printlogo


264 سارق و مالخر در طرح پلیس تهران دستگیر شدند
دزدانی با انگیزه‌های عجیب اما واقعی
فرمانده انتظامی تهران بزرگ از دستگیری ۲۶۴ سارق و مالخر در پایتخت خبر داد.به گزارش «جام‌جم»، سردار عباسعلی محمدیان در طرح دستگیری سارقان و مالخران گفت:«یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های مردم، دستگیری سارقان ومالخران است. ما به مردم اطمینان می‌دهیم این اقدام ۲۴ساعته در حال انجام است و در این‌باره هیچ توقفی در کار وجود ندارد».

وی افزود: «در طرح امروز ۲۶۴ سارق در قالب ۵۶ باند طی ۴۸ ساعت گذشته دستگیر شدند و آنچه فرمانده انتظامی کشور به مردم قول دادند که سال سخت و سنگینی برای سارقان خواهد بود اتفاق افتاد». 

افعی سارقان در دام پلیس
خودش این لقب را انتخاب کرده. بعد از تماشای سریال «افعی تهران» تصمیم گرفت «افعی سارقان» شود. برای همین این لقب راروی خودش گذاشت.اومادرزادی کرولال است.بااین حال می‌تواند بازبان اشاره صحبت کند.البته مترجم دارد. همدستش مترجم اوست. سارق حرفه‌ای که به‌خاطر دست‌فرمان عجیبش درموتورسواری وارد دنیای خلافکاران شد، به خبرنگار ما می‌گوید: «نمی‌خواستم دزد شوم ولی چندوقت پیش وقتی دو موتورسوار به من و دوستم حمله کردند و گوشی‌هایمان را دزدیدند، تصمیم گرفتیم سارق شویم. دوستم گفت تو که دست‌فرمانت خوب است، بیا دزدی کنیم! همین شد که تصمیم به سرقت‌ گرفتیم. البته چون موتورسواری من خوب است، هرگز تصور نمی‌کردم دستگیر شویم. همدستم همیشه به من می‌گوید برو مسابقات استعدادیابی شرکت کن ولی چون نمی‌توانم صحبت کنم، برای همین خجالت می‌کشم در چنین جاهایی شرکت کنم». 

درددل‌های فرزاد بدشانس!
به خودش می‌گوید بدشانس! چون به‌قول خودش دست به طلا بزند، تبدیل به ذغال می‌شود. قهرمان کشتی بود که با دوستان ناباب گشت و برای همین وارد دنیای خلافکاران شد. اوایل دوستان سارقش را همراهی می‌کرد ولی بعدها آنقدر حرفه‌ای شد که تصمیم گرفت، سارق تک‌رو خانه‌ها باشد. یک‌بار که توانست به گنج برسد، خیلی زود دستگیر شد. برای همین لقب «فرزاد بدشانس» را به خودش می‌دهد و می‌گوید: «من قهرمان کشتی بودم. برای خودم کسی بودم اما با دوستان ناباب گشتم. اوایل با آنها مواد کشیدم. بعد که فهمیدم سارق هستند، آنها را در سرقت‌ها همراهی می‌کردم. وقتی حرفه‌ای شدم، باند تشکیل دادیم. کم‌کم من شدم نفر اصلی. خودم از بالکن خانه‌ها به داخل می‌رفتم و با کلی زحمت، طلا و اموال قیمتی را سرقت می‌کردم ولی بعد که دیدم تمام اموال به‌صورت مساوی بین اعضای گروه تقسیم می‌شود، تصمیم گرفتم تنهایی سرقت کنم. چون بار اصلی دزدی‌ها روی دوش من بود و بقیه خیلی راحت سهم‌شان را برمی‌داشتند. این شد که تبدیل به سارق تک‌رو خانه‌ها شدم». او درباره بدشانسی‌هایش می‌گوید: «دست به طلا بزنم تبدیل به ذغال می‌شود! همیشه شاهد بدشانسی‌هایم بودم. تا این‌که تصمیم گرفتم تنهایی سرقت کنم. از وقتی تنها شدم، هربار که برای دزدی به خانه‌ای می‌رفتم چیزی گیرم نمی‌آمد. نه پولی نه طلایی. تا این‌که در آخرین سرقت دیدم صاحبخانه هفت هشت میلیارد طلا و سکه را داخل گلدان و لیف حمام پنهان کرده. باورم نمی‌شد که به گنج رسیده باشم. با خوشحالی آنها را برداشتم ولی چه گنجی! 24ساعت بیشتر نتوانستم از این دزدی لذت ببرم. فردای سرقت دستگیر شدم و دیگر نتوانستم از پول‌ها استفاده کنم». 

ماجرای دزدی‌های مجید اژدها

مجید اژدها برای بیستمین بار است که دستگیر می‌شود و کلکسیونی از سرقت‌های مختلف را در پرونده خود ثبت کرده. از 25سالگی شروع کرده و حالا که 70ساله است باز هم دست از کارهایش برنداشته. او نیز به خبرنگار ما می‌گوید: «اولین بار 25سالم بود که دزدی کردم. آن زمان در کار سرقت موتورسیکلت بودم. حالا تبدیل شده‌ام به سارق منزل. با شگرد توپی‌زنی وارد خانه‌های مردم می‌شدم و دست به سرقت می‌زدم. البته من کلکسیونی از انواع جرائم را در پرونده‌ام دارم؛ از دزدی خودرو گرفته تا خانه و دوچرخه و موتورسیکلت. خلافی نیست که نکرده باشم. همیشه هم تنهایی کار کرده‌ام. حوصله کسی را ندارم. وقتی که شیشه می‌کشم تبدیل می‌شوم به یک اژدها. به‌راحتی حتی با این سن و سال سرقت‌هایم را انجام می‌دهم. برای همین دور و بری‌هایم لقب «مجید اژدها» را به من داده‌اند».