امیرمؤمنان علی(ع) پیشوایی است که همه فضایل را در خود جمع کرده. آشنایی با گوشه‌ای از شخصیت او، هر انسان را شیفته خود می‌کند. ازآنجا که همه انسان‌ها از کودک تا بزرگسال به چنین اسوه‌هایی نیاز دارند، باید در شرح این فضایل در همه قالب‌ها کوشید.اثر حاضر در قالب داستان، اندکی از این رسالت را به دوش گرفته است. عناوین داستان‌های این اثر عبارت است از: باور نمی‌کنی ابوطالب، در یک قدمی خطر، امشب مرا می‌کشند، ناچارم کودک را نصف کنم، باشکوه‌ترین شب زندگی، سرهای‌تان را به سوراخ ببرید!، یک جمجمه و دو سنگ، دستی که بریده نشد، ۱۷ شتر و سه برادر، ماه بود و مهتاب، هشت نان و سه گرسنه، برای چه نبرد می‌کنیم؟، یک صدف از هزار، خشمِ رود و دوستت دارم. 
   
برشی از اثر

برای چه نبرد می‌کنیم؟
میدان نبرد پر بود از گرد‌و‌غبار.ستون‌های غبار از زمین به آسمان برمی‌خاست.هوا تیره و تار بود. هر لحظه شمشیری از غلاف بیرون می‌دوید. در هوا چرخی می‌زد و سربازی بر زمین می‌افتاد.صدای شیهه اسب‌ها و لوک شترها یک لحظه قطع نمی‌شد. در گرما گرم نبرد، حضرت علی(ع) شمشیر را به زمین تکیه داد، دست را سایبان صورت کرد و نگاهی به آسمان انداخت. کوره داغ خورشید به میان آسمان رسیده بود. ابن عباس نگاهش به حضرت علی(ع) افتاد که دست از جنگ کشیده بود. با تعجب پرسید: چرا به خورشید نگاه می‌کنید؟ دنبال چه می‌گردید؟ 
ــ می‌خواهم ببینم وقت نماز رسیده است تا نماز بخوانم. 
ابن‌عباس با تعجب بیشتر پرسید: در این ‌گیر‌و‌دار جنگ، چه وقت نماز خواندن است. 
حضرت علی(ع)فرمودند: ابن‌عباس،ما برای چه نبرد می‌کنیم.مگر نه این است که جنگ ماباآنها برای این است که نمازبرپا شود؟
حجت‌الاسلام مرتضی دانشمند، نویسنده و شاعر کودک و نوجوان و پژوهشگر قرآنی، متولد اول خرداد ۱۳۳۷ در شهر «دیزیچه» در جوار زاینده‌رود  چشم به جهان گشود و تا سوم دبستان را در زادگاهش گذراند.