امپراتوری سیلیکون ولی
سالها از آتاری و آتاریدستیهای سیاه وسفید و بازی ماری که هی به دمش اضافه میشد و همه آرزوی یکیاش راداشتیم، گذشتهاست.خیلی وقت است که درخانه هرکسی یک دو جین سیستم لپتاپ وکنسول بازی پیدامیشود و به قول بچههابرکت از کوچهها رفته وتاریخ توپ دولایه که هیچ،ازاین توپهای فوتبال لاکچری هم رو به انقراض است.
ما سرمان حسابی با تکنولوژی به معنای عامش نه فقط اینترنت و فضای مجازی، هرچیزی که توی آن یک ردی از علم نوین باشد شلوغ است و شاید قویتر شدن روزبهروزش دارد آینده کسلکننده بهظاهر قابلپیشبینیمان را پیچیدهتر میکند؛ آنقدر که منفجر شدن پیجرها و واکیتاکیها در کشور لبنان یکی از عجیبترین خبرهای دنیا میشود؛ خبری که دلشوره میاندازد به جان همه جهان.
تکنولوژی از تاریخچه تا رضایتبخشی
شاید بهترین و کاملترین تعریفی که درباره تکنولوژی خواندم از کارل میچام، استاد کالج ماینز کلرادو، در مصاحبه با سایت اسیکس در سال 2001 بود که اینطور میگوید:تکنولوژی در معنای عام و خودمانیاش، «ساخت و استفاده از مصنوعات» است اما باید به چهار جنبه عمیقتر در این پدیده توجه کنیم:اول، میتوان این ساخت واستفاده را به اشیایی که میسازیم و استفاده میکنیم خلاصه کنیم، مثلا ماشینها و ابزارها. این «تکنولوژی در قالب شیء» است.دوم، اگر نگاه خود را به دانش و مهارتهای مربوط به فعالیت ساخت و استفاده معطوف کنیم، با «تکنولوژی در قالب دانش» سروکار داریم.سوم «تکنولوژی به معنای فعل یا فعالیت» است.و چهارم، جنبه دیگری هم هست که غالبا از آن غفلت میشود، یعنی «تکنولوژی در قالب اراده»؛ ارادهای که دانش را به لحاظ فیزیکی به خدمت میگیرد که سیستمها، محصولات و فرآیندها را بسازد. این اراده تکنولوژیک بهخاطر تاثیراتش بر شکل فرهنگ تأثیر میگذارد و در عینحال باعث استمرار خودش میشود. اینها چهار حالت یا جنبه مختلف ساخت و استفاده تکنولوژیک است: شیء، دانش، فعالیت و اراده.تقریبا تا چهار قرن پیش، بخشهای عظیمی از کشورها و جوامع، دنیای مجزایی برای خود داشتند. هندوستان، خاورمیانه، آمریکا، اروپا، ژاپن... هرکدام در دنیایی جدا از دیگران زندگی میکردند و هر کشور و هر قوم و ملتی دارای شیوههای خاص زندگی خود بود که با دیگری بسیار تفاوت داشت و ارتباطات اصلا این شکلی نبود که بشود جامعهای با جامعه دیگر در تعامل باشد. وقوع رنسانس که منجر به تغییر و تحولات همهجانبهای در همه جنبههای علم، دانش، نوآوری، خلاقیت، ریسکپذیری و... شد و پیشرفت علوم و فنون و اختراعات و ابداعات در دنیای غرب باعث شد که ناگهان جوامع اروپایی از آنچنان قدرت و تسلطی برخوردار شوند که آن سرش ناپیدا و این چنین شد که دنیا را تحت سیطره خود درآوردند. بیشک در کسب این توان و این تسلط، تکنولوژی و تواناییهای علمی و فنی این جوامع نقش تعیینکنندهای داشته و حرف اول را زده است.
تا اواخر قرن بیستم دنیای ما دوقطبی(Bi polar) بود. آمریکا و شوروی ابرقدرتهای نظامی بودند که دنیا را به دو بلوک شرق و غرب تقسیم کردند؛ یعنی کشور شما یا باید اینوری میبود یا آنوری یا شرقی یا غربی. با فروپاشی شوروی در سال 1991 جهان تکقطبی(Uni Polar) شد و آمریکا بهخاطر برتری قدرت نظامی و اقتصادیاش حرفش در جهان خریدار پیدا کرد.
در سالهای اخیر هم جهان به سمت چندقطبی(Multi Polar) شدن در حال حرکت بوده و تاریخ انقضای یکهتازی آمریکا به پایان رسیده است. اما در سالهای اخیر نظریهپردازان روابط بینالملل با مفهوم جدیدی بهعنوان جهان(Technopolar) یا دنیای فناوری قطبی، از به اتمام رسیدن نظم کلاسیک جهان خبر میدهند.
در حوزه اقتصاد ملی، تکنولوژی بر همهچیز، از شیر مرغ تا جان آدمیزاد، اثر گذاشته و همهچیز را دچار تغییر و تحول آگاهانه و ناآگاهانه، مستقیم و غیرمستقیم و آشکار و پنهان میکند.
تکنولوژی ما را مبهوت خود کرده است. وابستگی ما به اشیای تکنولوژیک دیگر از وابستگی ابزاری گذشته و به وابستگی عاطفی رسیده و خیلیهایمان فکر میکنیم اگر روزی کره زمین در معرض انقراض باشد، بالاخره مثل همه فیلمهای آخرالزمانی، ترکیب تکنولوژی و ابرانسانها ما را نجات خواهد داد. اما تجربه تاریخی به ما نشان میدهد ماجرا به این سادگی نیست. تکنولوژی نمیتواند به سؤالها و بحرانهای بشریت پاسخ دهد.
چندین سال پیش زمانی که لباسهایی با طرحهای چرک و پاره در فروشگاههای بزرگ زنجیرهای داشت بهسرعت به مد روز تبدیل میشد، امیدی کاملا جدید هم برای آینده تمدن در حال ظهور بود. سیاستمداران، منتقدان اجتماعی و بسیاری از دانشگاهیان اینطور میگویند که اینترنت جهان را یکسره آزاد و دموکراسی را در همهجا برقرار خواهد کرد. اینترنت جریان اطلاعات و مبادله کالاها را آزاد میکند و با تمامی نیروهایی که اینترنت به ارمغان میآورد، هر شخص، خود مؤلف میشد. همانطور که مثالش را در اپلیکیشنهایی مثل اینستاگرام میبینیم، اینترنت به کاربران امکان میداد تا با هویتهای خود بازی کنند و در برابر پذیرش مفاهیم قدیمی و ثابت خود مقاومت کنند و هر روز بتوانند یک من جدید از خودشان نشان دهند. نظریهپردازان ادعا میکردند که خاصیت غیرمتمرکز و همهجاییبودن اینترنت در برابر تمامیتخواهی مقاومت میکند. دیگر اینطور نیست که نبضش دست یک کشور خاص باشد. حالا تکنولوژی اینترنت همهجا را مال خود کردهاست. بیل کلینتون، طی سفری به چین، به گزارشگران چنین گفت که محدودکردن اینترنت «تقریبا مثل آن است که بخواهید ژله را به دیوار بچسبانید.»
مفهوم technopolar world یا دنیای فناوری قطبی، دنیایی است که شرکتهای فناوری در آن نفوذ بیسابقهای در صحنه جهانی دارند. جایی که حاکمیت و نفوذ توسط جغرافیا و تمامیت ارضی یا قدرت نظامی تعیین نمیشود و کنترل بر دادهها، سرورها و مهمتر از همه الگوریتمها حرف اول را میزند و بخشهای کلیدی زندگی روزمره مردم و حتی برخی از عملکردهای ضروری دولت، بهطور چشمگیر و روزافزونی در دنیای دیجیتال وجود دارد. الان زور دست آن کسی است که تکنولوژیهای بهتر و بیشتری در چنتهاش داشته باشد.
مفهوم technopolar world اشاره به یک نظریه یا تحلیل جهانی دارد که در آن فناوری نقش محوری در تعیین ساختار قدرت و نفوذ در سطح جهانی دارد. در این سناریو، قدرت و تأثیرگذاری کشورها، مناطق یا سازمانها براساس تواناییهای فناورانهشان سنجیده میشود. بهعبارت دیگر، کشورها یا شرکتهایی که در توسعه و بهکارگیری فناوریهای پیشرفته پیشگام هستند، ممکن است نقشهای برجستهتری در عرصه بینالمللی ایفا کنند.
این تئوری همچنین میتواند شامل بررسی تأثیرات فناوریهای نوین مانند هوش مصنوعی، اینترنت اشیا، و فناوریهای دیجیتالی دیگر بر اقتصاد، سیاست و اجتماع باشد. در چنین دنیایی، موازنه قدرت ممکن است بهشدت تحت تأثیر پیشرفتهای فناورانه قرار گیرد و کشورهایی که در این زمینهها عقب بمانند، ممکن است درمعرض خطر کاهش نفوذ و قدرت خود باشند.
درمجموع، این مفهوم بر اهمیت روزافزون فناوری در شکلدهی به آینده جهانی تأکید میکند و پیشبینی میکند که فناوریها چگونه میتوانند معادلات قدرت سنتی را تغییر دهند.
حالا باید ببینیم این پیشرفت تکنولوژی چقدر به خوشحالی و حال خوب جوامع کمک کرده است. رابطه بین پیشرفت تکنولوژی و میزان رضایت از زندگی مانند یک تیغ دولبه است که با کمی لغزش نتایج متفاوتی بهبار میآورد. این نتیجه بهطور مستقیم با میزان استفاده ما از تکنولوژی مرتبط است. معلوم است که تکنولوژی در حوزه بازیهای دیجیتال حسابی حال آدم را جا میآورد و افزایش انرژی و هزارجور نکته مثبت توی زندگی آدم دارد، اما باز همان بازی هم اندازه دارد.
بهطورکلی برای پاسخدادن بهاین سؤال که آیا تکنولوژی و فناوری باعث رضایت از زندگی میشود یا نه باید بگوییم اگر در فرآیند پیشرفت تکنولوژی، انواع محصولات و خدمات جدیدی ایجاد شود که زندگی مردم را باکیفیت کند، میتوانیم فرض کنیم که در زمانهای خاصی ممکن است افراد شادتر به نظر برسند و طبیعتا آنوقت مردم میتوانند احساس رضایت بیشتری داشته باشند. چرا که درصورتی خوشحال هستند که خواستهها و نیازهایشان بهطور کامل برآورده شود. اما پسازمدتی افراد به سطح معینی از زندگی عادت میکنند و به دنبال محرکهای بیشتری از دنیای علم، فناوری، تولید کالا و ارائه خدمات جدید هستند که نیازهای روزافزون انسان را برآورده کند.
تکنولوژی نه خوشبختی به وجود میآورد و نه بدبختی. فناوری فقط مجموعهای از اقدامات یا وسایل کاربردی است که برای بهانجامرساندن چیزی کنار هم قرار میگیرند و قضاوت درمورد خوب یا بد بودن آن، به نحوه استفاده و ارزیابی نتایج بستگی دارد.
درواقع میتوانیم اینگونه بگوییم که مانند دو روی یک سکه است. مردم بهتدریج نسبت به محصولاتی که ارائه میشوند و بهصورت جداگانه با نیازهای خاص آنها مطابقت دارند، احساس رضایت بیشتری پیدا میکنند. اما بااینوجود، اینگونه هم به نظر میرسد که مردم بیشتر به خرید چیزهای جدید و پیروی از روندهای جدید معتاد شدهاند. بنابراین، خواستههای آنها روزبهروز افزایش یافته و همین موضوع باعث نارضایتی و حتی عصبانیت از محصولات جدید و روند روبهرشد تکنولوژی میشود. بهزبان ساده، مردم زیادهخواه شدهاند و دائماً راهحلها و ابزارهای پیشرفته یا پیشرفتهتری را درخواست میکنند.
طی تحقیقات و مطالعات صورتگرفته در میان نوجوانان، برآورد شده که هر چه تعداد ساعات استفاده از وسایل تکنولوژیکی بیشتر باشد، رضایت از زندگی کمتر است. علاوهبراین، قرارگرفتن در معرض نمایشگرها با عملکرد شناختی و تحصیلی ضعیفتر، ازجمله مشکلات توجه، حافظه، یادگیری، اختلالات خواب و... مرتبط است. اعتیاد به بازی با شیوع فزاینده درمیان جمعیت جوان در سراسر جهان، یک نگرانی رو به افزایش است. بهطوریکه اخیرا سازمان بهداشت جهانی، اختلال بازی را در یازدهمین ویرایش طبقهبندی بینالمللی بیماریها گنجانده و این اختلال را به عنوان الگوی رفتار بازی توصیف میکند که منجر به اختلال قابل توجه در عملکرد شخصی، خانوادگی یا اجتماعی میشود. البته که استفاده از فناوری سودمند هم هست مثلا یادگیری برنامههای تعاملی درمیان کودکان خردسال، مهارت بهتر در خواندن، ارتقای تعامل اجتماعی با دوستان، نمرات بهتر در آزمونهای درک مطلب و... از مزایای استفاده از تکنولوژی برای کودکان است. پس همانطور که گفتیم میزان استفاده بهاندازه، در سودمند یا مضر بودن تکنولوژی حرف اول را میزند.هر چیزی بهاندازهاش خوب است و خدانکند شورش در بیاید و گریبان آدم را بگیرد.اگر بخواهیم درانتها به یک جمعبندی برسیم باید بگوییم نمیتوان از فناوری چشمپوشی کرد. قدمت فناوری به ماقبل تاریخ برمیگردد، به دورانی که انسان با دود با دوست دورافتادهاش صحبت میکرد یا بهپای کبوتر کاکلبهسر نامه میبست و اساساً با تلاش انسان برای زندگی بهتر مرتبط است.اما طی سالیان اخیر دانشمندان و محققان زیادی در رابطه با تعامل انسان و کامپیوتر هشدار دادهاند. براساس فرضیههای بیان شده زمان استفاده از تکنولوژی درحد اعتدال میتواند مفید باشد، اما بیشازحد مضر میشود. محققان استدلال کردهاند که در ابتدا و تا یک نقطه معین، استفاده از تکنولوژی باعث افزایش شادی، رضایت از زندگی، بهبود عملکرد روانی و عملکرد اجتماعی میشود، درحالی که استفاده بیشازحد از فناوری این ویژگیها را کاهش داده و مادیگرایی را افزایش میدهد، همچنین انسانگرایی و کیفیت دوستیها را هم کم میکند.
در نهایت میرسیم به همان جمله که هرچیزی شورش دربیاید گریبان آدم را میگیرد.
نوجوان و دنیای نو
ما در یک دنیای همیشه کانکت (متصل) زندگی میکنیم. مدرسه را همانجا میرویم، با دوستانمان توی همان دنیا حرف میزنیم و دیدار تازه میکنیم و حتی غذایمان را هم ازهمین دنیا برایمان میفرستند. گوشدادن به موسیقی، تماشای فیلم و بهاشتراکگذاری تجربیاتشان از اینترنت که دمدستیترین چیز است.
ازآنجاکه این نرمافزارها، اپلیکیشنها و تکنولوژیها زندگی را سادهتر و درظاهر بهتر کردهاند، آیا استفاده اینچنینی میتواند مشکلاتی را ایجاد کند؟ متخصصان در پاسخ به این سؤال پاسخهای متفاوتی ارائه میدهند.
درواقع بنابر مطالعهای که مرکز تحقیقاتی پو انجام داده، یکسوم متخصصان پیشبینی کردهاند که زندگی دیجیتال میتواند برای نوجوانها و خانوادهها در دهههای پیش رو، بسیار مضر وخطرناک باشد. بااینحال برخی دیگر از نظریهپردازان با این مسأله مخالفند. آنها براین باورند که تکنولوژی وزیست دیجیتال میتواند درنهایت به زندگی بهترورفاه بیشتر منجر شده و مزایایش بهمراتب بیشتر از مضراتش خواهد بود. و البته تعداد کمی از متخصصان میگویند این سبک زندگی، تغییر خاصی را در دهههای پیش رو بهوجود نخواهد آورد.اما بعضی از آنها پیشبینی میکنند که تواناییهای شناختی انسانها در آینده نه چندان دور دچار مشکلات جدی خواهد شد. به این معنا که توانایی تفکر تحلیلی، به خاطر سپردن اطلاعات و تمرکز طولانی مدت روی یک موضوع ممکن است با چالشهایی روبهرو شود. به طور کلی متخصصان نگران این هستند که افراد آنگونه که باید و شاید دیگر نتوانند خلاق باشند.
یکی دیگر ازحوزههای نگرانی، اعتیادهای دیجیتالی است. متخصصان هشدار میدهند برخی شرکتهای سازنده نرمافزار و سختافزار، محصولات خود را به نحوی ارائه میدهند که در هنگام استفاده در مغز دوپامین آزاد میشود.
دوپامین، یک ماده شیمیایی است که هنگام لذت در بدن ترشح میکند. شرکتها و کمپانیهای بزرگ ساخت محصولات تکنولوژی در حال حاضر آموختهاند که چگونه این مرکز پاداش مغز را فعال کرده و به همین وسیله نوجوانان را وادار میکنند یک فعالیت را بارها و بارها انجام دهند، دقیقا کاری که در بازیهای ویدئویی مانند پلیاستیشن انجام میدهند. متخصصان حوزه صنعت پیشبینی میکنند تمام شرکتهای دیجیتال در حال آموختن این موضوعات هستند و سعی میکنند در ساخت و تولید محصولات خود از این قوانین استفاده کنند. این کار باعث میشود افراد به جنبههایی خاص از زندگی دیجیتالی وابسته شوند.
متخصصان نگرانند زندگی دیجیتال بر سلامت روان افراد تأثیر منفی بگذارد. آنها بر این باورند که گسترش زندگی دیجیتالی میتواند احتمال بروز استرس، اضطراب و افسردگی را تا حد زیادی افزایش دهد. با گسترش این سبک از زندگی، تعاملات رودررو و چهره به چهره، فعالیت بدنی، مهارتهای ارتباطی و ... کاهش خواهد یافت.
درنهایت، این نظریهپردازان معتقدند هر چه زندگی به سمت دیجیتالی شدن برود، حریم خصوصی و امنیت افراد بیشتر تهدید خواهد شد. همچنین امکان دزدیده شدن اطلاعات شخصی در این سبک زندگی بیشتر است حتی در مقیاس بزرگ امکان تهدید دموکراسی، امنیت ملی وحتی مشکلات شغلی نیزوجود دارد. مثلا گسترش هوش مصنوعی میتواند بسیاری از فرصتهای شغلی را از بین ببرد.
یک واقعه
توی تاکسی اینترنتی نشستهام که خبرش را میخوانم. حالا علاوه بر پیجرهایی که باعث نقص عضو و زخمی شدن شهروندان لبنانی خصوصا کودکان شده بود، حالا تاکیواکیها هم ردیابی و منفجر شده است. تکنولوژی همیشه یک لبه تیغ بود و کسی باورش نمیشد همچنین عملیات تروریستی اتفاق بیفتد. خطر بیخ گوشمان دارد جولان میدهد و تکنولوژی دیگر دارد تهدید میشود تا فرصت. یک نمونه کوچک آن متاورس است. مدیر اجرایی فناوری و نوآوری اینترپل میگوید: روشهای متعددی برای سوء استفاده از متاورس برای جرم وجود دارد، زیرا این محیط ممکن است باعث به وجود آمدن نوع جدیدی از جرایم سایبری شود و جرمهای فعلی را نیز گسترش دهد. مثلا اگر گروهی تروریستی بخواهد به یک فضای فیزیکی حمله کند، ممکن است از این فضا برای برنامهریزی و شبیهسازی و اجرای تمرینهای خود قبل از حمله استفاده کند. همچنین یوروپل که مجری قانون در اتحادیه اروپاست در گزارشی اعلام کرده که گروههای تروریستی ممکن است در آینده از متاورس برای تبلیغات، استخدام و آموزش استفاده کنند.از آنجا که قوانین برای محافظت از مردم واقعی و زنده نوشته شدهاند، برای جرایم سایبری یا جرایم دیگر در فضای متاورس قانونی نداریم. البته برخی کشورها خواستار تنظیم یک سری قوانین برای متاورس هستند، ولی فعلا در هالهای از ابهام قرار دارد. به هر حال امیدواریم در آینده قوانین سختی برای متاورس و فضای اینترنتی اتخاذ شود تا شاهد کاهش چنین جرائمی باشیم.
زهرا قربانی - دبیر نوجوانه
تکنولوژی از تاریخچه تا رضایتبخشی
شاید بهترین و کاملترین تعریفی که درباره تکنولوژی خواندم از کارل میچام، استاد کالج ماینز کلرادو، در مصاحبه با سایت اسیکس در سال 2001 بود که اینطور میگوید:تکنولوژی در معنای عام و خودمانیاش، «ساخت و استفاده از مصنوعات» است اما باید به چهار جنبه عمیقتر در این پدیده توجه کنیم:اول، میتوان این ساخت واستفاده را به اشیایی که میسازیم و استفاده میکنیم خلاصه کنیم، مثلا ماشینها و ابزارها. این «تکنولوژی در قالب شیء» است.دوم، اگر نگاه خود را به دانش و مهارتهای مربوط به فعالیت ساخت و استفاده معطوف کنیم، با «تکنولوژی در قالب دانش» سروکار داریم.سوم «تکنولوژی به معنای فعل یا فعالیت» است.و چهارم، جنبه دیگری هم هست که غالبا از آن غفلت میشود، یعنی «تکنولوژی در قالب اراده»؛ ارادهای که دانش را به لحاظ فیزیکی به خدمت میگیرد که سیستمها، محصولات و فرآیندها را بسازد. این اراده تکنولوژیک بهخاطر تاثیراتش بر شکل فرهنگ تأثیر میگذارد و در عینحال باعث استمرار خودش میشود. اینها چهار حالت یا جنبه مختلف ساخت و استفاده تکنولوژیک است: شیء، دانش، فعالیت و اراده.تقریبا تا چهار قرن پیش، بخشهای عظیمی از کشورها و جوامع، دنیای مجزایی برای خود داشتند. هندوستان، خاورمیانه، آمریکا، اروپا، ژاپن... هرکدام در دنیایی جدا از دیگران زندگی میکردند و هر کشور و هر قوم و ملتی دارای شیوههای خاص زندگی خود بود که با دیگری بسیار تفاوت داشت و ارتباطات اصلا این شکلی نبود که بشود جامعهای با جامعه دیگر در تعامل باشد. وقوع رنسانس که منجر به تغییر و تحولات همهجانبهای در همه جنبههای علم، دانش، نوآوری، خلاقیت، ریسکپذیری و... شد و پیشرفت علوم و فنون و اختراعات و ابداعات در دنیای غرب باعث شد که ناگهان جوامع اروپایی از آنچنان قدرت و تسلطی برخوردار شوند که آن سرش ناپیدا و این چنین شد که دنیا را تحت سیطره خود درآوردند. بیشک در کسب این توان و این تسلط، تکنولوژی و تواناییهای علمی و فنی این جوامع نقش تعیینکنندهای داشته و حرف اول را زده است.
تا اواخر قرن بیستم دنیای ما دوقطبی(Bi polar) بود. آمریکا و شوروی ابرقدرتهای نظامی بودند که دنیا را به دو بلوک شرق و غرب تقسیم کردند؛ یعنی کشور شما یا باید اینوری میبود یا آنوری یا شرقی یا غربی. با فروپاشی شوروی در سال 1991 جهان تکقطبی(Uni Polar) شد و آمریکا بهخاطر برتری قدرت نظامی و اقتصادیاش حرفش در جهان خریدار پیدا کرد.
در سالهای اخیر هم جهان به سمت چندقطبی(Multi Polar) شدن در حال حرکت بوده و تاریخ انقضای یکهتازی آمریکا به پایان رسیده است. اما در سالهای اخیر نظریهپردازان روابط بینالملل با مفهوم جدیدی بهعنوان جهان(Technopolar) یا دنیای فناوری قطبی، از به اتمام رسیدن نظم کلاسیک جهان خبر میدهند.
در حوزه اقتصاد ملی، تکنولوژی بر همهچیز، از شیر مرغ تا جان آدمیزاد، اثر گذاشته و همهچیز را دچار تغییر و تحول آگاهانه و ناآگاهانه، مستقیم و غیرمستقیم و آشکار و پنهان میکند.
تکنولوژی ما را مبهوت خود کرده است. وابستگی ما به اشیای تکنولوژیک دیگر از وابستگی ابزاری گذشته و به وابستگی عاطفی رسیده و خیلیهایمان فکر میکنیم اگر روزی کره زمین در معرض انقراض باشد، بالاخره مثل همه فیلمهای آخرالزمانی، ترکیب تکنولوژی و ابرانسانها ما را نجات خواهد داد. اما تجربه تاریخی به ما نشان میدهد ماجرا به این سادگی نیست. تکنولوژی نمیتواند به سؤالها و بحرانهای بشریت پاسخ دهد.
چندین سال پیش زمانی که لباسهایی با طرحهای چرک و پاره در فروشگاههای بزرگ زنجیرهای داشت بهسرعت به مد روز تبدیل میشد، امیدی کاملا جدید هم برای آینده تمدن در حال ظهور بود. سیاستمداران، منتقدان اجتماعی و بسیاری از دانشگاهیان اینطور میگویند که اینترنت جهان را یکسره آزاد و دموکراسی را در همهجا برقرار خواهد کرد. اینترنت جریان اطلاعات و مبادله کالاها را آزاد میکند و با تمامی نیروهایی که اینترنت به ارمغان میآورد، هر شخص، خود مؤلف میشد. همانطور که مثالش را در اپلیکیشنهایی مثل اینستاگرام میبینیم، اینترنت به کاربران امکان میداد تا با هویتهای خود بازی کنند و در برابر پذیرش مفاهیم قدیمی و ثابت خود مقاومت کنند و هر روز بتوانند یک من جدید از خودشان نشان دهند. نظریهپردازان ادعا میکردند که خاصیت غیرمتمرکز و همهجاییبودن اینترنت در برابر تمامیتخواهی مقاومت میکند. دیگر اینطور نیست که نبضش دست یک کشور خاص باشد. حالا تکنولوژی اینترنت همهجا را مال خود کردهاست. بیل کلینتون، طی سفری به چین، به گزارشگران چنین گفت که محدودکردن اینترنت «تقریبا مثل آن است که بخواهید ژله را به دیوار بچسبانید.»
مفهوم technopolar world یا دنیای فناوری قطبی، دنیایی است که شرکتهای فناوری در آن نفوذ بیسابقهای در صحنه جهانی دارند. جایی که حاکمیت و نفوذ توسط جغرافیا و تمامیت ارضی یا قدرت نظامی تعیین نمیشود و کنترل بر دادهها، سرورها و مهمتر از همه الگوریتمها حرف اول را میزند و بخشهای کلیدی زندگی روزمره مردم و حتی برخی از عملکردهای ضروری دولت، بهطور چشمگیر و روزافزونی در دنیای دیجیتال وجود دارد. الان زور دست آن کسی است که تکنولوژیهای بهتر و بیشتری در چنتهاش داشته باشد.
مفهوم technopolar world اشاره به یک نظریه یا تحلیل جهانی دارد که در آن فناوری نقش محوری در تعیین ساختار قدرت و نفوذ در سطح جهانی دارد. در این سناریو، قدرت و تأثیرگذاری کشورها، مناطق یا سازمانها براساس تواناییهای فناورانهشان سنجیده میشود. بهعبارت دیگر، کشورها یا شرکتهایی که در توسعه و بهکارگیری فناوریهای پیشرفته پیشگام هستند، ممکن است نقشهای برجستهتری در عرصه بینالمللی ایفا کنند.
این تئوری همچنین میتواند شامل بررسی تأثیرات فناوریهای نوین مانند هوش مصنوعی، اینترنت اشیا، و فناوریهای دیجیتالی دیگر بر اقتصاد، سیاست و اجتماع باشد. در چنین دنیایی، موازنه قدرت ممکن است بهشدت تحت تأثیر پیشرفتهای فناورانه قرار گیرد و کشورهایی که در این زمینهها عقب بمانند، ممکن است درمعرض خطر کاهش نفوذ و قدرت خود باشند.
درمجموع، این مفهوم بر اهمیت روزافزون فناوری در شکلدهی به آینده جهانی تأکید میکند و پیشبینی میکند که فناوریها چگونه میتوانند معادلات قدرت سنتی را تغییر دهند.
حالا باید ببینیم این پیشرفت تکنولوژی چقدر به خوشحالی و حال خوب جوامع کمک کرده است. رابطه بین پیشرفت تکنولوژی و میزان رضایت از زندگی مانند یک تیغ دولبه است که با کمی لغزش نتایج متفاوتی بهبار میآورد. این نتیجه بهطور مستقیم با میزان استفاده ما از تکنولوژی مرتبط است. معلوم است که تکنولوژی در حوزه بازیهای دیجیتال حسابی حال آدم را جا میآورد و افزایش انرژی و هزارجور نکته مثبت توی زندگی آدم دارد، اما باز همان بازی هم اندازه دارد.
بهطورکلی برای پاسخدادن بهاین سؤال که آیا تکنولوژی و فناوری باعث رضایت از زندگی میشود یا نه باید بگوییم اگر در فرآیند پیشرفت تکنولوژی، انواع محصولات و خدمات جدیدی ایجاد شود که زندگی مردم را باکیفیت کند، میتوانیم فرض کنیم که در زمانهای خاصی ممکن است افراد شادتر به نظر برسند و طبیعتا آنوقت مردم میتوانند احساس رضایت بیشتری داشته باشند. چرا که درصورتی خوشحال هستند که خواستهها و نیازهایشان بهطور کامل برآورده شود. اما پسازمدتی افراد به سطح معینی از زندگی عادت میکنند و به دنبال محرکهای بیشتری از دنیای علم، فناوری، تولید کالا و ارائه خدمات جدید هستند که نیازهای روزافزون انسان را برآورده کند.
تکنولوژی نه خوشبختی به وجود میآورد و نه بدبختی. فناوری فقط مجموعهای از اقدامات یا وسایل کاربردی است که برای بهانجامرساندن چیزی کنار هم قرار میگیرند و قضاوت درمورد خوب یا بد بودن آن، به نحوه استفاده و ارزیابی نتایج بستگی دارد.
درواقع میتوانیم اینگونه بگوییم که مانند دو روی یک سکه است. مردم بهتدریج نسبت به محصولاتی که ارائه میشوند و بهصورت جداگانه با نیازهای خاص آنها مطابقت دارند، احساس رضایت بیشتری پیدا میکنند. اما بااینوجود، اینگونه هم به نظر میرسد که مردم بیشتر به خرید چیزهای جدید و پیروی از روندهای جدید معتاد شدهاند. بنابراین، خواستههای آنها روزبهروز افزایش یافته و همین موضوع باعث نارضایتی و حتی عصبانیت از محصولات جدید و روند روبهرشد تکنولوژی میشود. بهزبان ساده، مردم زیادهخواه شدهاند و دائماً راهحلها و ابزارهای پیشرفته یا پیشرفتهتری را درخواست میکنند.
طی تحقیقات و مطالعات صورتگرفته در میان نوجوانان، برآورد شده که هر چه تعداد ساعات استفاده از وسایل تکنولوژیکی بیشتر باشد، رضایت از زندگی کمتر است. علاوهبراین، قرارگرفتن در معرض نمایشگرها با عملکرد شناختی و تحصیلی ضعیفتر، ازجمله مشکلات توجه، حافظه، یادگیری، اختلالات خواب و... مرتبط است. اعتیاد به بازی با شیوع فزاینده درمیان جمعیت جوان در سراسر جهان، یک نگرانی رو به افزایش است. بهطوریکه اخیرا سازمان بهداشت جهانی، اختلال بازی را در یازدهمین ویرایش طبقهبندی بینالمللی بیماریها گنجانده و این اختلال را به عنوان الگوی رفتار بازی توصیف میکند که منجر به اختلال قابل توجه در عملکرد شخصی، خانوادگی یا اجتماعی میشود. البته که استفاده از فناوری سودمند هم هست مثلا یادگیری برنامههای تعاملی درمیان کودکان خردسال، مهارت بهتر در خواندن، ارتقای تعامل اجتماعی با دوستان، نمرات بهتر در آزمونهای درک مطلب و... از مزایای استفاده از تکنولوژی برای کودکان است. پس همانطور که گفتیم میزان استفاده بهاندازه، در سودمند یا مضر بودن تکنولوژی حرف اول را میزند.هر چیزی بهاندازهاش خوب است و خدانکند شورش در بیاید و گریبان آدم را بگیرد.اگر بخواهیم درانتها به یک جمعبندی برسیم باید بگوییم نمیتوان از فناوری چشمپوشی کرد. قدمت فناوری به ماقبل تاریخ برمیگردد، به دورانی که انسان با دود با دوست دورافتادهاش صحبت میکرد یا بهپای کبوتر کاکلبهسر نامه میبست و اساساً با تلاش انسان برای زندگی بهتر مرتبط است.اما طی سالیان اخیر دانشمندان و محققان زیادی در رابطه با تعامل انسان و کامپیوتر هشدار دادهاند. براساس فرضیههای بیان شده زمان استفاده از تکنولوژی درحد اعتدال میتواند مفید باشد، اما بیشازحد مضر میشود. محققان استدلال کردهاند که در ابتدا و تا یک نقطه معین، استفاده از تکنولوژی باعث افزایش شادی، رضایت از زندگی، بهبود عملکرد روانی و عملکرد اجتماعی میشود، درحالی که استفاده بیشازحد از فناوری این ویژگیها را کاهش داده و مادیگرایی را افزایش میدهد، همچنین انسانگرایی و کیفیت دوستیها را هم کم میکند.
در نهایت میرسیم به همان جمله که هرچیزی شورش دربیاید گریبان آدم را میگیرد.
نوجوان و دنیای نو
ما در یک دنیای همیشه کانکت (متصل) زندگی میکنیم. مدرسه را همانجا میرویم، با دوستانمان توی همان دنیا حرف میزنیم و دیدار تازه میکنیم و حتی غذایمان را هم ازهمین دنیا برایمان میفرستند. گوشدادن به موسیقی، تماشای فیلم و بهاشتراکگذاری تجربیاتشان از اینترنت که دمدستیترین چیز است.
ازآنجاکه این نرمافزارها، اپلیکیشنها و تکنولوژیها زندگی را سادهتر و درظاهر بهتر کردهاند، آیا استفاده اینچنینی میتواند مشکلاتی را ایجاد کند؟ متخصصان در پاسخ به این سؤال پاسخهای متفاوتی ارائه میدهند.
درواقع بنابر مطالعهای که مرکز تحقیقاتی پو انجام داده، یکسوم متخصصان پیشبینی کردهاند که زندگی دیجیتال میتواند برای نوجوانها و خانوادهها در دهههای پیش رو، بسیار مضر وخطرناک باشد. بااینحال برخی دیگر از نظریهپردازان با این مسأله مخالفند. آنها براین باورند که تکنولوژی وزیست دیجیتال میتواند درنهایت به زندگی بهترورفاه بیشتر منجر شده و مزایایش بهمراتب بیشتر از مضراتش خواهد بود. و البته تعداد کمی از متخصصان میگویند این سبک زندگی، تغییر خاصی را در دهههای پیش رو بهوجود نخواهد آورد.اما بعضی از آنها پیشبینی میکنند که تواناییهای شناختی انسانها در آینده نه چندان دور دچار مشکلات جدی خواهد شد. به این معنا که توانایی تفکر تحلیلی، به خاطر سپردن اطلاعات و تمرکز طولانی مدت روی یک موضوع ممکن است با چالشهایی روبهرو شود. به طور کلی متخصصان نگران این هستند که افراد آنگونه که باید و شاید دیگر نتوانند خلاق باشند.
یکی دیگر ازحوزههای نگرانی، اعتیادهای دیجیتالی است. متخصصان هشدار میدهند برخی شرکتهای سازنده نرمافزار و سختافزار، محصولات خود را به نحوی ارائه میدهند که در هنگام استفاده در مغز دوپامین آزاد میشود.
دوپامین، یک ماده شیمیایی است که هنگام لذت در بدن ترشح میکند. شرکتها و کمپانیهای بزرگ ساخت محصولات تکنولوژی در حال حاضر آموختهاند که چگونه این مرکز پاداش مغز را فعال کرده و به همین وسیله نوجوانان را وادار میکنند یک فعالیت را بارها و بارها انجام دهند، دقیقا کاری که در بازیهای ویدئویی مانند پلیاستیشن انجام میدهند. متخصصان حوزه صنعت پیشبینی میکنند تمام شرکتهای دیجیتال در حال آموختن این موضوعات هستند و سعی میکنند در ساخت و تولید محصولات خود از این قوانین استفاده کنند. این کار باعث میشود افراد به جنبههایی خاص از زندگی دیجیتالی وابسته شوند.
متخصصان نگرانند زندگی دیجیتال بر سلامت روان افراد تأثیر منفی بگذارد. آنها بر این باورند که گسترش زندگی دیجیتالی میتواند احتمال بروز استرس، اضطراب و افسردگی را تا حد زیادی افزایش دهد. با گسترش این سبک از زندگی، تعاملات رودررو و چهره به چهره، فعالیت بدنی، مهارتهای ارتباطی و ... کاهش خواهد یافت.
درنهایت، این نظریهپردازان معتقدند هر چه زندگی به سمت دیجیتالی شدن برود، حریم خصوصی و امنیت افراد بیشتر تهدید خواهد شد. همچنین امکان دزدیده شدن اطلاعات شخصی در این سبک زندگی بیشتر است حتی در مقیاس بزرگ امکان تهدید دموکراسی، امنیت ملی وحتی مشکلات شغلی نیزوجود دارد. مثلا گسترش هوش مصنوعی میتواند بسیاری از فرصتهای شغلی را از بین ببرد.
یک واقعه
توی تاکسی اینترنتی نشستهام که خبرش را میخوانم. حالا علاوه بر پیجرهایی که باعث نقص عضو و زخمی شدن شهروندان لبنانی خصوصا کودکان شده بود، حالا تاکیواکیها هم ردیابی و منفجر شده است. تکنولوژی همیشه یک لبه تیغ بود و کسی باورش نمیشد همچنین عملیات تروریستی اتفاق بیفتد. خطر بیخ گوشمان دارد جولان میدهد و تکنولوژی دیگر دارد تهدید میشود تا فرصت. یک نمونه کوچک آن متاورس است. مدیر اجرایی فناوری و نوآوری اینترپل میگوید: روشهای متعددی برای سوء استفاده از متاورس برای جرم وجود دارد، زیرا این محیط ممکن است باعث به وجود آمدن نوع جدیدی از جرایم سایبری شود و جرمهای فعلی را نیز گسترش دهد. مثلا اگر گروهی تروریستی بخواهد به یک فضای فیزیکی حمله کند، ممکن است از این فضا برای برنامهریزی و شبیهسازی و اجرای تمرینهای خود قبل از حمله استفاده کند. همچنین یوروپل که مجری قانون در اتحادیه اروپاست در گزارشی اعلام کرده که گروههای تروریستی ممکن است در آینده از متاورس برای تبلیغات، استخدام و آموزش استفاده کنند.از آنجا که قوانین برای محافظت از مردم واقعی و زنده نوشته شدهاند، برای جرایم سایبری یا جرایم دیگر در فضای متاورس قانونی نداریم. البته برخی کشورها خواستار تنظیم یک سری قوانین برای متاورس هستند، ولی فعلا در هالهای از ابهام قرار دارد. به هر حال امیدواریم در آینده قوانین سختی برای متاورس و فضای اینترنتی اتخاذ شود تا شاهد کاهش چنین جرائمی باشیم.
زهرا قربانی - دبیر نوجوانه