نسخه Pdf

طلاق پس از خرید شکلات و پاستیل

طلاق پس از خرید شکلات و پاستیل

مرد جوان وقتی برای خانه‌ا‌ش شکلات و پاستیل می‌خرید، هرگز تصورش را نمی‌کرد که به‌خاطر این موضوع جنجال بزرگی در انتظارش باشد. همسرش که رژیم داشت و خوردن شیرینی‌‌جات را حذف کرده بود، پس از این اقدام شوهرش با او درگیر شد؛ درگیری‌ای که درنهایت به دادگاه خانواده کشید ومردجوان مجبور شد مقابل قاضی دادگاه خانواده درخصوص خرید شکلات و پاستیل توضیح دهد.

مرد خانواده درخصوص زندگی مشترک خود به قاضی گفت: همسر من انگار دنبال بهانه است. وگرنه چه کسی به‌خاطر شکلات و پاستیل دعوا راه می‌اندازد؟ همسرم چون رژیم گرفته، خوردن شکلات و شیرینی راممنوع کرده! در صورتی که من دوست دارم با چایی شکلات بخورم ولی او این موضوع را نمی‌فهمد. خودخواه است ومی‌خواهد حرف حرف خودش باشد. چرا من باید زندگی‌ام را براساس خواسته او جلو ببرم؟! چون شکلات نمی‌خورد، من هم نباید شکلات بخورم؟! می‌توانست بدون جاروجنجال و دعوا این موضوع را حل کند. چون خیلی مسأله بی‌اهمیت و بچگانه‌ای بود. من آن شب فقط کمی شکلات خریدم تا در خانه بخورم ولی او چنان جنجالی به‌پا کرد که تصمیم گرفتم برای همیشه به زندگی با او پایان دهم.

​​​​​​​همسر این مرد در ادامه به قاضی گفت: آقای قاضی! پنج سال است با سامیار زندگی می‌کنم ولی در این مدت یک‌بار هم ندیدم با من همدلی و همراهی کند. مرتب لجبازی می‌کند. هرکاری می‌گویم برعکسش را انجام می‌دهد. هیچ‌وقت مرا برای انجام کاری تشویق نکرده.برعکس بارها مرامسخره کرده وبه بازی گرفته. این‌بارکه می‌خواستم رژیم بگیرم، باز نسبت به این موضوع بی‌اهمیت بود.حتی مرا تشویق هم نکرد.من علاقه شدیدی به شیرینی وشکلات داشتم. برای همین می‌خواستم این عادت را ترک کنم. سلامتی‌ام داشت به‌خطر می‌افتاد. تا این‌که در کمال ناباوری شوهرم یک شب با کلی پاستیل و شکلات به خانه آمد. از این رفتارش خیلی ناراحت شدم.باورم نمی‌شد چنین کاری با من کرده باشد.درصورتی‌که او خیلی هم شکلات‌خور نیست. فقط گاهی با چایی شکلات می‌خورد، که می‌توانست به‌خاطر من این‌کار را نکند. حداقل می‌توانست برای خانه شکلات نخرد. من که به او نگفتم بالکل شکلات و شیرینی نخور. حداقل به تصمیم من احترام می‌گذاشت و برای خانه شکلات و پاستیل نمی‌خرید. این بار خیلی ناراحت شدم. از این‌که شوهرم به‌عنوان همدم و شریک زندگی‌ام تا این اندازه نسبت به من بی‌تفاوت است خسته شدم. در‌صورتی‌که توقع داشتم شوهرم مرا تشویق به ادامه رژیم کند تا سلامتی‌ام به خطر نیفتد ولی او با من لجبازی کرد و باعث شد زندگی‌مان نابود شود. دیگر نمی‌خواهم در کنار او زندگی کنم. این دلیل باعث شد  تصمیم به جدایی از این مرد  بگیرم.

در ادامه، قاضی دادگاه خانواده دلیل این زوج برای جدایی را کافی ندانست و زن و شوهر جوان را به مرکز مشاوره فرستاد تا شاید اختلافات‌شان حل شود. 

مهدی یکه‌سادات - گروه تپش
ضمیمه تپش