پایان هر بدی
انسان در طول تاریخ، مفاهیم زیادی را برای خود ایجاد کرده است؛ یکی از این مفاهیم، پایان است. پایان که معنای به اتمام رسیدن و به آخر رسیدن هر چیزی را دارد.
زندگی، این گنج هزار افسان انسان که هنوز هم رازهای نهفته بسیاری دارد؛ هر چه را باعث ارزشش میشود، مدیون مسیر طی کردنش است. در واقع چگونگی شروع زندگی چندان مهم نیست؛ مهم مسیر و چگونگی طی کردن آن است به شکلی که اگر به پایان برسد در آن پایان است که شروعی مهمتر از ما رقم میخورد و آن چیزی نیست جز معنایی عمیق، معنای به یاد ماندن در ذهنها و افکار.مگر میشود انسانی با هزاران هزار معجزه و عجبِ علمی پا بر زمین بگذارد و هر دمِ نفسش، اعجاب علوم شود ولی بیهوده و بیفایده باشد؟! آری میشود! جز آنکه به پایان فکر کنیم به این که آن نقطه نهایی زندگی ما، اتمام حیات فیزیکی است و نه اتمام حیات نفسانی و عرفانی وجود ما. این ما هستیم که میسازیم و میچرخیم و بر جهان، اثری به نگاره میتراشیم تا آنچنان که به نیکی و بهرهای از ما یاد بُرده شود و آنجاست که شروع ما، در نقطه پایان، رقم میخورد؛ شروع ماندگار بودن و ابدی بودن در قلبها، آنچنان که فکر ما جاری بر زبانها باشد و یاد ما، ساکن دلها که هیچ رازی در پَسِ جاودانگی وجود ندارد جز ماندگاری اعمال و افکار ما در جهانمان.پایان زندگی، پایان هر بدیاست و خوبیها در آن زمان عیان میشود که زندگی پر بهره و لذت ما، نفع و جهشی برای آینده انسانیت باشد؛ آنچنان که انسان، برای انجام کاری پا بر زمین گذاشته است…
فرهود عباسیفرد - تهران