گفتوگو با نویسنده کتاب «ایران نرسیده به امارات»
هر گوشه از این خاک تاریخ دارد
«ایران نرسیده به امارات»؛ عنوان کتابی است که در آن به خلیجفارس وجزایر سهگانهاش میپردازد. با شنیدن نام خلیجفارس ناخودآگاه عرق ملیمان تحریک میشود و رگ گردنمان بیرون میزند. برای حفظ وجب به وجب این سرزمین و این آبهای نیلگون از گزند اشغالگران و بدخواهان سالهای سال مبارزه شده و خونهای پاک هزاران تن از جوانان و مردان و زنان این سرزمین بر زمین ریخته شده است.
این کتاب روایتی از سفر به بوموسی است. روایتی که یک سفرنامه صرف نیست و با سفری در دل تاریخ و استناد به اسناد و روایات مستند میکوشد تا مخاطبش را با بخشی از تاریخ این سرزمین آشنا کند. ایران نرسیده به امارات در184صفحه از سوی انتشارات جامجم روانه بازار نشر شده است. سراغ علیرضا رافتی،نویسنده کتاب رفتیم وبااودرباره بوموسی، خلیجفارس و عرق ملیمان به این خطه جنوبی کشور به گفتوگو نشستیم.
طی سالهای اخیرحساسیت روی مسأله خلیجفارس بیشتر وجدیترشده وحالا کمترفرد ایرانی است که روی این ماجرا احساس عرق ملی نداشته باشد. چه شد که این کتاب را نوشتید؟
بحث داغشدن مسأله جزیرههای سهگانه دلایل سیاسی دارد اما مسأله نوشتن یک کتاب درباره بوموسی و جزایر سهگانه صرفا پرداختن به یک گوشه از خاک ایران بود. هدف ما این نبود که اثبات کنیم این جزایر ایرانی هستند بلکه میخواستیم مردم بیشتر با این مناطق آشنا شوند و آن را بهعنوان یک مقصد گردشگری انتخاب کنند. چون مسئولان هم به این نتیجه رسیدند که باید این رویکرد باشد و این جزیره هر چقدر بیشتر مسکونی و گردشگری شود به امنیت جزیره و تمامیت ارضی آن کمک میکند. هدف ما این بود که بوموسی را بهعنوان یکی از جزایر خلیجفارس معرفی کنیم که حالا یک تاریخ پرفراز و نشیبی هم دارد. ما به خرمشهر بهعنوان جایی که اشغال و برایش خون ریخته شده، میپردازیم اما هیچگاه به جزیره بوموسی نمیپردازیم. در حالی که جزیرهای است که نزدیک به صد سال در اشغال بوده و برایش تلاشهای دیپلماتیک و نظامی شده است. بنابراین بیشتر میخواستیم از این منظر به جزایر بپردازیم.
کتاب شما سفرنامه صرف نیست و روایتهای تاریخی را هم چاشنی آن کردهاید و با خواندن کتاب اطلاعات تاریخی خوبی به خواننده میدهید. چقدر ذکر این روایتهای تاریخی را درکتاب ضروری میدانید واگر نبود آیایک سفرنامه صرف میتوانست اثرگذاری مدنظر را داشته باشد؟
از نگاه من سفرنامهنویسی به شکل سابق دیگر کارکردی ندارد. بهخصوص با وجود سوشالمدیا و گستردگی شبکههای اجتماعی و اینترنت دیگر سفرنامه صرف به این معنی که نویسنده بخواهد سفرش راروایت کند، دیگر جایی ندارد. الان اگر قرار است نویسندهای ازیک موقعیت جغرافیایی مستندنگاری داشته باشد باید سوژهای فراترازخودسفر پیداکندچراکه سفر دیگر خودش سوژه نیست. اگر بنا باشد من سفرنامه بوموسی بنویسم مطمئنم باجستوجویی ساده در اینترنت میشود به یک سفرنامه تصویری از بوموسی رسید و اگر هم الان این امکان نباشد در سالهای آینده هزاران سفرنامه تصویری از بوموسی داریم که کاربران شبکههای اجتماعی آنها را تهیه کردهاند و مخاطب هم میتواند به جای خواندن کتاب آنها را ببیند.درآینده هم اگر بخواهم کار مستندنگاری بر مبنای موقعیت جغرافیایی انجام دهم، حتما سفرنامه نخواهد بودوحتما سوژهای خواهد داشت که در حاشیه آن سوژه به سفرنامه و موقعیت جغرافیایی هم بپردازیم اما سوژه چیزدیگری خواهدبود. درباره این کتاب هم همینطور تصمیم گرفتم که در بستر سفرنامه به تاریخ اجتماعی این جزایر بیشتر بپردازیم. بنابراین شاید۲۰ تا ۳۰درصد کتاب را سفرنامه تشکیل بدهد.
شما در کتابتان روی واژه «بوموسی» تاکید دارید. دلیل این تاکید چیست و بوموسی با ابوموسی چه فرقی میکند؟
واژه بوموسی واژهای است که مردم این جزیره میگویند و در واقع اسم این جزیره است. این واژه در واقع یا بوم سبز یا بوموسی بوده است. بوم سبز در گویش جنوبی «بوم سو» تلفظ میشود و احتمالا بوموسی هم از این «بوم سو» آمده است. حالا هم اگر پوشش گیاهی این جزیره را با قشم و کیش مقایسه کنیم، میبینیم پوشش متراکمتر و سبزتری دارد. در قدیم هم از دور در دریا یک تپه سبز دیده میشده و یک بوم سبز بوده و به همین دلیل است که ساکنان سواحل جنوبی خلیجفارس در بازههایی از سال دامهایشان را برای چرا به این جزیره میآوردند. احتمال ضعیفتری هم وجود دارد که بوم در گویش محلی به معنی لنج است. لنج موسی فارسی است. جالب است بدانید گویش بندری هم یکی از اصیلترین گویشهای زبان فارسی است که میشود گفت کمتر واژه دخیل از سایر زبانها دارد. در حالی که اینجا گذرگاه بوده و از آفریقا و کشورهای دیگری به آن رفتوآمد داشتند اما این گویش خیلی اصالت دارد. بوموسی فارسی است و اگر شما نگاهی به اسمهای جزایر خلیجفارس بیندازید، میبینید جزایر نزدیک این جزیره هم اسمهایشان فارسی است. همانگونه که «تنب» در گویش جنوبی به معنی تپه است. حتی در نقاط جنوبیتر نزدیک ساحل امارات ما جزایر اماراتی را داریم که اسمش زرکوه یا آریاناست. یعنی اسم جزایر خلیجفارس هم فارسی است. بوموسی در زبان مردم عرب آن منطقه چون شبیه بوموسی بوده معمول است. در لهجه خلیجی و عراقی فرقی بین «ابو» و«بو» نیست و آنها این «بو» را به معنی پدر گرفتند و شده است بوموسی. نکته دیگری که وجود دارد این است که بوموسی اسمی است که در نقشههای بینالمللی ثبت شده و ما قصد نداریم در نقشههای بینالمللی دست ببریم و اگر بخواهیم در نقشههای بینالمللی دست ببریم و بگوییم به جای بوموسی بگویید ابوموسی این یک باب میشود و آنها هم میخواهند بگویند به جایPersian Gulf بگویید Arabian Gulf! باب تغییر اسم در نقشههای بینالمللی نباید جا بیفتد در نقشههای بینالمللی نام این جزیره بوموسی است و در گویش بومی بوموسی و هر دو درست است. اگر ما در محاوره بوموسی بگوییم به زبان مردم محلی نزدیکتر است.
با توجه به تسلط شما به زبان عربی آیا از ظرفیت این توانایی برای مطرحکردن کتابتان به زبان عربی در فضای مجازی یا فضاهای رسانهای بهره گرفتید؟
این کتاب برای مخاطب فارسی و ایرانی نوشته شده است.هدف ما ازاین کتاب دعوا نبوده؛ در همان ابتداهم گفتیم که ما و برادران عربمان در شبهجنوبی خلیجفارس داشتیم زندگی میکردیم تا یک غریبهای آمده در این منطقه وهمه چیز رابرهم زده و یک استخوان لای زخم گذاشته و رفته است! هدف از این کتاب این نیست که یک روزی ترجمه شود و به جنگ جوامع روشنفکری عرب برود، به نظرم اگر یک کتابی بیاید و ماجرا را از سمت امارات ببیند وتاریخش را از سمت امارات بررسی کند، میتواند جالب باشد. اسنادش هم موجود است. اگر قرار باشد یک روزی این کتاب به زبانهای دیگر ترجمه شود باز هدفش گردشگری است. اینکه بخواهیم به کشورهای دیگر بگوییم میتوانید بیایید و این جزیره را ببینید.
از نگاه خود شما بهعنوان نویسنده، خواندن این کتاب چقدر میتواند عرق ملی را در مخاطب شما تقویت کند؟
سعیام این بوده که چنین اتفاقی بیفتد؛ چون فکر میکنم تقویت عرق ملی باعث بسیاری نتایج مثبت در حوزههای مختلف میشود. حتی نه به طور مستقیم عرق ملی را تقویت کنیم، همین که بگوییم این کشوری که شما در آن زندگی میکنید و گاهی حتی یک وقتهایی به مهاجرت فکر میکنید یا غر میزنید، کشوری است که هرگوشه از خاک آن تاریخ داشته است. اگر در ساحل کیش آفتاب میگیریم، چند کیلومتر آن طرفتر۲۰۰سال درگیری داشتیم و بسیاری ازمردم ما دردورانهای مختلف زحمت کشیدند تا یک وجب از این خاک را از دست ندهیم.همین که مردم رابا این مسائل آشنا کنیم، میتواند کمککننده باشد.
دفاع از تمامیت ارضی و مالکیت جزایر سهگانه خلیجفارس در نگاه اول موضوعی دیپلماتیک به نظر میرسد. از نگاه شما کار فرهنگی و کتاب و فضاهای اینچنینی چقدر میتواند در این حوزه تأثیرگذار باشد؟
ما قرار نیست در عرصه فرهنگی کاری کنیم و وزارت خارجه و دستگاه دیپلماسی ما هم در زمینه فرهنگی کاری نکردند. درباره خلیجفارس جزایر تنب و بوموسی به زبان انگلیسی کارهای زیادی کردهاند اما به زبان فارسی کار نشده است. رویکرد دستگاه دیپلماسی ایران هم این است که چرا باید کار فرهنگی کنیم و بگوییم که جزایر سهگانه مال ماست. ما بر سر چیزی که متعلق به خودمان است مناقشهای نخواهیم داشت. این در دیپلماسی رویکرد درستی است.همانطور که کتاب نمینویسیم بگوییم اصفهان مال ماست. درباره جزایر سهگانه هم همین است. خوب است من یادی کنم از دکتر مجید تفرشی که عمرشان را پای خلیجفارس و جزایر گذاشتند. ایشان سندپژوه هستند و نزدیک به ۶۰۰۰ سند از جزایر سهگانه را از کتابخانه وزارت خارجه بریتانیا آزاد کردند. چون یک قانونی وجود دارد که اسناد نامهنگاریها و اسناد دیپلماسی بعد ازیک دوره زمانی باید آزاد شود و در اختیار عموم قرار بگیرد. اسناد انگلیسی مرتبط با خلیجفارس و جزایر سهگانه با اینکه دورهاش گذشته بود اما دولت بریتانیا آن را آزاد نمیکرد؛ چون آزاد کردن آن حتما دردسرهایی برایش داشت و یکسری پروندههایی را رو میکرد. دکتر مجید تفرشی با هزینه و صرف زمان شخصیشان سالها تلاش کرد و با دعوای حقوقی توانست نزدیک به ۲۰۰ هزار سند درباره خلیجفارس را آزاد کند که حدود 6000 سند مربوط به جزایر سهگانه میشد. تکیه و استناد ما بر اسنادی است که نشان میدهد این جزایر ایرانی هستند و براساس گفتهها و اسناد آزاد شده از سوی دکتر تفرشی این موضوع تأیید شده است. ایشان میگفتند مسأله ما بر سر جزایر، مسأله ما و امارات نیست بلکه یک جنگ نیابتی بین ما وآمریکاست. حضرت آقا هم یک نکته جالبی را در سخنرانی اخیرشان گفتند که این منطقه یک نیروی نیابتی دارد آن هم اسرائیل است، این خیلی مهم است که به این مسائل بپردازیم. مسأله جزایر هم جنگ نیابتی است و دستاویزهایشان، دستاویزهای پوچی است. اگر دستاویزهای محکمی داشتند که تاکنون اقدام محکمی میکردند. اینکه هر چند وقت یکبار سروصدای بلند میشود کاملا به مسأله ما با آمریکا بازمیگردد و اگر روزی مذاکرات به نتیجه برسد، به شما قول میدهم، دیگر حرفی بر سر مناقشه بر سر جزایر نخواهید شنید. بنابراین در واقع مسأله جزیره جنگ نیابتی با آمریکاست و خیلی به مسأله جزایر ربطی ندارد.
انتشارات جامجم