از برخی اعضای تحریریه خواستیم هر کدام سه کتاب جدید را به مناسبت هفته کتاب برایتان معرفی کنند
سه کتاب که دوستشان داشتهام!
حسین شرفخانلو، نویسنده
در زمانهای که از بس صبح تا شب در معرض باران سیلآسای خبر و شبهخبر عین گنجشک آب کشیده، مجال پر زدنمان نیست و توهمِ دانستن جای دانستن و دانایی را گرفته، روایت اول و نگاه خارج از چهارچوب رسانههای دیداری و شنیداری بسی شیرینتر است. اصلش هم این است که رسانههای دیداری را خاصه این نوظهورهایش را برای اغوا ساختهاند و قلب حقیقت به آنچه که صلاحش میدانند. و من در این چند صد کلمه قرار است سه کتاب معرفی کنم که اولا دوستشان داشتهام و مهمتر اینکه سال چاپشان 1403 باشد.
دو دستی
این کتاب منصورضابطیان که سفرنامه اوست به ژاپن وآمیخته است به تجربههای پیشین ونگاه اجتماعیای که یک روزنامهنگار حرفهای میتواند داشته باشد و مثل تمام روزنامهنگاران، محدود و مکلف و مقید به ساختارهای رسمی نیست و در سفر رفتن و نوشتنِ آنچه برایش جذاب بوده، دچار آیینهای اداری و تکلفها و رودربایستیها نیست و از ژاپن تصویری ساخته است که درست از متن جامعه و روابط انسانی آن کشور گرفته شده وحتی درانتخاب اقامتگاه سفر یکماههاش حواسش جمع بوده که به هتلهای زنجیرهای معروف که در هر کشور و شهر بزرگی شعبه دارند نرود که دچار پروتکلهای آن هتل، نتواند ببیند مردم عادی ژاپن در چه جور جایی زندگی میکنند و بفهمد که تختخواب هنوز در فرهنگ اجتماعی ژاپن رسوخ نکرده و مردم عادی روی زمین و کف اتاقشان میخوابند وهزارتصویردیگرِ اینرطوری که تو را همراه خود میکند در سرزمین آفتاب تابان.
اینطور نیست بابا؟
امسال و در نمایشگاه تهران، «اینطور نیست بابا» را از امام موسی صدر دیدم و خریدم و در همین «قفسه» آنرا به طرز مفصلتر معرفی کردم و کتاب، پیادهشده نوار کاستهایی است که امام موسی صدر از دل خون و آتشِ لبنانِ دچار جنگ داخلی در دهه 80 میلادی، برای اولادِ به تحصیل مهاجرتکردهاش پر میکرده و پست میکرده و در آن از فلسفه دین و رسوم تاریخ اسلام تا توصیههایی که هر پدری باید به اولادش بکند یافت میشود و اصلِ این نوارتراپی، آنهم در دههای که اسباب انتقال صوت به این سادگی که امروز مهیاست فراهم نبود، ایده هوشمندانهای است که از ذهن خلاق کسی مثل موسای مسیح برمیآمد و چنان گیرا که بعد از نیم قرن، هنوز شنیدنی و خواندنی است.
لهجههای غزهای
و کتاب سوم، «لهجههای غزهای» که داغِ داغ است از دل غزهای که یک سال است در آتش جنون و توحش صهیونیستها شعله میکشد و یاد ایام وبلاگستان به خیر که دو نفر از سکنه آن باریکه پربلای تحریم شده، روزمرههایشان را از آنچه در دل معرکه میگذرد و نه آنچه که از لنز دوربین الجزیره و بیبیسی میبینیم، روایت میکنند و دست اولِ دستِ اول است. دست سوره مهر درد نکند که کتاب را داغِ داغ ترجمه و چاپ کرده است.
خاطرات یک دختر هراسناک در چاه ارمنی!
سعیده اسداللهی، منتقد ادبی
خاطرات یک دختر
داستان بلند فوق درواقع یک زندگینامه است. ناتاشا ترتوی، نویسنده این داستان بعد از 35 سال خاطرات زندگی خود را روایت میکند. شخصیت اصلی این داستان دختری است که خاطرات مادر سیاهپوستش را بازگو میکند.مادری که در فضای متشنج اوایل قرن بیستم آمریکا، متحمل ناعدالتیهای فراوانی میشود و ناتاشا شاهد همه اینهاست. مادر بارها قربانی شکنجه و خشونتهای خانگی میشود و در نهایت توسط ناپدری ناتاشا به قتل میرسد. مواجهه این دختر با مصائبی که بر مادر گذشته و مرور خاطراتش، وی را دعوت به کشف معنای زندگی میکند. این کتاب با نثر و ترجمهای روان توسط فروزان صاعدی ترجمه شده و در نشر تداعی به چاپ رسیده است.
خندههای هراس و تنهایی
در کتاب «خندههای هراس و تنهایی» دو داستان بهصورت موازی روایت میشوند. یکی داستانی کهن و محبوب از زندگی دو شاهزاده که گویی در تاریخ ادبیات به فراموشی سپرده شده و اثری از آن باقی نمانده و دیگری روایت یک آدم امروزی است که در قالب یک پژوهشگر جوان درست شبیه باقی آدمها دغدغه زندگی روزمره و آزادیهایش را دارد. در این کتاب، این دو داستان با هم پیش میروند و ازهم تاثیر میگیرند.هم داستان دو شاهزاده وحوادث پیرامونشان روی پژوهشگر جوان و هم داستان زندگی این پژوهشگر،روابطش ودگرگونیهای فکریاش درسرانجام این داستان کهن.بهواقع خواننده شاهد نحوه اثرپذیری این دو روایت بر یکدیگر است. این داستان به قلم مسعود بربر در نشر چشمه به چاپ رسیده است.
مجموعه داستان چاه ارمنی
این مجموعه شامل هشت داستان کوتاه است که با ایده رنج و درد، روایتگر انسانهای فراموششده است.همانهایی که بهظاهر میشناسیمشان اما کمتر به چشم میآیند. آدمهایی آسیبدیده از دل جامعه که با زندگی پردردشان عجیبن شدهاند. روایتهای افسانه آقایی با زبان و نثری تمیز، مضامین اجتماعی را عمیق و تاثیرگذار واکاوی میکنند. ایجاز در داستانهای این کتاب به گونهای است که مخاطب را دلزده و سرخورده نمیکند. ساختار و بدنه داستانها در راستای ایده پیش میروند و پیچیدگیهای شخصیتها در وقوع موقعیتها بروز میکند.افسانه آقایی اساس داستان کوتاه را بلد است و شیوه روایتگریاش احساسات عمیق مخاطب را برمیانگیزد. این مجموعهداستان در 88 صفحه به قلم افسانه آقایی در گروه انتشارات ققنوس، نشر هیلا به چاپ رسیده است.
حسین شرفخانلو، نویسنده
در زمانهای که از بس صبح تا شب در معرض باران سیلآسای خبر و شبهخبر عین گنجشک آب کشیده، مجال پر زدنمان نیست و توهمِ دانستن جای دانستن و دانایی را گرفته، روایت اول و نگاه خارج از چهارچوب رسانههای دیداری و شنیداری بسی شیرینتر است. اصلش هم این است که رسانههای دیداری را خاصه این نوظهورهایش را برای اغوا ساختهاند و قلب حقیقت به آنچه که صلاحش میدانند. و من در این چند صد کلمه قرار است سه کتاب معرفی کنم که اولا دوستشان داشتهام و مهمتر اینکه سال چاپشان 1403 باشد.
دو دستی
این کتاب منصورضابطیان که سفرنامه اوست به ژاپن وآمیخته است به تجربههای پیشین ونگاه اجتماعیای که یک روزنامهنگار حرفهای میتواند داشته باشد و مثل تمام روزنامهنگاران، محدود و مکلف و مقید به ساختارهای رسمی نیست و در سفر رفتن و نوشتنِ آنچه برایش جذاب بوده، دچار آیینهای اداری و تکلفها و رودربایستیها نیست و از ژاپن تصویری ساخته است که درست از متن جامعه و روابط انسانی آن کشور گرفته شده وحتی درانتخاب اقامتگاه سفر یکماههاش حواسش جمع بوده که به هتلهای زنجیرهای معروف که در هر کشور و شهر بزرگی شعبه دارند نرود که دچار پروتکلهای آن هتل، نتواند ببیند مردم عادی ژاپن در چه جور جایی زندگی میکنند و بفهمد که تختخواب هنوز در فرهنگ اجتماعی ژاپن رسوخ نکرده و مردم عادی روی زمین و کف اتاقشان میخوابند وهزارتصویردیگرِ اینرطوری که تو را همراه خود میکند در سرزمین آفتاب تابان.
اینطور نیست بابا؟
امسال و در نمایشگاه تهران، «اینطور نیست بابا» را از امام موسی صدر دیدم و خریدم و در همین «قفسه» آنرا به طرز مفصلتر معرفی کردم و کتاب، پیادهشده نوار کاستهایی است که امام موسی صدر از دل خون و آتشِ لبنانِ دچار جنگ داخلی در دهه 80 میلادی، برای اولادِ به تحصیل مهاجرتکردهاش پر میکرده و پست میکرده و در آن از فلسفه دین و رسوم تاریخ اسلام تا توصیههایی که هر پدری باید به اولادش بکند یافت میشود و اصلِ این نوارتراپی، آنهم در دههای که اسباب انتقال صوت به این سادگی که امروز مهیاست فراهم نبود، ایده هوشمندانهای است که از ذهن خلاق کسی مثل موسای مسیح برمیآمد و چنان گیرا که بعد از نیم قرن، هنوز شنیدنی و خواندنی است.
لهجههای غزهای
و کتاب سوم، «لهجههای غزهای» که داغِ داغ است از دل غزهای که یک سال است در آتش جنون و توحش صهیونیستها شعله میکشد و یاد ایام وبلاگستان به خیر که دو نفر از سکنه آن باریکه پربلای تحریم شده، روزمرههایشان را از آنچه در دل معرکه میگذرد و نه آنچه که از لنز دوربین الجزیره و بیبیسی میبینیم، روایت میکنند و دست اولِ دستِ اول است. دست سوره مهر درد نکند که کتاب را داغِ داغ ترجمه و چاپ کرده است.
خاطرات یک دختر هراسناک در چاه ارمنی!
سعیده اسداللهی، منتقد ادبی
خاطرات یک دختر
داستان بلند فوق درواقع یک زندگینامه است. ناتاشا ترتوی، نویسنده این داستان بعد از 35 سال خاطرات زندگی خود را روایت میکند. شخصیت اصلی این داستان دختری است که خاطرات مادر سیاهپوستش را بازگو میکند.مادری که در فضای متشنج اوایل قرن بیستم آمریکا، متحمل ناعدالتیهای فراوانی میشود و ناتاشا شاهد همه اینهاست. مادر بارها قربانی شکنجه و خشونتهای خانگی میشود و در نهایت توسط ناپدری ناتاشا به قتل میرسد. مواجهه این دختر با مصائبی که بر مادر گذشته و مرور خاطراتش، وی را دعوت به کشف معنای زندگی میکند. این کتاب با نثر و ترجمهای روان توسط فروزان صاعدی ترجمه شده و در نشر تداعی به چاپ رسیده است.
خندههای هراس و تنهایی
در کتاب «خندههای هراس و تنهایی» دو داستان بهصورت موازی روایت میشوند. یکی داستانی کهن و محبوب از زندگی دو شاهزاده که گویی در تاریخ ادبیات به فراموشی سپرده شده و اثری از آن باقی نمانده و دیگری روایت یک آدم امروزی است که در قالب یک پژوهشگر جوان درست شبیه باقی آدمها دغدغه زندگی روزمره و آزادیهایش را دارد. در این کتاب، این دو داستان با هم پیش میروند و ازهم تاثیر میگیرند.هم داستان دو شاهزاده وحوادث پیرامونشان روی پژوهشگر جوان و هم داستان زندگی این پژوهشگر،روابطش ودگرگونیهای فکریاش درسرانجام این داستان کهن.بهواقع خواننده شاهد نحوه اثرپذیری این دو روایت بر یکدیگر است. این داستان به قلم مسعود بربر در نشر چشمه به چاپ رسیده است.
مجموعه داستان چاه ارمنی
این مجموعه شامل هشت داستان کوتاه است که با ایده رنج و درد، روایتگر انسانهای فراموششده است.همانهایی که بهظاهر میشناسیمشان اما کمتر به چشم میآیند. آدمهایی آسیبدیده از دل جامعه که با زندگی پردردشان عجیبن شدهاند. روایتهای افسانه آقایی با زبان و نثری تمیز، مضامین اجتماعی را عمیق و تاثیرگذار واکاوی میکنند. ایجاز در داستانهای این کتاب به گونهای است که مخاطب را دلزده و سرخورده نمیکند. ساختار و بدنه داستانها در راستای ایده پیش میروند و پیچیدگیهای شخصیتها در وقوع موقعیتها بروز میکند.افسانه آقایی اساس داستان کوتاه را بلد است و شیوه روایتگریاش احساسات عمیق مخاطب را برمیانگیزد. این مجموعهداستان در 88 صفحه به قلم افسانه آقایی در گروه انتشارات ققنوس، نشر هیلا به چاپ رسیده است.