printlogo


معلمی که اجراهای متفاوت داشت
حامد مهربانی (مجری) سال‌هاست همزمان با فعالیت‌های هنری و رسانه‌ای، تجربه معلمی و تدریس در دانشگاه و چند مدرسه در تهران را نیز داراست. وی را با برنامه‌های«در انتهای الوند» و «مجله هنری بوم» به یاد می‌آوریم. مهربانی، معلمی را لذت‌بخش‌ترین و جذاب‌ترین کاری می‌داند که به آن مشغول است. به انگیزه هفته معلم با او به گفت‌وگو نشستیم که در ادامه می‌خوانید.

وی درخصوص پیوستن به برنامه «همشاگردی سلام» گفت: وقتی پیشنهاد این برنامه مطرح شد، خوشحال بودم که این فرصت فراهم شده تا دغدغه‌ قدیمی را در قالب برنامه‌ای جدی، زنده و تأثیرگذار دنبال کنم. البته من سال‌هاست که معلمم، بنابراین این برنامه برایم بازگشت به مدرسه نبود‌؛ بلکه ادامه‌ مسیر معلمی‌ در بستری تازه و متفاوت بود. شکل برنامه برایم در نوع خودش منحصر به‌فرد است. حضور زنده و فعال دانش‌آموزان در استودیو، تمرین پرسشگری، گفت‌وگو و شنیدن دیدگاه‌های متنوع، همه باعث شده آموزش در این برنامه صرفا انتقال محتوا نباشد، بلکه تجربه‌ای زنده و انسانی شکل بگیرد. 
مهربانی عنوان کرد: مخاطب اصلی همشاگردی سلام خانواده است‌ اما نه صرفا در معنای پدر و مادر، بلکه به‌عنوان یک شبکه گسترده‌ شامل دانش‌آموز، والدین، معلمان، مربیان و حتی مدیران مدارس. ما از دریچه‌ گفت‌وگو با نوجوان‌ها وارد می‌شویم اما درواقع با خانواده آموزش حرف می‌زنیم. اخیرا یکی از نظرسنجی‌های برنامه را دیدم که می‌گفت فقط حدود ۳۲درصد از بیننده‌های ما دانش‌آموزند‌؛ یعنی اکثر مخاطب ما بزرگسال‌هایی هستند که به‌نوعی با آموزش در ارتباطند. سعی کردیم در برنامه فضایی بسازیم که هم معلم را ببیند، هم دغدغه والدین را درک کند و هم به صدای بچه‌ها گوش بدهد. گاهی میزبان معلمان خلاق بودیم، گاهی مادران معلم و فرزندان‌شان را به گفت‌وگو نشاندیم و همیشه تلاش کردیم تجربه زیسته این سه ضلع را به هم نزدیک کنیم. چون آموزش واقعی زمانی اتفاق می‌افتد که این شبکه به‌جای تقابل، وارد گفت‌وگو بشود. 
این مجری در گفت‌وگویی که با پایگاه اطلاع‌رسانی رسانه‌ملی داشت، گفت: برای من، حال خوب از واقعی بودن می‌آید. از مواجهه‌های بی‌واسطه، از گفت‌وگوهایی که قرار نیست لزوما پاسخ مشخصی داشته باشد، ولی مسیرفکر کردن را باز می‌کنند. همشاگردی سلام سرشار از این لحظه‌هاست. جایی که یک نوجوان بی‌پرده دغدغه‌ا‌ش را می‌گوید، معلم بدون تعارف از تجربه شکست یا موفقیتش حرف می‌زند، یا جایی که در سکوت بین دو جمله، چیز تازه‌ای یاد می‌گیری. من سال‌هاست معلمم، ولی هیچ‌وقت به فضای رسمی و خشک عادت نکردم. همان‌طور که گفتم این برنامه برای من امتداد همان معلمی‌  ولی در فضایی زنده‌تر با مخاطبی گسترده‌تر و گفت‌وگویی بی‌واسطه‌تر است. درنهایت، حال خوب این برنامه برای من از همانجایی می‌آید که حس می‌کنی یک اتفاق واقعی و نه یک اجرای از پیش‌تعیین‌شده در حال رخ دادن است. این چیزی‌که من می‌بینم، نسل امروز خیلی اهل تعارف نیست. باهوش، تیزبین و دقیقا می‌‌داند که طرف حسابش کیست. با نوجوان امروز اگر بخواهی «نقش» بازی کنی، خیلی زود لو می‌روی. ولی اگر واقعی باشی، با تمام وجود گوش می‌دهد. در این برنامه ما با همین رویکرد جلو رفتیم؛ سعی نکردیم چیزی را پنهان یا مخاطب را مدیریت کنیم‌؛ سعی‌مان بیشتر ایجاد فضایی امن برای گفت‌وگوست.