نسخه Pdf

علامه به آسمان نزدیک‌تر بود

چرا 24 آبان به نام روز کتاب و کتابخوانی و کتابدار نام‌گذاری شد؟

علامه به آسمان نزدیک‌تر بود

علامه‌ طباطبایی حدود یک هفته در بیمارستان بستری و درحال اغما بود. در همان ایام، آقای محمدتقی انصاریان که از ارادتمندان علامه بود گفت که چه خوب است علامه از سوی امام خمینی عیادت شود. در این‌ رابطه با دفتر امام در تهران تماس گرفتم. ایشان حاج احمد آقا را به عیادت فرستادند.

بامداد روز یکشنبه ۲۴ آبان ۱۳۶۰ هجری شمسی، علامه در همان بیمارستان به لقاءا...پیوست. فردای همان روز با تشییع نسبتا آبرومندی پیکر مطهرش را در مسجد بالاسر حضرت معصومه به‌خاک سپردند. 

***
درگذشت علامه محمدحسین طباطبایی در 24 آبان سبب شد تا هفته آخر آبان‌ماه را به‌عنوان هفته کتاب و کتابخوانی نام‌گذاری کنند.در سال 1372 خورشیدی، 24 آبان به‌عنوان روز کتاب و کتاب‌خوانی تعیین شد. این روز، یکی از روزهای هفته کتاب نیز هست. نخستین هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران در روزهای چهارم تا دهم دی‌ماه سال 1372 با پیام رهبر فرزانه انقلاب اسلامی برگزار شد. در هفته کتاب، در مدارس، مساجد، دانشگاه‌ها، و استان‌های کشور نمایشگاه‌ها و جشن‌های کتاب و سخنرانی در موضوع چاپ و نشر کتاب برگزار می‌شود. 

***
این‌روزها بهانه خوبی است برای خواندن آثار علامه طباطبایی و همچنین کتاب‌هایی که درباره او نوشته شده است. یکی از خواندنی‌ترین کتاب‌هایی که به‌تازگی درباره این شخصیت بارز علمی و اخلاقی منتشر شده، کتاب «اقیانوس آرام‌، چند روایت کوتاه از سبک زندگی علامه سیدمحمدحسین طباطبایی» به‌قلم محمدعلی عباسی‌اقدم است. این کتاب از سری‌کتاب‌های مجموعه «قله‌ها به آسمان نزدیک‌ترند» توسط دفتر نشر فرهنگ اسلامی منتشر شده است. 

***
«اقیانوس آرام» نخستین‌ دفتر از مجموعه «قله‌ها به آسمان نزدیک‌ترند» است که به سبک زندگی علامه سیدمحمدحسین طباطبایی اختصاص دارد. مردی که با ورود خود به حوزه علمیه قم این حوزه راکد را به تحرک و پویایی واداشت و با نگارش تفسیر «المیزان» فصل نوینی در حوزه تفسیر قرآن کریم رقم زد. این دانشمند برجسته و حکیم وارسته، علم و عمل را به هم آمیخت و در‌کنار خلق شاهکار المیزان، در تهذیب نفس نیز به قله‌هایی رفیع و سترگ دست یافت و شاگردانی برجسته و فاضل تقدیم حوزه علمیه قم کرد. 

***
در بخش اول کتاب خاطراتی از دوران کودکی و ایام تحصیل علامه طباطبایی گنجانده شده است. در بخشی از این فصل آمده: «بیشتر دوره زندگی خود را با یتیمی یا غربت و گرفتاری‌های دیگر گذرانیده‌ام. در مسیر زندگی، با فراز و نشیب‌های گوناگون روبه‌رو شده و در محیط‌های رنگارنگی قرار گرفته‌ام، ولی پیوسته حس می‌کردم که دست ناپیدایی مرا از پرتگاه خطرناک نجات می‌دهد و جاذبه مرموزی از میان هزار‌ها مانع بیرون کشیده به سوی مقصد هدایت می‌کند. اوایل علاقه زیادی به ادامه تحصیل نداشتم. هرچه می‌خواندم نمی‌فهمیدم. چهار سال به‌همین‌نحو گذراندم. پس از آن، یکباره عنایت خدایی دامنگیرم شد و عوضم کرد و در خود یک نوع شیفتگی و بی‌تابی به تحصیل کمال حس نمودم. به طوری که از همان روز تا پایان ایام تحصیل، هرگز نسبت به تعلیم و تفکر درک خستگی و دلسردی نکردم». 

***
فصل دوم کتاب به زیست حوزوی علامه طباطبایی می‌پردازد. در بخشی از این فصل می‌خوانیم: «به موازات تعلیم و تدریس، برای تربیت و تهذیب شاگردان سنگ‌تمام گذاشت و به‌تنهایی مکتب جدیدی در تربیت افرادی که علم و اخلاق را توامان توسعه داده بودند تاسیس کرد و اشخاص بس لایق به جامعه تقدیم داشت. مهم‌تر از خدمت ایشان به حکمت، توجه علامه به اهمیت تربیت اخلاقی و تزکیه نفس بین شاگردان خود بوده است.»

***
فصل دیگری از کتاب بیانگر اخلاق تدریس و سیره تربیتی علامه طباطبایی است و فصل بعدی، رابطه عاشقانه علامه طباطبایی و همسرش را به تصویر کشیده است. فصل پایانی کتاب نیز روایتگر واپسین‌روز‌های حیات علامه است.