
طلاق بهخاطر شستن لباس گرانقیمت!
زن جوان وقتی پیراهن شوهرش را در ماشین لباسشویی انداخت، هرگز تصورش را هم نمیکرد که همین مسأله باعث بههمخوردن زندگی مشترکش میشود. این زوج فقط پنج ماه کنار یکدیگر زندگی کردند و درنهایت کارشان به دادگاه خانواده کشیده شد.
مرد جوان که از خرابشدن لباس گرانقیمتش به شدت عصبانی شده بود، تصمیم گرفت برای همیشه به زندگی مشترکش پایان دهد. این مرد وقتی در مقابل قاضی دادگاه خانواده قرار گرفت، درباره علت اختلاف و درگیری با همسرش گفت: آقای قاضی این زن حوصله مرا سر میبرد. از وقتی با او زیر یک سقف زندگی میکنم، از رفتارهایش خسته شدم. او گیج و حواسپرت است و مرا دلزده کرده است. مرتب خرابکاری میکند. در این پنج ماه چندینبار وسایل خانه راشکسته، غذا را سوزانده یا وسایل برقی را از کار انداخته است.هربار هم میگوید حواسم نبود. چندین ساعت تلویزیون را روشن گذاشته و از خانه بیرون رفته. کولر را نصفهونیمه روشن کرده و باعث شده که پمپ آن بسوزد. غذا را روی اجاق گذاشته و بهدنبال کار خودش رفته و غذا سوخته است. اوایل خیلی اذیت نمیشدم. باخودم گفتم چون اول زندگی مشترکمان است، این زن هنوز استقلال را یاد نگرفته است. ولی دیگر خسته شدم. من عاشق فریده بودم. دو سال با او ارتباط داشتم و بعد از آن ازدواج کردیم. ولی از وقتی زندگی مشترکمان شروع شد، فهمیدم که اشتباه کردهام. تا اینکه آخرین بار، کاری کرد که تصمیم به جدایی بگیرم. ماجرا از این قرار بود که من پیراهن گرانقیمتم را برای یک مهمانی کاری مهم، به خشکشویی دادم. وقتی آن را پس گرفتم، در کمدم آویزان کردم که در مهمانی کاریام بپوشم. آن روز عصر وقتی به خانه آمدم تا پیراهنم را بپوشم و به مهمانی بروم، در کمال تعجب دیدم که پیراهنم نیست. وقتی از همسرم پرسیدم، در کمال خونسردی گفت که آن را در ماشین لباسشویی انداخته است. باورکردنی نبود. او به راحتی گفت حواسش نبوده و آن پیراهن را هم مثل بقیه لباسها، داخل ماشین انداخته تا شسته شود. در صورتی که پیراهن من گرانقیمت بود و باید فقط در خشکشویی شسته میشد. او بهراحتی پیراهن گرانم را خراب کرد اما من دیگر تحملم را از دست دادم و تصمیم گرفتم برای همیشه از او جدا شوم. از دست او خسته شدم. نمیتوانم این رفتارهای بچگانهاش را تحمل کنم. انگار نه انگار ما زندگی تشکیل دادهایم. اصلا حواسش به زندگیمان نیست. برای همین دیگر از او خسته شدم.
در ادامه همسر این مرد نیز به قاضی گفت: آقای قاضی همسرم موضوع را زیادی بزرگ کرده است. او دنبال بهانه میگردد تا از من جدا شود وگرنه چهکسی به خاطر یک لباس، تصمیم میگیرد زندگی مشترکش را نابود کند. من فقط از روی حواسپرتی، لباسش را با لباسهای کثیف داخل ماشین لباسشویی انداختم. ولی وقتی او به خانه آمد و متوجه این ماجرا شد، شروع کرد به داد و فریاد و توهین؛ خیلی از رفتارش شوکه شدم. باور نمیکردم که به خاطر یک پیراهن چنین جنجالی بهراه انداخته است. ولی گویا این مرد از زندگی با من خسته شده است. برای همین من هم دیگر نمیخواهم در کنار چنین مردی زنگی کنم.
در پایان نیز قاضی دلیل این زوج برای جدایی را کافی ندانست و از آنها خواست با یک مشاور خانواده مشورت کنند تا شاید مشکلشان حل شود.
مهارتهای ازدواج را یاد بگیرید
سارا شقاقی، روانشناس دراین خصوص میگوید: آمارها نشان میدهد که بیشترین طلاقها بین زوجین در سه سال اول زندگی مشترک صورت میگیرد.رشد میزان طلاق درسالهای اول زندگی این زنگ هشدار را به صدا در میآورد که افراد نیاز به آموزش و آمادگی بیشتری برای واردشدن به زندگی مشترک دارند. آنها باید تا قبل از اینکه به وسیله آزمون و خطا روند زندگی را هدایت کنند، مهارتهای لازم را برای حل مسأله و تعارض در زندگی مشترک آموخته باشند. زوجها بهتر است پلهای پشتسر رابطه را به شیوههای هیجانی و نادرست در همان تعارضات اولیه خراب نکنند. یکی از موارد مهم طلاق در سال اول زندگی، ازدواج شتابزده و بدون شناخت است. وقتی زن و مرد بدون اینکه فرصت کافی داشته باشند طرف مقابل را در شرایط مختلف ببینند و شیوههای حل مسأله و تعارض او را بسنجند، وارد یک رابطه عمیق میشوند، ممکن است با چالشهای مختلفی روبهرو شوند. ازدواجهای بدون شناخت معمولا با سؤال و جوابهای زیادی در زندگی مشترک مواجه میشوند و همیشه جواب این سؤالات بدون چالش نیست. البته زوجها باید این را بدانند که ازدواج یک رابطه است و هر رابطهای ممکن است با چالش و مسأله روبهرو شود و ازدواج بهدلیل اینکه همه ابعاد زندگی و تصمیمات را در بر میگیرد، ممکن است بیشتر از سایر روابط دستخوش تعارض و نیازمند حل مسأله باشد. این تعارضات به خصوص در سالهای اول که هنوز زندگی به روال عادی خودش نرسیده، ممکن است بیشتر باشد و اگر طرفین مهارت حل مسأله را بلد نباشند قطعا به تنش میرسند. بنابراین باید قبل از ورود به رابطه مهمی مانند ازدواج، زن و مرد حتما مطمئن باشند که با انواع مهارتهای حل مسأله و تعارض به شیوه اصولی و منطقی آشنا هستند و همه مسائل را با قهر، داد و بیداد یا سایر روشهای هیجانی حل نمیکنند.
مهدی یکهسادات - گروه تپش
در ادامه همسر این مرد نیز به قاضی گفت: آقای قاضی همسرم موضوع را زیادی بزرگ کرده است. او دنبال بهانه میگردد تا از من جدا شود وگرنه چهکسی به خاطر یک لباس، تصمیم میگیرد زندگی مشترکش را نابود کند. من فقط از روی حواسپرتی، لباسش را با لباسهای کثیف داخل ماشین لباسشویی انداختم. ولی وقتی او به خانه آمد و متوجه این ماجرا شد، شروع کرد به داد و فریاد و توهین؛ خیلی از رفتارش شوکه شدم. باور نمیکردم که به خاطر یک پیراهن چنین جنجالی بهراه انداخته است. ولی گویا این مرد از زندگی با من خسته شده است. برای همین من هم دیگر نمیخواهم در کنار چنین مردی زنگی کنم.
در پایان نیز قاضی دلیل این زوج برای جدایی را کافی ندانست و از آنها خواست با یک مشاور خانواده مشورت کنند تا شاید مشکلشان حل شود.
مهارتهای ازدواج را یاد بگیرید
سارا شقاقی، روانشناس دراین خصوص میگوید: آمارها نشان میدهد که بیشترین طلاقها بین زوجین در سه سال اول زندگی مشترک صورت میگیرد.رشد میزان طلاق درسالهای اول زندگی این زنگ هشدار را به صدا در میآورد که افراد نیاز به آموزش و آمادگی بیشتری برای واردشدن به زندگی مشترک دارند. آنها باید تا قبل از اینکه به وسیله آزمون و خطا روند زندگی را هدایت کنند، مهارتهای لازم را برای حل مسأله و تعارض در زندگی مشترک آموخته باشند. زوجها بهتر است پلهای پشتسر رابطه را به شیوههای هیجانی و نادرست در همان تعارضات اولیه خراب نکنند. یکی از موارد مهم طلاق در سال اول زندگی، ازدواج شتابزده و بدون شناخت است. وقتی زن و مرد بدون اینکه فرصت کافی داشته باشند طرف مقابل را در شرایط مختلف ببینند و شیوههای حل مسأله و تعارض او را بسنجند، وارد یک رابطه عمیق میشوند، ممکن است با چالشهای مختلفی روبهرو شوند. ازدواجهای بدون شناخت معمولا با سؤال و جوابهای زیادی در زندگی مشترک مواجه میشوند و همیشه جواب این سؤالات بدون چالش نیست. البته زوجها باید این را بدانند که ازدواج یک رابطه است و هر رابطهای ممکن است با چالش و مسأله روبهرو شود و ازدواج بهدلیل اینکه همه ابعاد زندگی و تصمیمات را در بر میگیرد، ممکن است بیشتر از سایر روابط دستخوش تعارض و نیازمند حل مسأله باشد. این تعارضات به خصوص در سالهای اول که هنوز زندگی به روال عادی خودش نرسیده، ممکن است بیشتر باشد و اگر طرفین مهارت حل مسأله را بلد نباشند قطعا به تنش میرسند. بنابراین باید قبل از ورود به رابطه مهمی مانند ازدواج، زن و مرد حتما مطمئن باشند که با انواع مهارتهای حل مسأله و تعارض به شیوه اصولی و منطقی آشنا هستند و همه مسائل را با قهر، داد و بیداد یا سایر روشهای هیجانی حل نمیکنند.
مهدی یکهسادات - گروه تپش