printlogo


به عصر پسانئولیبرالیسم خوش آمدید!
با اشاعه رکود ــ تورمی در دهه 1970 پارادایم اقتصادی دولت‎محور «کینزی» که از پایان جنگ جهانی دوم دال مرکزی نظام بین‎الملل غربی بود، به چالش کشیده شد.

در تلاش برای برون‎رفت از بحران اقتصادی تحت رهبری دولت رونالد ریگان (1988 ــ 1981) کاهش هزینه‎های عمومی (به‌ویژه خدمات اجتماعی)، افزایش تجارت به‌واسطه شرکت‎های چندملیتی و حذف موانع تجارت آزاد در دستورکار قرار گرفت. رویکرد «نئولیبرالی» ایالات‎‌متحده در چهار دهه گذشته به بنیان واساس مراودات تجاری وپولی بین‎المللی تبدیل شد.نظریه‎پردازان نئولیبرالیسم، کوچک‎سازی دولت بعلاوه واگذاری اقتصاد به نیروهای بازار (مخصوصا در صنایع تولیدی) را نه‌تنها کارآمد، بلکه منصفانه و هوشمندانه تلقی می‎کردند. با وجود این، معایب نئولیبرالیسم از دهه 1990 مقدمه نارضایتی برخی اقشار اجتماعی کشورهای توسعه‎یافته از کارکرد اقتصاد جهانی آغاز شد. انتقال کارخانه‎‌ها به جنوب‌شرق آسیا مبتنی بر مزیت نسبی (عدم آموزش کارگران متناسب با نیاز اقتصادهای توسعه‌‎یافته)، افزایش شدید نابرابری اقتصادی(ازدهه1980 تا اوایل دهه 2020 سهم یک‌درصد بالای جامعه دوبرابر شد و30درصد ثروت کشور را تحت انقیاد خود درآوردند) و بن‎بست اخلاقی در جامعه (بازار به هدف زندگی مردم تبدیل شد) نمونه‎هایی ازکج‎کارکردی پارادیم اقتصادی نئولیبرالی محسوب می‎شود. با توجه به افزایش مخالفت‌ها با انگاره‌های نئولیبرالی، کارشناسان وسیاستمداران آمریکایی به سمت پارادایم جدیدی حرکت‌کردندکه پاسخی به خواسته‌های جامعه‌کشورهای‌توسعه‌یافته‌ودرحال‌توسعه‌باشد.این‌رویکرد،تحت‌عنوان«پسانئولیبرالی»،برمحور رفع نابرابری‌ها شکل‌گرفت. 
​​​​​​​(متن کامل را در «جام‌جم‌آنلاین» بخوانید)

سیدرضا حسینی | گروه بین‌‎الملل