
چشم زندگی را در نیاورید!
اگر بیننده سریال «پایتخت» بوده باشید، قطعا این سکانس را به یاد میآورید که نقی معمولی (با بازی محسن تنابنده) همیشه در تلاش برای حفظ آبروی خانواده است و تصمیم میگیرد برای تحت تاثیر قراردادن داماد تاجیکیاش، یکپیانو تهیه کند.
علاوهبراین او کتابهای کتابخانه مسجد محلهشان را نیز برای این مسأله به امانت میگیرد. سکانسی که با زبان طنز نسبت به برخی از آسیبهای موجود در جامعه هشدار میدهد. تظاهر، فخرفروشی و چشموهمچشمی از مسائلی است که جامعه با آن روبهروست.به عبارت دیگر،اقدام نقی معمولی درسکانسی که به آن اشاره شد نمونهای ازفخرفروشی ونمایش جایگاه اجتماعی بالاتر محسوب میشود که در برخی از خانوادههای ایرانی به اشکال دیگری بروز میکند. درواقع برخی افراد به لحاظ اقتصادی و مالی وضعیت خیلی مناسبی ندارند، اما گاه برای جلب توجه و تایید دیگران دست به نمایشهایی پرهزینه و اغلب غیرواقعی میزنند. بااینحال در دنیای مدرن که روزبهروز شاهد پیشرفت و توسعه تکنولوژی هستیم، فخرفروشی دیگر تنها به نمایش ثروت محدود نمیشود، بلکه شبکههای اجتماعی نیز بستری فراهم کردهاند که افراد از طریق انتشار تصاویر زندگی لوکس، سفرهای خارجی یا موفقیتهای شغلی، به خودنمایی دیجیتال میپردازند.
ریشههای فخرفروشی
فخرفروشی به زبان ساده، تلاش برای بهرخکشیدن داراییها، موفقیتها یا جایگاه اجتماعی است که اغلب با هدف کسب تحسین و تایید دیگران انجام میشود. سمانه حقیری، روانشناس در گفتوگو با جامجم معتقد است که فخرفروشی قبل از اینکه به یک اختلال روانی برسد، میتواند از یک مشکل رفتاری ساده آغاز و درنهایت به شخصیتی نمایشی و خودشیفته تبدیل شود. وی ادامه میدهد: «اگر فخرفروشی به جزئی از سبک زندگی افراد تبدیل شود و این رویه در آنها ادامه یابد، شاهد پیچیدگیهای رفتاری زیادی در آنها خواهیم بود. این افراد مدام بهدنبال جلبتوجه دیگران هستند، در هیجانات خود واکنشهای اغراقشدهای نشان میدهند و حتی درک صحیحی از خود و زندگی ندارند.»
حقیری با اشاره به ریشه این رفتار در برخی افراد میافزاید: «نمیتوان گفت که این رفتار ناشی از اعتمادبهنفس پایین یا بالاست؛ زیرا در بسیاری از موارد شخصیت نمایشی در افراد، ناشی از نیاز به جلبتوجه و کمبودهایی است که فرد در دوران کودکی تجربه کرده است. بااینحال، در برخی مواقع، فرد چنین رفتارهایی را نهتنها برای جلبتوجه، بلکه به قصد نادیدهگرفتن دیگران، تحقیر آنان و نمایش برتری از خود بروزمیدهد.»
هنر خودنمایی به سبک امروزیها
پشت هرلبخند خودنمایانه، هر خرید لاکچری غیرضروری وهرپست اینستاگرامی که زندگیای بینقص رابه نمایش میگذارد، داستانی پنهان از نیاز به تایید و گاه ناامنی نهفته است. فخرفروشی، این پدیده پیچیده که گاهی در قالب یک پیانوی بیاستفاده در سریال پایتخت به طنز کشیده میشود و گاهی در نمایش ماشینهای گرانقیمت در خیابانهای شهر خودنمایی میکند، از رفتارهایی است که سمانه حقیری آن را سطحی و بیکیفیت میداند و توضیح میدهد: «معمولا این نوع رفتار از دوران کودکی شکل میگیرد، زمانی که افراد در مدرسه بهدنبال جلب توجه دیگران است. کسانی که همیشه تمرکزشان روی خودشان است و در بین صحبتهایشان از کلمه من زیاد استفاده میکنند. آنها روابط صمیمی ندارند و اگر هم روابطی داشته باشند در حد این است که زندگی خود را به نمایش بگذارند.»
این روانشناس معتقد است افرادی با این ویژگیها به سمت خودخواهی و طرحواره استحقاق گرایش دارند؛ یعنی احساس میکنند لیاقت بالاترین چیزها را دارند. از سوی دیگر، در برخی از آنها شاهد طرحواره حقارت یا نیاز به تأیید نشانههایی از عدم اعتمادبهنفس و احساس ضعف هستیم.
نمادهایی از تفاخر اجتماعی
در اینکه سبک زندگی افراد تغییر کرده، هیچ شکی نیست. اما این تغییر سبک و به دنبال آن فخرفروشیهایی که با سبک و سیاق متفاوتتر از قبل خود را نشان میدهد، آیا صرفا نشانهای از مادیگرایی است یا نقابی برای پنهانکردن کمبودهای درونی؟ علیرضا شریفییزدی، روانشناس اجتماعی، در پاسخ به این پرسش میگوید که موضوع مورد اشاره به قشربندی اجتماعی برمیگردد؛ به این معنی که در روستاها و شهرهای کوچک، بهدلیل آشکار بودن همه چیز و دیدهشدن رفتارها توسط همگان، این سبک رفتارها کمتر رخ میدهد.او ادامه میدهد:«درکلانشهرها، افراد ناچارند هرلحظه خود را اثبات کنند؛ اینکه چه کسی هستند و از چه جایگاهی برخوردارند. این اثبات صرفا با اصل و نسب حاصل نمیشود، بلکه با عوامل مادی مانند وسیله نقلیه، پوشیدن لباسهای برند، موقعیت جغرافیایی و...نیز شناخته میشود.»
شریفییزدی ضمن اشاره به نمادهای تفاخر اجتماعی میافزاید: «برای تأکید بیشتر بر چنین سبک رفتاری، برخی با استفاده از وسایل داخل خانه، مانند کتابخانه یا پیانو، این جایگاه راپرمیکنند؛ وسایلی که برخی تصور میکنند نمادهای تفاخر اجتماعی بهشمار میروند. بخشی از کارکرد آنها برای افراد معمولی، نمایانگر جایگاه وطبقه اجتماعی فرد است. درعینحال، این وسایل برای لایههای پایینتر جامعه نیز کارکردی دیگر دارند؛ آنهایی که میخواهند خود را با لایههای بالاتر مقایسه کرده و نشان دهند که بخشی از طبقه اجتماعی بالاتر هستند.» نمادهایی که نقی سریال پایتخت نیز از آن استفاده کرد و در ادامه ماجرا حتی بقیه اعضای خانواده را هم به دردسر انداخت. امافخرفروشی، چه در قالب کتابهای امانتی کتابخانه خانواده معمولی در سریال پایتخت و چه در نمایش زندگی لوکس دردنیای واقعی، رفتاری است که ازنیاز به دیدهشدن و تایید سرچشمه میگیرد. اما این نمایشهای پرزرقوبرق، هرچند درلحظه رضایتبخش به نظر میرسد اما اغلب به روابط و سلامت روان آسیب وارد میکند. درواقع بهتر است این افراد بهجای رقابت در خودنمایی، بهدنبال ارزشهای اصیلتری باشند؛ ارزشهایی که نهتنها شرایط آنها را بهبود میبخشد، بلکه جامعهای سالمتر را نیز رقم میزند.
با فخرفروشان چگونه رفتار کنیم؟
سمانه حقیری، روانشناس، با اشاره به این نکته که ارتباط با افراد فخرفروش ممکن است حس حقارت را در اطرافیان ایجاد کند، توضیح میدهد: «این افراد براساس سبک زندگی و خواستههایشان چنین رفتاری دارند. در برخورد با آنها، باید یادآور شویم که رفتارشان چگونه میتواند حال ما را تحت تأثیر قرار دهد. همچنین لازم است درباره احساسات و تأثیر رفتارشان با آنها گفتوگو کنیم تا بدانند که این رفتار چه نقشی در زندگی ما دارد.از سوی دیگر، باید از آنها بخواهیم به سلیقه دیگران احترام بگذارند.»وی همچنین میگوید: «اگر در محیطی با یک فرد فخرفروش مواجه شدید، نادیدهگرفتن و بیتوجهی به آنها بهترین راه برای خاموشکردن رفتار فخرفروشی به نظر میرسد. بااینحال، مهمتر از همه، تقویت اعتمادبهنفس در کودکان است، اما نه اعتمادبهنفس کاذب. اگر به کودک بها میدهید، میزان آن باید متناسب با شایستگی و لیاقت او باشد؛ چراکه توجه بیش از حد موجب شکلگیری شخصیت خودشیفته و توجه کمتر از حد لازم به احساس حقارت در کودک منجر خواهد شد.»
ریشههای فخرفروشی
فخرفروشی به زبان ساده، تلاش برای بهرخکشیدن داراییها، موفقیتها یا جایگاه اجتماعی است که اغلب با هدف کسب تحسین و تایید دیگران انجام میشود. سمانه حقیری، روانشناس در گفتوگو با جامجم معتقد است که فخرفروشی قبل از اینکه به یک اختلال روانی برسد، میتواند از یک مشکل رفتاری ساده آغاز و درنهایت به شخصیتی نمایشی و خودشیفته تبدیل شود. وی ادامه میدهد: «اگر فخرفروشی به جزئی از سبک زندگی افراد تبدیل شود و این رویه در آنها ادامه یابد، شاهد پیچیدگیهای رفتاری زیادی در آنها خواهیم بود. این افراد مدام بهدنبال جلبتوجه دیگران هستند، در هیجانات خود واکنشهای اغراقشدهای نشان میدهند و حتی درک صحیحی از خود و زندگی ندارند.»
حقیری با اشاره به ریشه این رفتار در برخی افراد میافزاید: «نمیتوان گفت که این رفتار ناشی از اعتمادبهنفس پایین یا بالاست؛ زیرا در بسیاری از موارد شخصیت نمایشی در افراد، ناشی از نیاز به جلبتوجه و کمبودهایی است که فرد در دوران کودکی تجربه کرده است. بااینحال، در برخی مواقع، فرد چنین رفتارهایی را نهتنها برای جلبتوجه، بلکه به قصد نادیدهگرفتن دیگران، تحقیر آنان و نمایش برتری از خود بروزمیدهد.»
هنر خودنمایی به سبک امروزیها
پشت هرلبخند خودنمایانه، هر خرید لاکچری غیرضروری وهرپست اینستاگرامی که زندگیای بینقص رابه نمایش میگذارد، داستانی پنهان از نیاز به تایید و گاه ناامنی نهفته است. فخرفروشی، این پدیده پیچیده که گاهی در قالب یک پیانوی بیاستفاده در سریال پایتخت به طنز کشیده میشود و گاهی در نمایش ماشینهای گرانقیمت در خیابانهای شهر خودنمایی میکند، از رفتارهایی است که سمانه حقیری آن را سطحی و بیکیفیت میداند و توضیح میدهد: «معمولا این نوع رفتار از دوران کودکی شکل میگیرد، زمانی که افراد در مدرسه بهدنبال جلب توجه دیگران است. کسانی که همیشه تمرکزشان روی خودشان است و در بین صحبتهایشان از کلمه من زیاد استفاده میکنند. آنها روابط صمیمی ندارند و اگر هم روابطی داشته باشند در حد این است که زندگی خود را به نمایش بگذارند.»
این روانشناس معتقد است افرادی با این ویژگیها به سمت خودخواهی و طرحواره استحقاق گرایش دارند؛ یعنی احساس میکنند لیاقت بالاترین چیزها را دارند. از سوی دیگر، در برخی از آنها شاهد طرحواره حقارت یا نیاز به تأیید نشانههایی از عدم اعتمادبهنفس و احساس ضعف هستیم.
نمادهایی از تفاخر اجتماعی
در اینکه سبک زندگی افراد تغییر کرده، هیچ شکی نیست. اما این تغییر سبک و به دنبال آن فخرفروشیهایی که با سبک و سیاق متفاوتتر از قبل خود را نشان میدهد، آیا صرفا نشانهای از مادیگرایی است یا نقابی برای پنهانکردن کمبودهای درونی؟ علیرضا شریفییزدی، روانشناس اجتماعی، در پاسخ به این پرسش میگوید که موضوع مورد اشاره به قشربندی اجتماعی برمیگردد؛ به این معنی که در روستاها و شهرهای کوچک، بهدلیل آشکار بودن همه چیز و دیدهشدن رفتارها توسط همگان، این سبک رفتارها کمتر رخ میدهد.او ادامه میدهد:«درکلانشهرها، افراد ناچارند هرلحظه خود را اثبات کنند؛ اینکه چه کسی هستند و از چه جایگاهی برخوردارند. این اثبات صرفا با اصل و نسب حاصل نمیشود، بلکه با عوامل مادی مانند وسیله نقلیه، پوشیدن لباسهای برند، موقعیت جغرافیایی و...نیز شناخته میشود.»
شریفییزدی ضمن اشاره به نمادهای تفاخر اجتماعی میافزاید: «برای تأکید بیشتر بر چنین سبک رفتاری، برخی با استفاده از وسایل داخل خانه، مانند کتابخانه یا پیانو، این جایگاه راپرمیکنند؛ وسایلی که برخی تصور میکنند نمادهای تفاخر اجتماعی بهشمار میروند. بخشی از کارکرد آنها برای افراد معمولی، نمایانگر جایگاه وطبقه اجتماعی فرد است. درعینحال، این وسایل برای لایههای پایینتر جامعه نیز کارکردی دیگر دارند؛ آنهایی که میخواهند خود را با لایههای بالاتر مقایسه کرده و نشان دهند که بخشی از طبقه اجتماعی بالاتر هستند.» نمادهایی که نقی سریال پایتخت نیز از آن استفاده کرد و در ادامه ماجرا حتی بقیه اعضای خانواده را هم به دردسر انداخت. امافخرفروشی، چه در قالب کتابهای امانتی کتابخانه خانواده معمولی در سریال پایتخت و چه در نمایش زندگی لوکس دردنیای واقعی، رفتاری است که ازنیاز به دیدهشدن و تایید سرچشمه میگیرد. اما این نمایشهای پرزرقوبرق، هرچند درلحظه رضایتبخش به نظر میرسد اما اغلب به روابط و سلامت روان آسیب وارد میکند. درواقع بهتر است این افراد بهجای رقابت در خودنمایی، بهدنبال ارزشهای اصیلتری باشند؛ ارزشهایی که نهتنها شرایط آنها را بهبود میبخشد، بلکه جامعهای سالمتر را نیز رقم میزند.
با فخرفروشان چگونه رفتار کنیم؟
سمانه حقیری، روانشناس، با اشاره به این نکته که ارتباط با افراد فخرفروش ممکن است حس حقارت را در اطرافیان ایجاد کند، توضیح میدهد: «این افراد براساس سبک زندگی و خواستههایشان چنین رفتاری دارند. در برخورد با آنها، باید یادآور شویم که رفتارشان چگونه میتواند حال ما را تحت تأثیر قرار دهد. همچنین لازم است درباره احساسات و تأثیر رفتارشان با آنها گفتوگو کنیم تا بدانند که این رفتار چه نقشی در زندگی ما دارد.از سوی دیگر، باید از آنها بخواهیم به سلیقه دیگران احترام بگذارند.»وی همچنین میگوید: «اگر در محیطی با یک فرد فخرفروش مواجه شدید، نادیدهگرفتن و بیتوجهی به آنها بهترین راه برای خاموشکردن رفتار فخرفروشی به نظر میرسد. بااینحال، مهمتر از همه، تقویت اعتمادبهنفس در کودکان است، اما نه اعتمادبهنفس کاذب. اگر به کودک بها میدهید، میزان آن باید متناسب با شایستگی و لیاقت او باشد؛ چراکه توجه بیش از حد موجب شکلگیری شخصیت خودشیفته و توجه کمتر از حد لازم به احساس حقارت در کودک منجر خواهد شد.»