و گرفتن بیسیم در دست، خودش را مأمور معرفی میکرد و کودکان را به بهانه رساندن به خانه یا پارک دیگر، به خانهاش در مشیریه میکشاند و به آنها که 4 الی 12ساله بودند کیک حاوی قرص خواب میداد و وقتی به خواب میرفتند، به آنها تجاوز میکرد و از صحنه آزارشان فیلم میگرفت. بعد هم از دیدن فیلمها لذت میبرد.
مرد آزارگر در تحقیقات مدعی شد: وقتی 12ساله بوده از سوی یکی از نزدیکانش مورد تجاوز قرار گرفته و همین مسأله باعث شده عقدهای در درونش شکل بگیرد. این عقده دو سال بعد او را سمت تعرض به یکی از بچههای محلش کشاند. در 18سالگی هم بهخاطر ربودن و آزار پسربچهای در پارک دانشجو دستگیر و زندانی شد. سه سال بعد از آزادی، دوباره کارش را آغاز کرد و اینبار پلیس، خط پایان تجاوزهای سریالیاش بود. او در مصاحبهای که با «تپش» داشت، گفت: وقتی قربانی آزار شدم، این مسأله مثل عقدهای در درونم شکل گرفت. انگار برای انتقام باید کودکان را قربانی میکردم اما موقع آزار آنها حس خاصی نداشتم.این اواخر زنی را صیغه کردم و پیش روانشناس هم میرفتم. همین باعث شد آزار کودکان را کنار بگذارم. کاش زودتر پیش روانشناس رفته بودم و به این کار ادامه نمیدادم. ماجرای زندگی امیر قصهای تکراری است؛ قصهای که بیجه یا متجاوزان قاتل در بهارستان هم به آن اشاره کرده بودند. آنها هم در کودکی قربانی تجاوز شده و سکوت در برابر آن و عدم حمایت خانواده باعث شده بود به قاتلانی سریالی تبدیل شوند؛ قاتلانی که نقطه مشترک آنها تجاوز به کودکان بود. این موضوع زنگ هشدار را در رابطه با توجه به قربانیان تجاوز بهصدا درآورده و کارشناسان معتقدند عدم حمایت و درمان روحی و روانی قربانیان تجاوز در کودکی میتواند آنها را به متجاوزانی در آینده تبدیل کند.
دکترعلی نجفیتوانا (حقوقدان و جرمشناس) تجاوز به عنف را محصول یک اختلال شخصیتی و ناشی از دوران کودکی و نوجوانی مرتکب برشمرد و مشکلات اقتصادی، فرهنگی، روحی و روانی را از جمله مهمترین عوامل آن عنوان کرد.
وی ادامه داد: در مورد بسیاری از افراد که اقدام به تعرضات جنسی کردهاند_ چه به جنس مخالف و چه جنس موافق_ میتوانیم بعد از آسیبشناسی، اطلاعاتی جمعآوری کنیم که دقیقا مؤید ریشههایی است که ذکر شد. نمونه بارز آن مجرمانی مانند بیجه، خفاش شب و افراد دیگری هستند که در دوران کودکی موردتعرض قرارگرفته بودند.البته در میان تعرضکنندگان، گاهی افرادی پیدا میشوند که بهدلیل خشونتورزی نسبت به آنها از سوی والدین بهویژه مادر یا نامادری، کینه زنان را بهدل گرفته و سعی میکنند با تعرض و تجاوز به زنان این کینه را که در ضمیر ناخودآگاهشان بهصورت یک اهریمن پنهان وجود دارد متجلی کرده و سپس با کشتن زنان، عطش پنهانی خود را اطفا و ارضا کنند.
بررسی پرونده تعرضهای سریالی نشان میدهد تعرضات جنسی توسط افرادی انجام میشود که از لحاظ شخصیتی و روانی متعادل نیستند یا خود قربانی خشونت جنسی در دوران کودکی بوده یا مورد ضرب و شتم پدر و مادر قرار گرفتهاند و از جنس مخالف کینه بهدل دارند یا بهدلیل آموزههای اعتقادی و باورهایی که بهصورت غلط به آنها منتقل شده، با دید اینکه جامعه را از این مفاسد پاک کنند دست به ارتکاب چنین جرائمی میزنند. برای برخورد با این دسته مجرمان، فقط مجازات کافی نیست و در کنار آن باید سراغ اقدامات پیشگیرانه رفت و از تکرار آنها جلوگیری کرد. یکی از مهمترین اقدامات پیشگیرانه، شناسایی قربانیان تعرض و حمایت خانوادگی و روانی از آنهاست. با این اقدامات دیگر شاهد تکرار این چرخه نخواهیم بود که قربانیان دیروز، متجاوزان امروز شوند.
هر هفته یک کودک قربانی میشد
منصور و مرتضی 29دیماه و 5بهمنماه سال1392 دو کودک به نامهای امیرعلی و امیرمهدی را در شهر بهارستان ربودند و مورد آزار و اذیت قرار دادند. رسیدگی به این پرونده همزمان با ناپدید شدن پسربچهای به نام امیرمهدی در دستور کار پلیس قرار گرفت. این در حالی بود که چندی پیش مفقود شدن کودکی دیگر به نام امیرعلی به پلیس گزارش شد. پس از چند روز جسد امیرمهدی کشف شد و با توجه به حساسیت موضوع، بلافاصله تیم ویژهای برای شناسایی متهم یا متهمان پرونده تشکیل شد. در ادامه نام دو نفر به نامهای مرتضی و منصور که دارای سوابق متعددی از جمله آزار و اذیت جنسی بودند مورد توجه پلیس قرار گرفت. این افراد در سطح شهرستانهای رباطکریم و بهارستان اقدام به اعمال مجرمانه میکردند. تلاش برای یافتن کودک دوم ادامه داشت تا اینکه براساس گزارشهای محلی عنوان شد از یکی از محلات بهارستان بوی تعفن به مشام میرسد. سرانجام جسد متلاشیشده کودک دوم زیر پل ریل راهآهن کشف شد. دو مرد تبهکار در بازجوییها به قتل اعتراف کردند و مدعی شدند قربانیان را با انگیزه آزار و اذیت ربوده و به قتل رساندهاند. آنها با هم قرار گذاشته بودند هفتهای یک کودک را به قتل برسانند. یکی از متهمان در دفاعیاتش گفت: وقتی کودک بودم صاحبکارم به من تعرض کرد. موضوع را به پدرم گفتم اما او گفت صاحبکارت است. شکایت نمیخواهد! او میترسید اگر شکایت کنیم بیکار شوم. همین عقده دوران کودکی او باعث شد در جوانی به مردی متجاوز تبدیل شود که اگر دستگیر نمیشد، با همدستش جنایتهای بیشتری را رقم میزدند.
مخوفترین متجاوز سریالی ایران
21 سال پیش در اول مهرماه سال83 جوانی به نام محمد بیجه به جرم قتل بیش از 20کودک و 3بزرگسال و تجاوز جنسی به آنها دستگیر شد. او کارگر کورهپزخانهای در پاکدشت بود که در روز عاشورای سال81 اولین قربانیاش را که پسری 9ساله بود، پس از تجاوز به قتل رساند. ماجرای بیجه که جنایاتش از اواخر سال81 آغاز شده بود با دستگیری او خاتمه یافت و سرانجام در دادگاه کیفری شعبه 74 باصدور حکم اعدام،پرونده جنجالیاش برای همیشه بسته شد.او در یک خانواده پرجمعیت در خراسان رضوی متولد شد و با 6خواهر و 6برادر ناتنی زندگی میکرد. وقتی چهارسالش بود، مادرش به علت سرطان فوت کرد. پدرش کارگر کورهپزخانهها بود. او بهکرات در اعترافاتش از پدری بداخلاق و مستبد صحبت میکرد که او را از دوران کودکی بهشدت کتک میزد. او در اعترافاتش گفته بود: یکبار پدرم پاهایم را با زنجیر بست و با چوب آنقدر کتکم زد تا از هوش رفتم. بار دیگر کممانده بود با میلهای که در دست داشت مرا به قتل برساند. از همان کودکی دلم میخواست بمیرم؛ تا حدی که بعد از یکی از دعواهای سخت با پدرم، با آجر محکم به سرش کوبیدم تا بمیرد اما موفق نشدم. بیجه از ضریب هوشی بسیار بالایی برخوردار بود اما در11سالگی به ناچار و تحت فشارهای پدرش درس و مدرسه را رها کرد. او تعریف میکرد بهدلیل نداشتن پول، تکههای روزنامه باطله را از زبالهها جمع میکرد و درفرصت مناسب میخواند و از همین طریق با دنیای خارج ازدنیایی که در آن زندگی میکرد آشنا شد.وقتی به منطقه خاتونآباد تهران آمد، از سوی یکی از آشنایان چندین بار مورد تجاوز قرار گرفت. او در اینباره میگفت: آن شخص در کودکی به من تجاوز کرد و کتک سختی هم به من زد. همان موقع آنقدر از خودم بدم آمد که آرزو کردم ایکاش مرا میکشت. در آن سالها یکبار به فکر خودکشی افتادم. این خاطره تأثیر خیلی بدی در روحیهام گذاشت.بعد ازاین ماجرا بیجه یکبارهم از سوی مرد رهگذری مورد تجاوز قرار گرفت و همین عقدهها و شکست عشقی باعث شد، در جوانی به مخوفترین متجاوز سریالی تبدیل شود.
مجید غمخوار - تپش