
روایت سقوط اتوبوس سربازان به دره مرگ
با گذشت چند روز از سقوط اتوبوس حامل تعدادی از مشمولان خدمت وظیفه عمومی در محور اندیمشک به پلدختر با 10 کشته، برخی از مصدومان هنوز در شوک این حادثه هستند به حدیکه خانوادهها تلاش میکنند تا اخباری ازکشته شدن همقطاران آنها به گوش فرزندانشان نرسد و روحیهشان تضعیف نشود.
ولید شریفی و مهدی جلالی دو سرباز اهل سوسنگرد بودند که درست درروز اول اعزامشان همراه سایرهمقطارانشان سوار اتوبوس مرگ شدند تا به محل خدمت خود در کرمانشاه اعزام شوند اما برخی ازآنها مانند ولید شریفی 19ساله هرگزبه مقصد نرسیدند.
میثم برادر بزرگتر ولید با صدایی غمزده و گرفته از اشک ریختن درباره این حادثه به جامجم گفت: «روز حادثه، اولین روز اعزام برادرم به خدمت نظام وظیفه بود. او اصلا قصد نداشت به سربازی برود و دلش به موتور و کار خوش بود. یک روزکه در خانه بودم ولید با دفترچه اعزام به خانه آمد و گفت تصمیم گرفته به سربازی برود. خیلی یکدفعهای تصمیم گرفت و اصلا دوست نداشتیم برود. روز اعزام رسید و وقتی سوار اتوبوس شد، با او تماسگرفتیم و پرسیدیم کجایی؟ گفت، دارم به اندیمشک میرسم. چند ساعت بعد که خبری از او نشد، با دوستش که او هم در اتوبوس بود تماس گرفتیم و پرسیدیم ولید کنارت است که گفت ما تصادف کردهایم و 10نفرکشته شدهاند. خودمان را به بیمارستان امام علی(ع) اندیمشک رساندیم و متوجه شدیم برادرم هم یکی از سربازان فوتی است. چه بگویم از حال مادرم که گفتنی نیست.»
مهدی جلالی دوست صمیمی ولید بود که قربانی اتوبوس مرگ شد. او حالا در بیمارستان گنجویان دزفول با تن و بدن زخمی بستری است و آنطورکه عمهاش به جامجم توضیح میدهد، برادرزادهاش هنوز خبر ندارد که دوست عزیزش قربانی تصادف بوده است.
او ادامه داد: «مهدی 21 ساله است و خودم او را بزرگ کردهام و برای همین پس از تصادف خودم هم حال خوبی ندارم و مدام پیگیر وضعیت او هستم. یکی از مصدومان اتوبوسگفته بود روز حادثه وقتی سربازان سوار اتوبوس شدند، راننده حرکتکرد اما پس از مدتی و درحالیکه جاده لغزنده بود، با سرعت زیاد وارد یک پیچ شد. اتوبوس چندبار لیز خورد و راننده نتوانست آن را کنترل کند. کمکراننده هم در قسمت کابین پایین اتوبوس در حال استراحت بود که اتوبوس دچار حادثه شد. وقتی تعادل اتوبوس بههم خورد صدای فریاد و کمکخواهی سربازان بلند شد و آنطور که مهدی برای مادرش تعریف کرده است، با بههم خوردن تعادل اتوبوس، او زیر صندلی رفت تا از خودش محافظت کند. راننده اتوبوس نتوانست اتوبوس را کنترل کند و به دره سقوط کرد و مهدی هم بیهوش شد. ما هم اینطور از حادثه مطلع شدیم. در خانه پدرم بودیم که خواهرم تماس گرفت و گفت اتوبوس اعزامی سربازان به کرمانشاه تصادف کرده است. گفتم این چه مدل خبر دادن است که مادر مهدی گریه کرد. گفتم صبر کنید ببینیم چه اتفاقی افتاده و سپس از طریق اینستاگرام فهمیدیم که این حادثه واقعیت دارد. پس از مدتی، فردی با خانواده مهدی تماس گرفت وگفت حال پسرتان خوب است و خودتان را به بیمارستان برسانید. مادر مهدی میگفت سرو روی مهدی پر از خاک و زخمی شده و فقط یک سرم به او وصل بود. داخل ریهاش خونابه جمع شده بود که آن را خارج کرده بودند. صورت و چشمهای مهدی مثل وحشتزدهها، دستها و پاهایش زخمی و سرش هم بخیه خورده بود. مهدی مدام سراغ دوستش ولید را میگیرد. او هنوز خبر ندارد که متاسفانه ولید به رحمت خدا رفته و اطرافیان هم چیزی به او نمیگویند تا روحیهاش ضعیف نشود. الان هم مدارک شناسایی مهدی مفقود شده و نمیدانیم برویم محل تصادف را بگردیم یا به کلانتری گزارش کنیم.»
رئیس پلیس راه استان لرستان با اشاره به اینکه علت تامه تصادف،عدم توانایی راننده درکنترل وسیله نقلیه ناشی از تخطی از سرعت مطمئنه تشخیص داده شده،خاطرنشان کرد:این اتوبوس به سمت چپ جاده منحرف شدوبعد ازبرخوردباگاردریل بهعمقدره سقوطکرد.
لیلا حسین زاده - تپشمیثم برادر بزرگتر ولید با صدایی غمزده و گرفته از اشک ریختن درباره این حادثه به جامجم گفت: «روز حادثه، اولین روز اعزام برادرم به خدمت نظام وظیفه بود. او اصلا قصد نداشت به سربازی برود و دلش به موتور و کار خوش بود. یک روزکه در خانه بودم ولید با دفترچه اعزام به خانه آمد و گفت تصمیم گرفته به سربازی برود. خیلی یکدفعهای تصمیم گرفت و اصلا دوست نداشتیم برود. روز اعزام رسید و وقتی سوار اتوبوس شد، با او تماسگرفتیم و پرسیدیم کجایی؟ گفت، دارم به اندیمشک میرسم. چند ساعت بعد که خبری از او نشد، با دوستش که او هم در اتوبوس بود تماس گرفتیم و پرسیدیم ولید کنارت است که گفت ما تصادف کردهایم و 10نفرکشته شدهاند. خودمان را به بیمارستان امام علی(ع) اندیمشک رساندیم و متوجه شدیم برادرم هم یکی از سربازان فوتی است. چه بگویم از حال مادرم که گفتنی نیست.»
مهدی جلالی دوست صمیمی ولید بود که قربانی اتوبوس مرگ شد. او حالا در بیمارستان گنجویان دزفول با تن و بدن زخمی بستری است و آنطورکه عمهاش به جامجم توضیح میدهد، برادرزادهاش هنوز خبر ندارد که دوست عزیزش قربانی تصادف بوده است.
او ادامه داد: «مهدی 21 ساله است و خودم او را بزرگ کردهام و برای همین پس از تصادف خودم هم حال خوبی ندارم و مدام پیگیر وضعیت او هستم. یکی از مصدومان اتوبوسگفته بود روز حادثه وقتی سربازان سوار اتوبوس شدند، راننده حرکتکرد اما پس از مدتی و درحالیکه جاده لغزنده بود، با سرعت زیاد وارد یک پیچ شد. اتوبوس چندبار لیز خورد و راننده نتوانست آن را کنترل کند. کمکراننده هم در قسمت کابین پایین اتوبوس در حال استراحت بود که اتوبوس دچار حادثه شد. وقتی تعادل اتوبوس بههم خورد صدای فریاد و کمکخواهی سربازان بلند شد و آنطور که مهدی برای مادرش تعریف کرده است، با بههم خوردن تعادل اتوبوس، او زیر صندلی رفت تا از خودش محافظت کند. راننده اتوبوس نتوانست اتوبوس را کنترل کند و به دره سقوط کرد و مهدی هم بیهوش شد. ما هم اینطور از حادثه مطلع شدیم. در خانه پدرم بودیم که خواهرم تماس گرفت و گفت اتوبوس اعزامی سربازان به کرمانشاه تصادف کرده است. گفتم این چه مدل خبر دادن است که مادر مهدی گریه کرد. گفتم صبر کنید ببینیم چه اتفاقی افتاده و سپس از طریق اینستاگرام فهمیدیم که این حادثه واقعیت دارد. پس از مدتی، فردی با خانواده مهدی تماس گرفت وگفت حال پسرتان خوب است و خودتان را به بیمارستان برسانید. مادر مهدی میگفت سرو روی مهدی پر از خاک و زخمی شده و فقط یک سرم به او وصل بود. داخل ریهاش خونابه جمع شده بود که آن را خارج کرده بودند. صورت و چشمهای مهدی مثل وحشتزدهها، دستها و پاهایش زخمی و سرش هم بخیه خورده بود. مهدی مدام سراغ دوستش ولید را میگیرد. او هنوز خبر ندارد که متاسفانه ولید به رحمت خدا رفته و اطرافیان هم چیزی به او نمیگویند تا روحیهاش ضعیف نشود. الان هم مدارک شناسایی مهدی مفقود شده و نمیدانیم برویم محل تصادف را بگردیم یا به کلانتری گزارش کنیم.»
رئیس پلیس راه استان لرستان با اشاره به اینکه علت تامه تصادف،عدم توانایی راننده درکنترل وسیله نقلیه ناشی از تخطی از سرعت مطمئنه تشخیص داده شده،خاطرنشان کرد:این اتوبوس به سمت چپ جاده منحرف شدوبعد ازبرخوردباگاردریل بهعمقدره سقوطکرد.