printlogo


اسرار مرگ رایش
کشور آرژانتین، به دستور رئیس‌جمهور خود یعنی خاویر میلی، اسناد محرمانه‌ای را که پیش‌تر تنها در آرشیو ملی آرژانتین در بوئنوس آیرس قابل دسترسی بود، به‌صورت آنلاین منتشر کرد. این اسناد با هدف شفافیت تاریخی و افشای شبکه‌های فرار نازی‌ها (معروف به «رات‌لاین» یا مسیرهای فرار) منتشر شده‌اند که به نازی‌ها امکان فرار از اروپا و پناهندگی در آرژانتین را پس از جنگ جهانی دوم دادند.

آرژانتین پس از جنگ جهانی دوم به مقصدی امن برای حدود 5000 نازی، از جمله چهره‌های برجسته‌ای مانند آدولف آیشمن و یوزف منگله (پزشک بدنام ملقب به «فرشته مرگ») تبدیل شد. بسیاری از این افراد در دوره اول دولت خوآن دومینگو پرون وارد آرژانتین شدند و از حمایت‌های محلی برخوردار بودند. 
   
یک اثر انگشت جنجالی
مجموعه اسناد شامل بیش از ۱۸۵۰ فایل و حدود 1300 فرمان محرمانه است که بین دهه‌های ۱۹۵۰ تا ۱۹۸۰ توسط مقامات فدرال و سرویس اطلاعاتی ارشد آرژانتین گردآوری شده‌اند. این اسناد شامل گزارش‌های اطلاعاتی، بولتن‌های خبری، سوابق بانکی، تلگرام‌ها و پرونده‌های شخصی نازی‌های فراری است. یکی از اسناد کلیدی، اثر انگشت مارتین بورمان، یکی از نزدیک‌ترین دستیاران هیتلر، از تاریخ ۲۲ نوامبر ۱۹۶۰ را نشان می‌دهد. اگرچه بعدها تأیید شد که بورمان در سال ۱۹۴۵ در برلین کشته شده بود، این سند نشان‌دهنده شایعات گسترده درباره فرار او به آمریکای جنوبی است. 
   
فرار از زیر دریا
اسناد اطلاعاتی درباره رات‌لاین‌ها (مسیرهای فرار) ارائه می‌دهند، مسیرهای لجستیکی و مالی که نازی‌ها با همکاری اعضای کلیسای کاتولیک، دولت‌های خارجی و شبکه‌های بانکی (مانند کردیت سوئیس) برای فرار از اروپا استفاده کردند. این مسیرها شامل سفر از آلمان به سوئیس، اسپانیا، جزایر قناری و سپس آرژانتین با استفاده از زیردریایی‌های نازی بود. برخی اسناد به حمایت‌های محلی در آرژانتین اشاره دارند، ازجمله نقش مقامات دولتی و شبکه‌های اجتماعی آلمانی‌تبار در پنهان‌کردن نازی‌ها. 
   
هیتلر زنده ماند؟ 
انتشار این اسناد بار دیگر شایعات درباره فرارآدولف هیتلر به آرژانتین را احیا کرده است.اسناد سیا که در سال ۲۰۱۷ منتشر شدند، ادعاهایی از یک سرباز سابق اس‌اس را نشان می‌دهند که مدعی دیدار با هیتلر درکلمبیا در سال ۱۹۵۵ بود.با این حال، این ادعاها توسط بسیاری تأیید نشدند ومورخان و شواهد پزشکی قانونی(ازجمله گزارش کالبدشکافی وکتاب «آخرین روزهای هیتلر» در سال ۱۹۴۷) خودکشی هیتلر در برلین را تأیید می‌کنند. 
   
آخرین ساعت‌های هیتلر 
اطلاعات عمدتا از شهادت‌های هاینتس لینگه، پیشکار هیتلر و اتو گونشه، دستیار شخصی او، استخراج شده است.براساس شهادت لینگه، هیتلر در ۳۰ آوریل ۱۹۴۵، در حالی که ارتش سرخ به برلین نزدیک می‌شد، تصمیم به خودکشی گرفت تا از اسارت توسط نیروهای شوروی جلوگیری کند. او معتقد بود که اسارت به معنای تحقیر و نمایش او به‌عنوان یک «غنیمت جنگی» خواهد بود! هیتلر به همراه اوا براون، معشوقه و همسر تازه‌اش، در اتاق خصوصی خود در پناهگاه اقدام به خودکشی کرد. اسناد تأیید می‌کنند که هیتلر ابتدا کپسول سیانور جوید و سپس با تپانچه به شقیقه راست خود شلیک کرد.این موضوع با شهادت گونشه و لینگه که در نزدیکی اتاق بودند، تأیید شده است. اوا براون نیز با مصرف سیانور خودکشی کرد.لینگه گزارش داد که پس ازشنیدن صدای شلیک، او و گونشه وارد اتاق شدند و اجساد هیتلر و براون را روی مبل یافتند، در حالی که بوی سیانور در اتاق قابل تشخیص بود. 
 
پس از مردن بسوزان 
پس از خودکشی، گونشه و لینگه اجساد هیتلر و براون را به باغ صدارت رایش منتقل کردند. به دستور هیتلر، اجساد با بنزین سوزانده شدند تا از شناسایی یا استفاده تبلیغاتی توسط نیروهای شوروی جلوگیری شود. لینگه گزارش داد که به‌دلیل کمبود بنزین و بمباران مداوم، فرآیند سوزاندن کامل شکل نگرفت! بقایای سوخته اجساد توسط نیروهای شوروی کشف شد. آزمایش‌های بعدی روی بقایا، ازجمله جمجمه‌ای با سوراخ گلوله، خودکشی هیتلر را تأیید کرد. 
   
وحشت یک ‌فرد متوهم 
لینگه در این اسناد هیتلر را در روزهای آخر «فردی متوهم» توصیف کرده که از واقعیت شکست آلمان فاصله گرفته بود. او به اطرافیانش دستور داده بود که تسلیم نشوند اما خودش حاضر به ادامه مبارزه نبود. اسناد به‌طور قاطع شایعات فرار هیتلر به آمریکای جنوبی یا سایر نقاط را رد می‌کنند. این شایعات که توسط استالین نیز برای اهداف سیاسی دامن زده شده بود، با شواهد فیزیکی (بقایای اجساد) و شهادت‌های متعدد نقض می‌شوند. اسناد همچنین اطلاعاتی درباره فضای پناهگاه ارائه می‌دهند، ازجمله تخریب اسناد شخصی هیتلر توسط محافظان اس‌اس در ۲۹ آوریل و آماده‌سازی برای خودکشی. 

ابهامات یک سند
این اسناد با گزارش‌های پیشین، مانند تحقیقات هیوروپر، مورخ بریتانیایی که درسال ۱۹۴۵مرگ هیتلر راتأیید کرد، همخوانی دارد. با این حال، لینگه و گونشه در آن زمان توسط روپر بازجویی نشدند و شهادت‌های آنها اطلاعات جدیدی به تاریخ‌نگاری اضافه می‌کند. هر چند تفاوت‌های جزئی در روایت‌های لینگه و گونشه، مانند محل دقیق شلیک یا تعداد تپانچه‌ها، ممکن است به سردرگمی منجر شود. با این حال، این تفاوت‌ها به دلیل استرس و شرایط آشوبناک آن زمان قابل درک است.