نسخه Pdf

بایگانی

بایگانی

در این بخش حوادث قدیمی را دوباره بازخوانی می‌کنیم. حوادثی بسیار‌قدیمی که فقط برخی افراد سن و سال‌دار آن را به یاد دارند و بازخوانی آن با همان ادبیات، نثر و نگارش قدیمی، برای ما و نسل قدیم بسیار جذاب و یادآور خاطرات آن زمان خواهد بود.

در این شماره، اخبار جنایی‌ای که درسال‌های ۱۳۴۵تا ۱۳۵۵در روزنامه‌های کیهان و اطلاعات منتشرشده را با منبع دیده‌بان تاریخ مرور می‌کنیم:

در اهواز‌، پدری به‌ دست دوست پسرش کشته شد
مرد 50 ساله‌ای که برای تحویل گرفتن جسد فرزند جوانش از بیجار به اهواز آمده بود در خانه دوست پسرش و به‌دست میزبان به‌قتل رسید.
پسر رحمان چند روز قبل به‌علت سقوط از ساختمان شرکتی که در آن کار می‌کرد، جان سپرده بود. رحمان پس از تحویل گرفتن جنازه فرزندش، به شرکتی که در آنجا کار می‌کرد رفت و حقوق و مطالبات او را دریافت کرد.رحمان در آنجا در کنار یکی از همکاران پسرش به‌نام مهدی خوابید‌. نیمه‌شب مهدی با استفاده از طناب، رحمان را خفه کرد و پس از خالی کردن جیب‌هایش، جنازه رحمان را به‌خارج از شهر برد و در یکی از باغ‌های متروک واقع در کوی باغات اهواز انداخت و گریخت. ماموران گشت گروهان ژاندارمری اهواز صبح روز بعد از حادثه، جنازه رحمان را پیدا کردند و در کنار جسد نامه‌ای را که از جیب مهدی افتاده بود، پیدا کردند. ماموران ژاندارمری با استفاده از مشخصات نامه، مهدی را دستگیر کردند. وی در بازجویی به قتل رحمان اعتراف کرد‌. مهدی پس از تکمیل پرونده روانه دادسرای اهواز شد و با قرار بازداشت موقت زندانی گردید.

نجار ثروتمند بازار تهران به‌قتل رسید
یک نجار ثروتمند در بازار تهران به‌قتل رسید و قاتل یا قاتلین پس از ارتکاب این جنایت فرار کرده‌اند. مقتول حاج‌محمد نام داشت و 71 ساله بود. 
ماموران پلیس پس از کشف جسد این مرد برای پیدا کردن قاتل یا قاتلان دست به تلاش زده‌اند. فعلا یک نفت‌فروش دوره‌گرد در مظان اتهام قرار دارد. ساعت 5 بعداز‌ظهر دیروز پاسبان مامور گشت کلانتری 13دربازارهنگامی که از بازار پاچنار مقابل مسجد آذربایجانی‌ها می‌گذشت، متوجه شد در یک مغازه نجاری باز است. چون دقت کرد مشاهده نمود که روی کف مغازه خون زیادی ریخته شده است. جلو رفت و با جسد مردی روبه‌رو شد.  ماجرای این قتل به کلانتری 13و دادسرا و پزشکی‌قانونی اطلاع داده شد. آقای بازپرس و نیز پزشکی‌قانونی پس از معاینه‌ای که از جسد به‌عمل آوردند نظر دادند که وی با یک ضربه تیشه که از پشت سر وارد آمده کشته شده. پزشکی‌قانونی آن‌گاه اضافه کرد که در اطراف چشم و دهان مقتول نیز آثار کبودی دیده می‌شود. معلوم می‌شود که قاتل یا قاتلین با او درگیری پیدا کرده و با ضربان مشت نیز به او حمله شده است. در این موقع مردی وحشت‌زده وارد مغازه شد و خود را به بازپرس علی معرفی کرد و گفت که شاگرد مقتول بوده است. علی می‌گفت که هر روز جمعه نیز به مغازه می‌آمدم ولی امروز چون خانه‌ام را رنگ می‌زدم، به مغازه نیامدم. ساعتی قبل که پسر مقتول که شاگرد پدرش بود نزد من آمد و گفت که پدرش به خانه نیامده است. او از من خواست به مغازه بروم و و ببینم که علت نیامدن پدرش چیست. علی می‌گفت همان‌موقع با دوچرخه به طرف مغازه حرکت کردم و وقتی وارد بازار شدم مردی که با من آشنایی داشت گفت کجا می‌روی؟ گفتم به مغازه می‌روم ببینم چطور شده که حاجی به خانه نرفته است و او گفت که حاجی را کشته‌اند.  علی گفت که حاجی‌محمد یکی از ثروتمندان تهران بود و پنج دختر و دو پسر دارد. بازپرس از علی و پسر حاجی تحقیق کرد و پس از تحقیقات دیگری پی برد که نفت‌فروش محل به نام حسین با مقتول رفت‌و‌آمد داشته است که در مظان اتهام قرار گرفته و سرگرد معاون کلانتری 13 مامور دستگیری او گردید. به تصمیم بازپرس، علی شاگرد و عباس آزاد شدند. 

مهر 1352
ضمیمه نوجوانه