نسخه Pdf

از شوخی‌های پدرشوهرم خسته شدم

زن جوان در دادگاه خانواده:

از شوخی‌های پدرشوهرم خسته شدم

شوخی‌های زشت مرد میانسال با عروسش،درنهایت دردسرساز شد و زندگی زوج جوان را به دادگاه خانواده کشاند.زن جوان که از رفتارهای پدرشوهرش به‌شدت ناراحت بود، تصمیم گرفت برای همیشه به زندگی مشترکش پایان دهد.این زن وقتی دیدشوهرش از او حمایت نمی‌کند، طلاق را انتخاب کرد.

او زمانی که در مقابل قاضی دادگاه خانواده قرار گرفت، درباره ماجرای زندگی‌اش گفت: سه سال است که با جابر زندگی می‌کنم. ولی در این مدت از او حمایت ندیدم. حتی اگر کسی به من بی‌احترامی می‌کرد، باز نسبت به این رفتار بی‌تفاوت بود. با این حال حرفی نمی‌زدم و برای این‌که دعوا به‌راه نیفتد، سکوت می‌کردم اما در این میان یک مورد عذاب بسیار زیادی به من می‌داد؛ آن هم توهین‌ها و رفتارهای زشت پدرشوهرم بود. هر بار که به خانه آنها می‌روم، پدرشوهرم شوخی‌های تحقیرآمیزی با من می‌کند. شوهرم هم اهمیت نمی‌دهد. تازه به این حرف‌ها می‌خندد. برای مثال اگر غذایی بپزم، پدرشوهرم مرا مسخره می‌کند و حتی می‌گوید عرضه غذا درست کردن هم نداری. بعد همگی با هم می‌خندند. یا اگر کادویی برای‌شان بخرم، باز هم حرف‌های زشتی می‌زند و غرور مرا جریحه‌دار می‌کند. از همه بدتر این‌که شوهرم هم به این مسائل می‌خندد. بارها به او گفتم چرا اجازه می‌دهی خانواده‌ات مرا مسخره کنند. او بلافاصله عصبانی می‌شود و می‌گوید موضوع را زیادی بزرگ کرده‌ام. من هم با خودم می‌گفتم شاید من هستم که دارم موضوع را بزرگ می‌کنم. ولی دیگر تحمل ندارم. سه سال طاقت آوردم. با این‌که همیشه اذیت می‌شدم. حتی آنها در رفتارم هم متوجه می‌شدند که چقدر آزارمی‌بینم، ولی بازهم به توهین‌ها وشوخی‌های بیجای خود ادامه می‌دادند.برای همین آخرین بار از شوهرم خواستم که به پدرش بگوید، دیگر با من شوخی نکند. شوهرم هم جنجال بزرگی به راه انداخت و فهمیدم که دیگر نمی‌توانم در کنار این مرد خودخواه زندگی کنم.

در ادامه شوهر این زن نیز به قاضی گفت: آقای قاضی همسرم رفتارهای بچگانه‌ای دارد و همیشه از کاه، کوه می‌سازد. پدرم برای این‌که با عروسش احساس راحتی کند، گاهی اوقات با او شوخی می‌کند. چون نفیسه از همان روزهای اول وقتی در کنار خانواده من بود، همیشه معذب می‌شد و هیچ‌وقت با آنها گرم نمی‌گرفت. پدرم منظور بدی ندارد و همیشه می‌خواهد با شوخی، همسرم را به خانواده ما نزدیک‌تر کند.من نمی‌توانم به‌خاطر رفتارهای بچگانه نفیسه،به پدرم بی‌احترامی کنم ودلش را بشکنم. او موضوع را زیادی بزرگ کرده است.مرتب ازدست همه ناراحت می‌شود وهرگز کوتاه نمی‌آید.فقط هم با خانواده من چنین رفتاری ندارد، با همه همین‌طور است. هیچ‌کس جرات نمی‌کند با او شوخی کند یا حرفی به او بزند. همه می‌ترسند که مبادا نفیسه دوباره قهر کند. حتی خانواده خودش هم بارها این مسأله را به زبان آورده‌اند. حالا به خاطر رفتار او چرا باید دل پدرم را بشکنم و با او دعوا کنم ولی نفیسه متوجه نیست. برای همین من هم دیگر نمی‌خواهم در کنار این زن زندگی کنم.

در پایان نیز قاضی سعی کرد این زوج را از جدایی منصرف کند ولی وقتی اصرار آنها را دید، رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول کرد. 

از یکدیگر حمایت کنید 
سارا شقاقی، روانشناس در این خصوص می‌گوید: برای موفقیت در یک رابطه باید به نکات زیادی توجه کرد. حمایت از همسر یکی از این نکات مهم برای پیشرفت و پایداری یک رابطه است. رابطه یک پروسه پیچیده است. درنتیجه نیاز به کمک و حمایت دارد تا زوجین بتوانند آنها رابه بهترین شکل ممکن پیش ببرند.حمایت عاطفی مهم‌ترین نوع حمایت است. گفت‌وگو نیز از مهم‌ترین اشکال حمایت محسوب می‌شود. گوش دادن به همسر زمانی که ناراحت یا مضطرب است، بسیارمهم است و زوج‌ها باید با تمرین فن گوینده و شنونده، در مورد نگرانی‌های یکدیگر، با هم حرف بزنند.درواقع حمایت ازهمسر،یکی ازپایه‌های اصلی خانواده سالم بوده و عامل بسیار مهمی درآرامش روحی و روانی هر دوطرف است. اگر هردوطرف بدانند که طرف مقابل به او اهمیت می‌دهد و او را اولویت زندگی خود قرار داده‌، احساس‌شان نسبت به یکدیگر، عمیق‌تر وپایدارتر می‌شود. بنابراین برای داشتن یک زندگی مشترک پایدار، باید از همسر حمایت کرد.فردی که به همسرش توجه نکرده و همانند دوران مجردی تمام توجه خود را نثار والدینش می‌کند، اعتماد همسرش رااز دست می‌دهد وبامشکلات جدی در زندگی مشترک خود مواجه می‌شود.به همین دلیل زوج‌ها باید با قراردادن همسرشان در اولویت زندگی خود،به دیگران و به خودشان اثبات کنند که ازدواج موفق و باثباتی داشته‌اند.

مهدی یکه‌سادات - گروه تپش
ضمیمه نوجوانه