
عدالتخواهی و فسادستیزی؛ علت محدثه و مبقیه انقلاب
بیانیه «گام دوم انقلاب اسلامی» که امام خامنهای به مناسبت ورود به دهه پنجم انقلاب اسلامی صادر فرمودند، از زوایای مختلف نیازمند تحلیل، تفصیل، ترویج و شایسته محوریت برای تدوین برنامههای کلان رشد و پیشرفت همهجانبه است.
از آنجا که محور چهارم سفارش امام خامنهای مربوط به «عدالت و مبارزه با فساد» است، اشارهای گذرا به مبانی این رویکرد در نظام مقدس جمهوری اسلامی، الزامات و نسبت آن با سایر محورهای بیانیه گام دوم میکنیم.
1ــ عدالت مهمترین گمشده ملت ایران در طول تاریخ حاکمیت شاهان بر سرنوشت آنان بوده است. شعار تأسیس «عدالتخانه» در نهضت مشروطه انعکاس بخشی از این مطالبه عمومی بود. روند گسترش بیعدالتی و فساد با انواع مختلف آن ــ اعم از فساد فکری، سیاسی، اخلاقی و اقتصادی ــ در رژیم پهلوی به اوج خود رسید، تا جایی که مردم را به ستوه آورد و آنان با هدایت و راهبری عالمان و در رأس همه، امام خمینی(ره)، فریاد سرنگونی نظام ظالم فاسد پهلوی را سرداده و انقلاب اسلامی خود را در سال 1357 به یاری خداوند به پیروزی رساند.بنابراین عدالتخواهی و فسادستیزی علت محدثه انقلاب اسلامی بود اما این پیروزی پایان مطالبه عدالت از سوی ملت ایران نبود؛ امام خامنهای در مقدمه بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی، در این ارتباط میفرمایند: «برای همهچیز میتوان طول عمر مفید و تاریخ مصرف فرض کرد اما شعارهای جهانی این انقلاب دینی از این قاعده مستثناست؛ آنها هرگز بیمصرف و بیفایده نخواهند شد، زیرا فطرت بشر در همه عصرها با آن سرشته است. آزادی، اخلاق، معنویت، عدالت، استقلال، عزت، عقلانیت، برادری، هیچیک به یک نسل و یک جامعه مربوط نیست تا در دورهای بدرخشد و در دورهای دیگر افول کند».
2ــ بیگمان همه ارزشهای انقلاب اسلامی، همانند حلقههای یک زنجیر ارتباطی تنگاتنگ با یکدیگر دارند به گونهای که التزام واقعی به هر ارزشی ملازمه با التزام به سایر ارزشها دارد. بنابراین برخلاف رویکرد بعضی جریانهای سیاسی که ارزشهای اصیل را تکهتکه کرده و براساس قاعده کافرانه «نومن ببعض و نکفر ببعض» برخی ارزشهای اسلام و قانون اساسی مانند آزادی و حقوق مردم را با تفسیر انحرافی و لیبالی، پیراهن عثمان اهداف حزبی و قدرتطلبی خویش قرار میدهند، دعوت به معنویت از دعوت به اقتصاد و دعوت به علم و پژوهش از دعوت به عدالت و دعوت به استقلال و آزادی از دعوت به مبارزه با فساد جدا نیست.
استاد شهید مرتضی مطهری ــ که بیانهای ایشان در روزهای آغازین پیروزی انقلاب اسلامی را که در کتاب پیرامون انقلاب اسلامی گرد آمده است، میتوان بیانیه گام اول انقلاب و تبیین مبانی آن دانست ــ در اینباره میفرمایند: «انقلاب صدر اسلام در همان حال که انقلابی مذهبی و اسلامی بود، در همان حال انقلابی سیاسی نیز بود، و در همان حال که انقلابی معنوی و سیاسی نیز بود، انقلابی اقتصادی و مادی نیز بود یعنی حریت، آزادگی، عدالت، نبودن تبعیضهای اجتماعی و شکافهای طبقاتی در متن تعلیمات اسلامی است. در واقع هیچیک از ابعادی که در بالا به آنها اشاره کردیم، بیرون از اسلام نیستند؛ راز موفقیت نهضت ما نیز در این بوده است.»
3ــ با این حال نباید فراموش کردکه درنگاه توحیدی،یکی ازاین حلقهها،حلقه مفقوده بقا ودوام واستمرار واستحکام سایر حلقههاست و آن نیست مگر «عدالت و مبارزه با فساد» که لازم و ملزوم یکدیگر هستند.شاید از همینروست که در تمام آیات قرآن که خداوند در مقام اعلام شاخصهای حکومتداری است روی التزام به «عدل» و «قسط» و نفی «ظلم» تمرکز ویژهای میکند.
بر همین اساس است که راهبر دلسوز انقلاب ما در بیانیه گام دوم نهیب میزنند:«فساد اقتصادی و اخلاقی و سیاسی، توده چرکین کشورها و نظامها و اگر در بدنه حکومتها عارض شود، زلزله ویرانگر و ضربهزننده به مشروعیت آنهاست؛ و این برای نظامی چون جمهوری اسلامی که نیازمند مشروعیتی فراتر از مشروعیتهای مرسوم و مبناییتر از مقبولیت اجتماعی است، بسیار جدیتر و بنیانیتر از دیگر نظامهاست.»
استاد شهید مطهری نیز با شناخت کامل از مبانی اسلام و پیشبینی آینده انقلاب اسلامی ما میفرماید: «من تأکید میکنم اگر انقلاب ما در مسیر برقراری عدالت اجتماعی به پیش نرود، مطمئنا به نتیجه نخواهد رسید و این خطر هست که انقلاب دیگری با ماهیت دیگری جای آن را بگیرد.... ماهیت این انقلاب ماهیتی عدالتخواهانه بوده است. این انقلاب به شرطی در آینده محفوظ خواهد ماند و به شرطی تداوم پیدا خواهد کرد که قطعا و حتما مسیر عدالتخواهی را برای همیشه ادامه بدهد.»
با این حال از آنجا که قرائتهای مختلفی از عدالت و عدالتخواهی در تجربه بشری و انقلابهای دیگر ملتها در قرون اخیر مانند انقلاب فرانسه، روسیه، هند و... وجود دارد، عدالت تنها با قرائت اسلام ناب محمدی است که میتواند تضمینکننده سعادت بشر در دو جهان باشد.شهید مطهری این حقیقت را 40سال قبل باتیزبینی خاصی دریافته ومیفرماید:«دولتهای آینده واقعا وعملا درمسیرعدالت اسلامی گام بردارند، برای پر کردن شکافهای طبقاتی اقدام کنند، تبعیضها را واقعا از میان بردارند و برای برقراری یک جامعه توحیدی بهمفهوم اسلامی آن، نه با مفهومی که دیگران گفتهاند ــ زیرا که تفاوت بین این دو از زمین تا آسمان است ــ تلاش کنند.»
4ــ لزوم طهارت اقتصادی و پرهیز از اشرافیگری، بهویژه برای حاکمان و کارگزاران نظام اسلامی از جمله نکات مورد تاکید بیانیه گام دوم انقلاب است.شهید مطهری نیز با تاکید بر این محور وتوجه دادن به پیامدهای ویرانگر اشرافیگری کارگزاران نظام اسلامی، داستانی از صدر اسلام را یادآوری میکنند:«یکی از نقطهضعفهای اساسی عثمان، قوم و خویش بازی او بود، آن هم قوم و خویشی که در دوره جاهلیت با گونهای از اشرافیت خو گرفته بودند.عثمان اولا نظام به اصطلاح اقطاعی را رایج کرد یعنی قسمتهایی از اموال عمومی را به کسانی که یا از خویشاوندانش بودند یا ازدوستان و طرفدارانش بخشید،دیگر اینکه از بیتالمال بخششهای فوقالعاده بزرگی انجام داد وبه اصطلاح امروز پرداختهایش برحسب ارقام نجومی بود به این ترتیب در عرض 12 ــ 10 سال، ثروتمندانی در جهان اسلام پیدا شدند که تا آن زمان نظیرشان دیده نشده بود از نظر سیاسی هم باز پستها و مقامات در میان همان اقلیت تقسیم میشد و میچرخید.کمکم اعتراضها از هر گوشه و کنار شروع شد. از شهرستانهای مختلف مردم شروع کردند به اعتراض و انتقاد و مهاجرت به مدینه برای نشان دادن نارضایی خود و چون اعتراضهای لفظی و کتبی به نتیجه نرسید، در نهایت امر مردمی که از شهرستانهای مختلف بالاخص از کوفه و مصر بهعنوان شاکی و معترض آمده بودند، با همکاری مردم خود مدینه دست به قیام مسلحانه علیه سومین خلیفه مسلمین زدند عثمان تا آخرین لحظه مقاومت کرد اما بالاخره به دست انقلابیون از پا در آمد.در زمان حیات عثمان، تنهاکسی که انقلابیون او راقبول داشتند وعثمان هم گاهی او راقبول میکرد وگاهی رد،حضرت علی(ع)بود که نقش رابط را میان انقلابیون و عثمان عمل میکرد علی(ع) همواره عثمان را نصیحت میکرد که دست از روشش بردارد و به خواستههای مردم جواب مثبت بدهدوافراد فاسدی را که در اطرافش هستند کنار بگذارد.»
5ــ موضوع عدالتوفسادستیزی چیزینیستکه دیدبان انقلاب برای نخستینبار دربیانیه گام دوم موردتأکید قرارداده باشند. مروری بر بیانات ایشان درطول40 سال گذشته و حتی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی نشانگر این حقیقت است. به عنوان مثال در کلام رهبر فرزانه انقلاب اسلامی، عدالتورزی و مبارزه با فساد همواره با مخالفت و سنگاندازی و هیاهوهای مفسدان و حامیان آنها همراه بوده است: «سختترین قسمت عدل هم عبارت است از آنجا که طرف مقابل عدل، اقویا هستند؛ زیر بار نمىروند، زور مىگویند، متوقعند. اینجا بایستى ایستادگى کرد.هنر قاضى این است، استقلال قاضى این است که در یک چنین مواقعى، فقط و فقط خدا را و مر قانون را در نظر بگیرد.
ادامه این مطلب را در جامجم آنلاین بخوانید
1ــ عدالت مهمترین گمشده ملت ایران در طول تاریخ حاکمیت شاهان بر سرنوشت آنان بوده است. شعار تأسیس «عدالتخانه» در نهضت مشروطه انعکاس بخشی از این مطالبه عمومی بود. روند گسترش بیعدالتی و فساد با انواع مختلف آن ــ اعم از فساد فکری، سیاسی، اخلاقی و اقتصادی ــ در رژیم پهلوی به اوج خود رسید، تا جایی که مردم را به ستوه آورد و آنان با هدایت و راهبری عالمان و در رأس همه، امام خمینی(ره)، فریاد سرنگونی نظام ظالم فاسد پهلوی را سرداده و انقلاب اسلامی خود را در سال 1357 به یاری خداوند به پیروزی رساند.بنابراین عدالتخواهی و فسادستیزی علت محدثه انقلاب اسلامی بود اما این پیروزی پایان مطالبه عدالت از سوی ملت ایران نبود؛ امام خامنهای در مقدمه بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی، در این ارتباط میفرمایند: «برای همهچیز میتوان طول عمر مفید و تاریخ مصرف فرض کرد اما شعارهای جهانی این انقلاب دینی از این قاعده مستثناست؛ آنها هرگز بیمصرف و بیفایده نخواهند شد، زیرا فطرت بشر در همه عصرها با آن سرشته است. آزادی، اخلاق، معنویت، عدالت، استقلال، عزت، عقلانیت، برادری، هیچیک به یک نسل و یک جامعه مربوط نیست تا در دورهای بدرخشد و در دورهای دیگر افول کند».
2ــ بیگمان همه ارزشهای انقلاب اسلامی، همانند حلقههای یک زنجیر ارتباطی تنگاتنگ با یکدیگر دارند به گونهای که التزام واقعی به هر ارزشی ملازمه با التزام به سایر ارزشها دارد. بنابراین برخلاف رویکرد بعضی جریانهای سیاسی که ارزشهای اصیل را تکهتکه کرده و براساس قاعده کافرانه «نومن ببعض و نکفر ببعض» برخی ارزشهای اسلام و قانون اساسی مانند آزادی و حقوق مردم را با تفسیر انحرافی و لیبالی، پیراهن عثمان اهداف حزبی و قدرتطلبی خویش قرار میدهند، دعوت به معنویت از دعوت به اقتصاد و دعوت به علم و پژوهش از دعوت به عدالت و دعوت به استقلال و آزادی از دعوت به مبارزه با فساد جدا نیست.
استاد شهید مرتضی مطهری ــ که بیانهای ایشان در روزهای آغازین پیروزی انقلاب اسلامی را که در کتاب پیرامون انقلاب اسلامی گرد آمده است، میتوان بیانیه گام اول انقلاب و تبیین مبانی آن دانست ــ در اینباره میفرمایند: «انقلاب صدر اسلام در همان حال که انقلابی مذهبی و اسلامی بود، در همان حال انقلابی سیاسی نیز بود، و در همان حال که انقلابی معنوی و سیاسی نیز بود، انقلابی اقتصادی و مادی نیز بود یعنی حریت، آزادگی، عدالت، نبودن تبعیضهای اجتماعی و شکافهای طبقاتی در متن تعلیمات اسلامی است. در واقع هیچیک از ابعادی که در بالا به آنها اشاره کردیم، بیرون از اسلام نیستند؛ راز موفقیت نهضت ما نیز در این بوده است.»
3ــ با این حال نباید فراموش کردکه درنگاه توحیدی،یکی ازاین حلقهها،حلقه مفقوده بقا ودوام واستمرار واستحکام سایر حلقههاست و آن نیست مگر «عدالت و مبارزه با فساد» که لازم و ملزوم یکدیگر هستند.شاید از همینروست که در تمام آیات قرآن که خداوند در مقام اعلام شاخصهای حکومتداری است روی التزام به «عدل» و «قسط» و نفی «ظلم» تمرکز ویژهای میکند.
بر همین اساس است که راهبر دلسوز انقلاب ما در بیانیه گام دوم نهیب میزنند:«فساد اقتصادی و اخلاقی و سیاسی، توده چرکین کشورها و نظامها و اگر در بدنه حکومتها عارض شود، زلزله ویرانگر و ضربهزننده به مشروعیت آنهاست؛ و این برای نظامی چون جمهوری اسلامی که نیازمند مشروعیتی فراتر از مشروعیتهای مرسوم و مبناییتر از مقبولیت اجتماعی است، بسیار جدیتر و بنیانیتر از دیگر نظامهاست.»
استاد شهید مطهری نیز با شناخت کامل از مبانی اسلام و پیشبینی آینده انقلاب اسلامی ما میفرماید: «من تأکید میکنم اگر انقلاب ما در مسیر برقراری عدالت اجتماعی به پیش نرود، مطمئنا به نتیجه نخواهد رسید و این خطر هست که انقلاب دیگری با ماهیت دیگری جای آن را بگیرد.... ماهیت این انقلاب ماهیتی عدالتخواهانه بوده است. این انقلاب به شرطی در آینده محفوظ خواهد ماند و به شرطی تداوم پیدا خواهد کرد که قطعا و حتما مسیر عدالتخواهی را برای همیشه ادامه بدهد.»
با این حال از آنجا که قرائتهای مختلفی از عدالت و عدالتخواهی در تجربه بشری و انقلابهای دیگر ملتها در قرون اخیر مانند انقلاب فرانسه، روسیه، هند و... وجود دارد، عدالت تنها با قرائت اسلام ناب محمدی است که میتواند تضمینکننده سعادت بشر در دو جهان باشد.شهید مطهری این حقیقت را 40سال قبل باتیزبینی خاصی دریافته ومیفرماید:«دولتهای آینده واقعا وعملا درمسیرعدالت اسلامی گام بردارند، برای پر کردن شکافهای طبقاتی اقدام کنند، تبعیضها را واقعا از میان بردارند و برای برقراری یک جامعه توحیدی بهمفهوم اسلامی آن، نه با مفهومی که دیگران گفتهاند ــ زیرا که تفاوت بین این دو از زمین تا آسمان است ــ تلاش کنند.»
4ــ لزوم طهارت اقتصادی و پرهیز از اشرافیگری، بهویژه برای حاکمان و کارگزاران نظام اسلامی از جمله نکات مورد تاکید بیانیه گام دوم انقلاب است.شهید مطهری نیز با تاکید بر این محور وتوجه دادن به پیامدهای ویرانگر اشرافیگری کارگزاران نظام اسلامی، داستانی از صدر اسلام را یادآوری میکنند:«یکی از نقطهضعفهای اساسی عثمان، قوم و خویش بازی او بود، آن هم قوم و خویشی که در دوره جاهلیت با گونهای از اشرافیت خو گرفته بودند.عثمان اولا نظام به اصطلاح اقطاعی را رایج کرد یعنی قسمتهایی از اموال عمومی را به کسانی که یا از خویشاوندانش بودند یا ازدوستان و طرفدارانش بخشید،دیگر اینکه از بیتالمال بخششهای فوقالعاده بزرگی انجام داد وبه اصطلاح امروز پرداختهایش برحسب ارقام نجومی بود به این ترتیب در عرض 12 ــ 10 سال، ثروتمندانی در جهان اسلام پیدا شدند که تا آن زمان نظیرشان دیده نشده بود از نظر سیاسی هم باز پستها و مقامات در میان همان اقلیت تقسیم میشد و میچرخید.کمکم اعتراضها از هر گوشه و کنار شروع شد. از شهرستانهای مختلف مردم شروع کردند به اعتراض و انتقاد و مهاجرت به مدینه برای نشان دادن نارضایی خود و چون اعتراضهای لفظی و کتبی به نتیجه نرسید، در نهایت امر مردمی که از شهرستانهای مختلف بالاخص از کوفه و مصر بهعنوان شاکی و معترض آمده بودند، با همکاری مردم خود مدینه دست به قیام مسلحانه علیه سومین خلیفه مسلمین زدند عثمان تا آخرین لحظه مقاومت کرد اما بالاخره به دست انقلابیون از پا در آمد.در زمان حیات عثمان، تنهاکسی که انقلابیون او راقبول داشتند وعثمان هم گاهی او راقبول میکرد وگاهی رد،حضرت علی(ع)بود که نقش رابط را میان انقلابیون و عثمان عمل میکرد علی(ع) همواره عثمان را نصیحت میکرد که دست از روشش بردارد و به خواستههای مردم جواب مثبت بدهدوافراد فاسدی را که در اطرافش هستند کنار بگذارد.»
5ــ موضوع عدالتوفسادستیزی چیزینیستکه دیدبان انقلاب برای نخستینبار دربیانیه گام دوم موردتأکید قرارداده باشند. مروری بر بیانات ایشان درطول40 سال گذشته و حتی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی نشانگر این حقیقت است. به عنوان مثال در کلام رهبر فرزانه انقلاب اسلامی، عدالتورزی و مبارزه با فساد همواره با مخالفت و سنگاندازی و هیاهوهای مفسدان و حامیان آنها همراه بوده است: «سختترین قسمت عدل هم عبارت است از آنجا که طرف مقابل عدل، اقویا هستند؛ زیر بار نمىروند، زور مىگویند، متوقعند. اینجا بایستى ایستادگى کرد.هنر قاضى این است، استقلال قاضى این است که در یک چنین مواقعى، فقط و فقط خدا را و مر قانون را در نظر بگیرد.
ادامه این مطلب را در جامجم آنلاین بخوانید
جعفر صادق منشبروجردی | پژوهشگر امور فرهنگی
تیتر خبرها