بهتر است بگوییم که شرایط طوری شده ‌است که هرکسی بدون هیچ دلیل و آگاهی کاملی در مورد این نسل، در مورد آن نظر می‌دهد.من هم یکی از همین نوجوانان دهه هشتادی هستم که هرکسی که از راه می‌رسد به خودش اجازه می‌دهد در مورد نسل من نظر بدهد و هر موضوع نامربوط را اززبان هم‌نسل‌های من بیان کند.
​​​​​​​این بحث داغ به‌اصطلاح «نسل زد» که برای هم‌نسل‌های من گذاشته‌اند افرادی هستند که نه‌تنها با این بحث و موضوع مخالفت نمی‌کنند، بلکه به اسم نوجوان تولیدمحتوا می‌کنند و اسم نوجوان و نسل جدید را زیر سؤال می‌برند.این موضوع برای خیلی از افراد سودآور شده‌است و هر گروهی از جامعه تا تنور را داغ می‌بیند، خواسته و حرف‌های خود را به اسم نوجوان می‌چسباند و به‌عنوان نوجوان و توجه به خواسته‌ها و اهداف آنان محتواهایی تولید می‌کند که در آن بیشتر نظرات خود را به زبان همه‌ نوجوان‌ها به دیگران تحمیل می‌کند؛ درصورتی‌که شاید فقط بخش کوچکی از نوجوانان با آن موافق و هم‌نظر باشند و نه همه‌ نوجوانان.
این‌که با انجام کارهای فرهنگی و ربط دادن بعضی موضوعات به نوجوان و یکی‌دانستن نظرات آنها، نشانه‌ یکی‌بودن نظر نوجوان نیست، بلکه هیچ‌کدام از افراد جامعه همه‌ افکار‌شان یکی نیست، پس نمی‌توان یک عقیده، نظر، تفکر و موضوع را به تمام نوجوانان صدق داد.